۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۲:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۱۵۵۶
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۸ - ۲۸-۰۹-۱۳۸۶
کد ۳۱۵۵۶
انتشار: ۱۰:۳۸ - ۲۸-۰۹-۱۳۸۶

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در ذيل مي‌آيد.
* آفتاب يزد

روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله امروز خود با عنوان "مجلسي كه شُل بگيرد سفت مي‌خورد" آورده است:

عـماد افروغ در جمع خبرنگاران در ارزيابي از سخنان اخير رئيس جمهور در ارائه گزارش اقتصادي به مردم با تشكر از رئيس جمهور در عين حال ابراز عقيده كرد: مجلس، نقش تقنيني و نظارتي خود را به درستي ايفا نكرده است بنابراين طبيعي است كه هم چوب را بخورد هم پياز را. ‌ ‌به گزارش ايسنا، عضو كميسيون فرهنگي مجلس افزود: مجلس تحت تاثير برخي لابي‌ها در مقطعي كوتاه آمد و همسويي‌هاي خاصي از خودش بـــروز داد. ايــن عـضــو جــريــان اصـولـگرايان مجلس همچنين با بيان اينكه برخي نمايندگان، وظايف نمايندگي خود را انجام نمي‌دهند و كاملا تعامل گرايي يــك ســويــه راشــاهــد بـوديم، ابراز عقيده كرد: نوعي دولت گرايي پارلماني كه خطر آن را گوشزد مي‌كرديم را از نزديك شاهد بوديم. ‌ ‌نماينده مردم تهران در مجلس با بيان اينكه از نظر ما اين رابطه طبيعي است، خاطرنشان كرد: مجلسي كه شل آمده، حقش است كه سفت بخورد. ولي اگر مجلس، مجلسي بود كه جايگاه ساختاري خود را درك مي‌كرد در راس بودن خود را فهم مي‌كرد و از زاويه در راس بودن خودش عمل مي‌كرد، امروز به هيچ وجه تـوپ در زمـينش نمي‌ا فتاد. ‌ ‌اين عضو كميسيون فرهنگي مجلس، خاطرنشان كرد: نمي‌توان همه را به سمت و سويي برد كه خود سانسوري كنند، چون ادعا داريم كه فرزندان انقلاب هستيم؛ سابقه يكصد ساله مبارزاتي شفاف در پس ذهن ماست. از حسين، علي و معارف شيعي سخن مي‌گوييم آن وقت بنا به مصحلت عمل كنيم؟ ‌ ‌نماينده مردم تهران با بيان اينكه معتقدم مجلس مقصر است، عنوان كرد: اگر مجلس، شان خـود را حـفـظ مي‌كرد شاهد اين گراني‌ها نبوديم. ‌‌به عقيده او مجلس عمده لايحه‌هاي دولت را تصويب كرد ولـي در بـرابر اجرايي نشدن مصوباتش كوتاه آمد و بنابراين امروز بايد تاوان آن را پس دهد و اين بايد درس عـبـرتـي بـاشـد براي بقيه عمر مجلس هفتم و بقيه مجالسي كه شكل مي‌گيرند. ‌‌ افروغ گفت: واقعا بايد در برابر مردم، خدا، انقلاب و خون شهدا مسئول بود؛ اگر قرار است جاي ديگري حرف اول و آخر را بزنند، مجلس را جمع كنند؛ چه نيازي به حضور مجلس است. ‌ ‌نـماينده تهران در مجلس با بيان اينكه اين بحث، كارشناسي و به‌اندازه كافي روشن است و نيازي به رقـابـت‌هـاي جـناحي نيست، تصريح كرد: اولا از صحبت‌هاي رئيس جمهور تشكر مي‌كنم؛ چون اين صحبت‌ها جاي قدرداني دارد و كاركرد عاطفي دارد و تا حدي براي مردم تسكين است، ولو موقت؛ اما قطع نظر از آن رئيس جمهور عواملي را در گراني ذكر كرد كه ربط بين آن‌ها مشخص نيست. ‌ ‌افروغ با طرح اين پرسش كه آيا رابطه مثبتي بين افزايش قيمت نفت و گراني وجود دارد؟ گفت: اگر اين رابطه وجود دارد بايد قيمت را پايين آوريم؛ در حالي كه اين طور نبوده و رابطه علّي نبوده و افزايش قيمت نفت به افزايش گراني منجر نشده است. ‌او با تاكيد بر اينكه رئيس جمهور، بخشي از عوامل موثر در گراني را متوجه خود دولت دانست آن را نقطه قوت ذكر و عنوان كرد: براي اولين بارشاهد بودم كه دولت صورت مساله را پاك نمي‌كند و مي‌گويد وزير مسكن و شهرسازي، بانك مركزي و بانك مسكن ما مقصر هستند. اين درس عبرت شود براي كساني كه مدام آن‌ها را به نقد مي‌كشيدند، اما توسط برخي از طـرفـداران دولـت در مـجلـس بـه نـقـد كـشـيـده مي‌شدند. ‌ ‌

افروغ خاطرنشان كرد: وقتي علي‌آبادي مي‌خواست خودش را به عنوان رئيس فدراسيون مطرح كند، صداي بسياري از نمايندگان درآمد؛ يا وزيراني كه كنار گذاشته شدند قبلا مورد نقد واقع مي‌شدند اما عده‌اي نيز ازآن‌ها طرفداري مي‌كردند؛ ولي وقتي بركنار شدند آن‌ها طرفدار بركناري شدند كه اينها معادلات غلطي است كه حقيقت‌سوز و حقيقت‌كش است و بايد با آن‌ها مقابله كرد. اين عضو جريان اصولگرايان مجلس با اشاره به برخي اظهارات درباره نقش بخش خصوصي در تورم، تاكيد كرد: آيا بخش خصوصي اين‌قدر قدرت دارد؟ ما هنوز بخش خصوصي نداريم. بخش خصوصي قدرت ندارد كه بتواند معادلات اقتصادي كشور را به هم زند. ما مي‌گوييم بخش اقتصادي هنوز رشد نكرده ولي شما وعده مي‌دهيد كه با برنامه‌ريزي‌هاي دولتي، مسائل سه سال ديگر حل مي‌شود. پس براي برنامه‌ريزي‌هاي دولتي نقش قائل هستيد. اين عضو كميسيون فرهنگي مجلس با بيان اينكه بسياري از رسانه‌ها كه خود را به دولت منتسب مي‌كنند در عين بي‌انصافي هستند، گفت: آن‌ها واقعياتي را مي‌گويند كه وجود خارجي ندارد؛ آمارهايي بيان مي‌كنند كه وجود خارجي ندارد. در عوض رسانه‌هاي منتقدي داريم كه انگشت روي زخم‌هايي مي‌گذارند كه درست است. وي خطاب به دولت گفت: شما از رسانه‌هاي خودتان استفاده كنيد. هم ضعف‌هاي خود را مستند بگوييد و هم قوت‌هاي خود را. فكر نكنيد اگر تعريف و تمجيد سراغ شما آمد، شما برنده‌ نهايي خواهيد بود. اتفاقا دست روزنامه‌هاي منتقدي كه فقط ضعف‌ها را مي‌گويند اما دقيق مي‌گويند بايد ببوسيد؛ نه كساني كه تملق شما را مي‌كنند.

* اعتماد ملي

روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود باعنوان كنگره عظيم آورده است:

پيام مقام معظم رهبري خطاب به شركت‌كنندگان در كنگره عظيم حج دربردارنده اصول مفيد و راهبردهاي حياتي براي مسلمانان اقصي نقاط عالم بود. حج هر ساله بهانه ميموني به مسلمانان و هيات‌هاي نمايندگي سراسر جهان اسلا‌م مي‌دهد كه در يك كنگره بزرگ و باشكوه گرد هم آيند و ضمن شور در خصوص وضعيت جهان اسلا‌م، از معارف و ميراث معنوي اين ماه رحمت بهره ببرند. شايد حج مهم‌ترين آيين اجتماعي اسلا‌م باشد. اين مناسك در دل خود واجد ارزش‌هاي بي‌بديل و ظرفيت‌هاي بي‌منتهايي باشد.

مسلمانان فارغ از نژاد، مليت، جغرافيا و مذهب در اين نقطه پاك و الهي تجمع نموده، بار ديگر اولويت‌هاي سياسي، اجتماعي، اخلا‌قي و معنوي جهان اسلا‌م را مرور خواهند كرد. ‌
از سوي ديگر اتمسفر بي‌نظير و مثبتي كه در فضاي حج وجود دارد، اين امكان را فراهم مي‌آورد كه حاجيان پس از انجام فرايض ديني خود با دلي پاك و اميد به غفران الهي، همچون مولودي كه به تازگي از مادر زاده شده است، از عرفات بازگردند و قرباني بجا آورند. ‌

از بعد سياسي نيز همان‌گونه كه در پيام مقام معظم رهبري موجود است، مسلمانان بايد از فرصت‌ اين اجتماع بي‌نظير استفاده نموده به مشورت درباره مهم‌ترين مشكلا‌ت جهان اسلا‌م بپردازند. يكي از دغدغه‌هاي ايشان كه در نام‌گذاري سال جاري نمود پيدا كرد، <اتحاد ملي و انسجام اسلا‌مي> است. <اتحاد ملي> بيشتر كاركردي داخلي و وطني دارد، اما <انسجام اسلا‌مي> معطوف به وضعيت مسلمانان و كشورهاي اسلا‌مي است. ‌

مهم‌ترين تلا‌ش دشمنان در سال جاري افزايش سطح تنش ميان شيعيان و اهل تسنن در جهان اسلا‌م است. اوج اين فتنه‌گري در عراق تجلي يافته است. هرچند بايد خداوند را شاكر بود كه با توصيه‌هاي رهبري و ديگر مراجع مذهبي جهان اسلا‌م، وضعيت در عراق به سمت همزيستي و درك متقابل مسلمانان پيش رود. دغدغه ديگر به بحران‌هاي موجود در جهان اسلا‌م، خاصه كشورهاي مسلمان خاورميانه معطوف مي‌شود. مشكلا‌تي كه در عراق، افغانستان، لبنان و از همه مهم‌تر فلسطين وجود دارد، مي‌تواند در اين اجتماع باشكوه مورد رايزني و بررسي قرار گيرد. ‌

اينك در حالي كه مسلمانان آغوش خود را به سوي مناسك باز گشوده‌اند، دست‌هاي فراواني در جهان اسلا‌م به سوي كعبه دراز است تا از آن نماد وحدت، اولوهيت و رستگاري، آب خنك و گواراي زمزم شفا، هدايت و بهروزي را تناول نمايند. ‌

* همبستگي

روزنامه همبستگي در سرمقاله امروز خود با عنوان دو پيام مصاحبه رييس‌جمهور براي اصولگرايان به قلم عبدالله كعبي آورده است:

مصاحبه و يا گزارش اقتصادي رييس‌‌جمهور كه يكشنبه از طريق شبكه يك پخش شد، از آن‌جا كه وي به موضوعات متنوع اما ناقص پرداخت، پرسش‌هاي بي‌شماري را در اذهان عمومي به‌وجود آورده است و بيش‌ترين فشار و مراجعه به جاي آن‌كه به سمت دولت باشد، به‌ سوي نمايندگان كمانه كرده است. بنابراين ضرورت دارد مجلسيان در اين‌باره بي‌تفاوت نباشند و با دقت به آن واكنش نشان دهند. زيرا بي‌تفاوتي به معناي قبول حملاتي است كه رييس‌جمهور در مصاحبه‌اش متوجه مجلس كرده است.

روز گذشته در ابتداي جلسه مجلس، تعدادي از نمايندگان به حق كوشيدند تا محمدرضا باهنر كه از مدافعان پروپاقرص احمدي‌نژاد بوده و رياست جلسه را به‌عهده داشت وادار كنند تا از جايگاه مجلس با نگاهي عالمانه و موشكافانه به ‌جاي دفاع نابه‌جا از رييس‌جمهور از جايگاه مجلس كه به آن خدشه وارد شده است، دفاع كند. اما متأسفانه رييس فراكسيون اصولگرايان مجلس به اعتراض نمايندگان توجهي نكرد.

رييس‌جمهور در مصاحبه‌اش به‌گونه‌اي سخن گفت كه انگار او قصد داشته است يك ميليارد و 200 ميليون دلار را پس از برداشت از حساب ذخيره ارزي به ريال تبديل و آن را به مردم بدهد.

او در اين‌باره گفت: "ما لايحه برديم مجلس كه نفت گران شده است و از محل درآمد ارزي يك مقداري بدهيم به مردم، اما مجلس مخالفت كرد."

وي همچنين بزرگ شدن حجم دولت را به طرح‌هايي كه در مجلس تصويب مي‌شود، مرتبط دانست.

نگارنده بر اين باور است كه اين دو مورد كه رييس‌جمهور به آن اشاره كرده، خلاف است و به جايگاه مجلس نزد افكار عمومي لطمه وارد ساخته است. علت مخالفت نمايندگان با برداشت بدون حساب و كتاب از حساب ذخيره ارزي تورم‌زا بودن برنامه‌هاي دولت و جلوگيري از رشد نقدينگي كه رشد آن تورم و گراني را به دنبال دارد، بوده است. زيرا يكي از دلايل تورم موجود اين است كه حجم نقدينگي كه در سال 83 ميزان آن 65 هزار ميليارد تومان بوده است، در حال حاضر به حدود 170 هزار ميليارد تومان رسيده است كه واقعاً نگران‌كننده است زيرا اين حجم نقدينگي براي مردم كشنده است. ما دقيقاً به‌خاطر جلوگيري از افزايش دوباره نقدينگي به لايحه دولت نه گفتيم.

جالب‌تر آن‌كه رييس‌جمهور درباره بانك‌ها گفت: "بانك‌ها منابع مردم را جمع مي‌كنند و به افرادي كه خودشان مي‌خواهند وام مي‌دهند." يادآور مي‌شود منابع بانك‌ها متعلق به مردم است، نه دولت و دولت صرفاً نظارت بر بانك‌ها را بر عهده دارد. در همه جاي دنيا، بانك‌ها، بنگاه اقتصادي به حساب مي‌آيند و بنگاه اقتصادي بايد درآمدهايش با هزينه‌هايش همخواني داشته باشد. بنابراين بانك‌ها بايد سودآور باشند تا بتوانند روي پاي خود بايستند، بانك‌ها را نمي‌شود دستوري اداره كرد. تجربه تعيين نرخ دستوري سود بانكي، تسهيلات و سپرده‌گذاري كه نخست مجلس آن را تصويب كرد و بعد رييس‌جمهور روي آن مانور داد، بزرگ‌ترين لطمه به سيستم بانكي، پولي و اقتصادي كشور بود كه آثار آن به اين زودي‌ها از بين نمي‌رود. ديگر اقدام نسنجيده اصولگرايان تصويب طرح تثبيت 9 قلم كالا بود. اين طرح آنقدر از نظر آن‌ها مهم بود كه حدادعادل رييس‌مجلس آن را عيدي 84 مجلس به ملت ايران دانست، از اين منظر نيز 3 سال كشور دچار ضرر و زيان گرديد كه سرانجام در بودجه سال 86 اين مصوبه لغو شد. دولت موظف است كه مصوبات مجلس را اجرا كند، اما دولت نهم در اقدامي بي‌سابقه بند "و" تبصره 13 قانون بودجه سال 86 را كه سه بخش دارد، تنها فروش بنزين به قيمت 100 تومان را به‌صورت طرح سهميه‌بندي اجرا كرده و از فروش بنزين آزاد خودداري كرده است. طرح سهميه‌بندي بنزين و عدم فروش بنزين آزاد، مشكلات بي‌شماري را بر ملت تحميل كرده است و دراين‌باره مردم بيش‌ترين سوال را از نمايندگان دارند كه چرا مجلس در برابر دولت كوتاه مي‌آيد؟ آيا فروش بنزين در بازار سياه كه مابه‌التفاوت آن به‌جاي آن‌كه به خزانه دولت برود به جيب دلالان و واسطه‌ها مي‌رود، اجراي عدالت است كه رييس‌جمهور شعار آن را داده است؟!

مجلس هفتم كه اكثريت آن را اصولگرايان تشكيل مي‌دهند، به دليل انفعالي بودن، دولت نقش آن‌را ناديده گرفته و در عمل مجلس را به حاشيه رانده است. دولت نهم وعده داد كه نرخ تورم را يك رقمي مي‌كند، اما اكنون رييس‌كل بانك مركزي در ديدار با برخي مراجع تقليد در قم گفته است كه نرخ تورم 23 درصد است و بانك مركزي نرخ رسمي تورم را 8/‌16 درصد اعلام كرده است! آيا تحقق تورم يك رقمي مشابه وعده آوردن پول نفت بر سر سفره‌هاي مردم نشده است؟!

نگارنده بر اين باور است كه مصاحبه و يا گزارش رييس‌جمهور دو پيام دارد: نخست بي‌برنامگي اصولگرايان در مجلس و دولت، دوم شكست سياست‌هاي اقتصادي دولت. مجلس با درك شرايط كنوني نبايد درباره سياست‌هاي دولت همچنان انفعالي و بي‌برنامه باقي بماند و در موردي كه حقوق مردم ضايع مي‌شود، كوتاه نبايد كوتاه بيايد.

* نماينده مردم آبادان در مجلس شوراي اسلامي

* جمهوري اسلامي

روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان دموكراسي از نوع شكنجه ! آورده است:
اعتراضات علني پيروان اعمال شكنجه هاي طاقت فرسا عليه زندانيان در زندانهاي سازمان جاسوسي « سيا » به ژنرالهاي سابق ارتش آمريكا نيز تسري يافته است . 30 ژنرال و درياسالار بازنشسته ارتش آمريكا طي نامه اي از كنگره اين كشور خواسته اند قانوني را به تصويب برساند كه براساس آن ماموران موظف شوند شيوه هاي بازجوئي خشن عليه زندانيان را كنار بگذارند و بطور مشخص به دستگاههاي جاسوسي و اطلاعاتي آمريكا دستور داده شود كه ملزم به رعايت اصول و معيارهاي قانوني در بازجوئي ها هستند.

اين اعتراضات كه اخيرا در مقياس وسيعي در رسانه ها منعكس مي گردد در واقع نشانه هاي مخالفت و ابراز انزجار نسبت به حوادث فجيعي است كه در جريان بازجوئي متهمين در زندانهاي « سيا » رخ ميدهد و عموما هرگز در جائي بازتاب ندارد و به همراه قربانيان شكنجه هاي اعمال شده عليه زندانيان به فراموشي سپرده مي شود. در اين زمينه نكات مهمي وجود دارد كه توجه به آنها ابعاد فاجعه و اهميت و حساسيت موضوع را آشكار مي سازد.

1 ـ اعمال شكنجه عليه متهمين و زندانيان در زندانهاي سيا پديده تازه اي نيست و شايد قدمت آن به تاريخ تاسيس « سيا » باز گردد . سرويسهاي اطلاعاتي و امنيتي آمريكا از شكنجه بعنوان روشي سريع مطمئن و مطلوب در راه كسب اطلاعات دست اول از متهمان استفاده كرده و مي كنند. مسئله اينست كه اين اقدامات ايذائي و تنبيهي عليه متهمان هرگز يك امر تصادفي و موردي نبوده بلكه راهكارهاي شناخته شده و مدوني دارد كه بعنوان شيوه هاي عملي و اجرائي براي كسب اطلاعات مورد نظر از متهمان دقيقا به شكنجه گران آموزش داده مي شود و در ميدان عمل از آنها جدا خواسته مي شود كه با بهره گيري از همين روشهاي اجرائي متهم را به حرف بياورند.

شكنجه گران در طول اين مدت براي انجام عمليات ضدانساني خود آموزشهاي ويژه مي بينند تا بعدا بتوانند بعنوان « بازجوي ويژه » و با استفاده از مهارتهاي خود متهم را به اعتراف موارد دلخواه مجبور سازند.

شدت دامنه و استمرار شكنجه هاي اعمال شده به حدي است كه گاه متهمان براي رهائي از شكنجه ترجيح مي دهند كه تمامي ادعاها و اتهامات مطرح را بپذيرند و بر ادعاهاي شكنجه گران در مورد اعمال ناكرده و موارد ناخواسته نيز صحه بگذارند.

2 ـ كساني كه تاريخچه و جزئيات عملكرد استعماري آمريكا در قرن اخير را مرور كرده اند بهتر مي توانند گواهي دهند كه شكنجه و ترور دو شيوه و روش اجرائي و عملياتي آمريكا در تامين اهدافش در سراسر جهان بوده و هست . اينكه در شرايط كنوني ناگهان 30 تن از امراي ارتش آمريكا به وجود شكنجه پي برده باشند و با مراجعه به وجدان خود احساس تكليف كرده باشند كه عليه شكنجه موضع گيري كنند ادعاي مضحكي است كه با درنظر گرفتن ساختار قدرت در آمريكا پذيرفتني و قابل درك نيست . در واقع موضوع مهمي كه باعث واكنش و اعتراض شده افشاي واقعيت هاي دردناكي است كه افكار عمومي را با فساد حاكم در آمريكا آشنا كرده و انعكاس جهاني پيرامون رواج شيوه هاي غيرانساني در زندانهاي « سيا » به باقيمانده اعتبار جهاني آمريكا لطمه هاي جبران ناپذيري وارد كرده است.

3 ـ موضوع مهمي كه در پرونده جنايات ضدانساني « سيا » و ساير سرويسهاي باصطلاح امنيتي و اطلاعاتي آمريكا جلوه گر شده اينست كه افشاي اين پديده هاي شرم آور حاصل دخالت بيگانه و نفوذ عناصر غيرخودي نبوده بلكه فقط انعكاس محدود اسناد و مداركي است كه توسط عوامل شكنجه و يا اعضاي تيم شكنجه براي اثبات كارآئي آنها تدارك شده ولي به شيوه هاي نامعلومي در اختيار رسانه ها قرار گرفته و اعتراض افكار عمومي را به همراه داشته است .

هيچكس ماجراي افشاي عكس هاي مربوط به شكنجه هاي شرم آور عليه زندانيان ابوغريب را فراموش نكرده است . وصل كردن اندام عريان زنداني به برق و وارد كردن « شوك الكتريكي » تجاوز به عنف « تحقير جنسي » قرار دادن زنداني در معرض هجوم حيوانات وحشي استفاده از مواد « روان گردان » براي تحميل حالت غيرارادي به زنداني جلوگيري از استراحت و خواب تحميل تشنگي و گرسنگي آزارهاي جنسي و شكنجه هاي فيزيكي ـ رواني تابش شديد نورهاي خيره كننده يا تاريكي مطلق وارد كردن ضربات معلول كننده قطع اعضاي بدن و استفاده از حرارت يا سرماي آزاردهنده عليه زنداني ... همه و همه از شيوه هاي رايج در سازمان « سيا » براي شكنجه عليه زندانيان بوده است لكن به نظر مي رسد اعتراض اصلي اينست كه چرا اين مسائل بازگو شده و براي افكار عمومي افشا گرديده است

در واقع درخواست ژنرالهاي بازنشسته تلاشي بيهوده براي اعاده حيثيت ارتش و حكومت آمريكا است و به نحوي تمسخرآميز درصد برآمده اند از وقوع اين جنايات ضدانساني اعلام برائت كنند و نشان دهند كه گويا از اين امر بي اطلاع بوده اند و اكنون خواستار توقف آن براي هميشه هستند!

مسئله اينست كه عكس ها و فيلم هاي مورد استناد براي اثبات ابعاد شكنجه توسط كساني تهيه شده است كه خود نيز عضو تيم شكنجه گران بوده اند و در حقيقت درصدد تهيه و تكميل « گزارش كار » و انعكاس آن به مقامات مافوق خود بوده اند تا قابليت ها و توان عملياتي آنها براي مقامات ارشد آنها قابل درك باشد.

4 ـ نبايد از نظر دور داشت كه افشاي فجايع ضدانساني در زندانهاي « سيا » فقط بخش هاي محدودي از رفتار ضد انساني « سيا » را بازگو مي كند و هنوز هم بيانگر تمام واقعيت ها نيست بلكه فقط اجزا كوچكي از اين پديده را برملا مي سازد. اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه سعي مي شود با بزرگنمائي پيرامون اين افشاگريها چنين وانمود شود كه گويا با توقف اين موارد هيچ شكنجه اي صورت نمي گيرد و حال آنكه چيزي كه بازگو شده فقط يك مورد از انواع مختلف شكنجه هاي رايج در زندانهاي « سيا » است .

30 ژنرال بازنشسته از كنگره خواسته اند عمليات موسوم به « شرايط شبه غرق شدن » را كه با ريختن مستمر آب برروي سر و صورت متهم باعث تحميل شرايط مرگ تدريجي مي شود غيرقانوني اعلام كنند. البته متهم درصورت وقوع چنين شرايطي به هوش ميآيد تا آنكه دوباره براي تحميل شرايط شبه غرق شدن بر او آماده شود.

موضوع مهم ديگر به وجود زندانهاي مخفي و شكنجه گاههاي غيررسمي سيا در اروپا و ساير كشورهاي جهان مربوط مي شود كه « سيا » حتي وجود چنين مراكزي را هم گزارش نمي كند و بديهي است كه شرايط حاكم بر اين شكنجه گاهها تا چه اندازه شرم آور است كه « سيا » حتي وجود آنها را نيز انكار مي كند.

البته اعلام نام و بيان جزئيات مربوط به هويت زندانيان هم چيز زيادي را تغيير نمي دهد. اكنون زندان « گوانتانامو » به شكنجه گاه تهوع آوري تبديل شده است كه حتي نزديكترين متحدين آمريكا نيز خواستار بسته شدن آن و پايان شكنجه در اين زندان قرون وسطائي هستند. با مروري بر افشاگري معدود زندانيان آزاد شده از اين زندان فوق مدرن ! آمريكا بهتر مي توان دريافت كه ميان ادعاهاي دمكراتيك آمريكا با واقعيت هاي شرم آور در زندان گوانتانامو چقدر فاصله است . بنظر مي رسد با افشاي 2 فقره از فيلم هاي مرتبط با شيوه هاي شكنجه در زندان گوانتانامو تا حدودي افكار عمومي جهان در معرض روشهاي ضدانساني آمريكا عليه ساير ملتها قرار مي گرفته است .

البته بوش كوچك و دستيارانش تهديد كرده اند كه حتي درصورت تصويب قانوني براي توقف شكنجه هاي خشن عليه زندانيان و متهمان رئيس جمهور آمريكا آنرا وتو خواهد كرد و اجازه نخواهد داد كه با توقف شكنجه هاي قرون وسطائي امنيت جهاني به خطر بيفتد! مفهوم واقعي اين عبارت اينست كه لازمه حفظ امنيت جهاني از ديدگاه رئيس جمهور آمريكا اينست كه دستكم عده اي از زندانيان در معرض فجيع ترين شكنجه هاي غيرانساني قرار گيرند نكته اي كه دستكم 30 ژنرال آمريكائي بعنوان كارشناسان ارشد نظامي ـ امنيتي آمريكا با آن مخالفند و بعيد به نظر مي رسد كه هيچ انسان متعادل و بي غرضي با آن موافق باشد

* كيهان

روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان تعليق مرده است به قلم مهدي محمدي آورده است:

خوش بيني در امر سياست چندان عاقلانه نيست چون اغلب خيلي زود معلوم مي شود كه نابجا بوده است. ديروز وقتي خبر غيرمنتظره ورود سوخت هسته اي از روسيه به ايران اعلام شد، معلوم بود كه غربي ها درست شبيه آنچه درباره برآورد اطلاعات ملي امريكا انجام دادند، به سرعت تلاش خواهند كرد اصل قصه را كه ناچار شدن غرب از تسليم در مقابل ايران است كم رنگ -يا شايد هم بي رنگ- كنند و يك موضوع حاشيه اي را به جاي آن بنشانند.

حاشيه اي كه اين بار قرار است متن را بخورد يك كليشه تكراري و نخ نماست، يعني تلاش براي پل زدن ميان دو موضوع دريافت سوخت از خارج توسط ايران و لزوم تعليق غني سازي توسط آن. فشرده ترين صورتبندي از اين كليشه را ديروز جرج بوش ارائه كرد: «اگر روس ها قصد ارسال سوخت به ايران را دارند -كه من از آن حمايت مي كنم- پس ايراني ها نيازي ندارند چگونگي غني سازي را فرا بگيرند. اگر ايراني ها مي پذيرند كه اورانيوم براي نيروگاه برق هسته اي غيرنظامي است پس هيچ نيازي ندارند چگونگي غني سازي را ياد بگيرند». واضح است كه امريكايي ها -كه اين جملات نشان مي دهد از قبل در جريان ارسال سوخت به ايران بوده و به خيال خود براي خط تبليغي بعد از آن برنامه ريزي كرده اند- خيال مي كنند استدلال جديدي كشف كرده اند و حالا كه روسيه سوخت بوشهر را به ايران تحويل داده، به راحتي مي توانند در مورد لزوم تعليق غني سازي اورانيوم از جانب ايران ديگران را با خود همراه كنند. چنين تلقي-اگر وجود داشته باشد- كاملا كودكانه است. آن استدلال هايي كه ايران تا امروز در مورد لزوم توليد سوخت در داخل بر آنها تاكيد داشته هنوز هم به قوت خود باقي است و به راحتي مي توان نشان داد كه پس از تحويل سوخت به ايران دگرگوني در آنها به پديد نيامده است. اين يادداشت به اختصار برخي از مهم ترين اين استدلال ها را مرور مي كند.

1- اشتباه اصلي اين شكل از استدلال كه ايران سوخت هسته اي دريافت كرده پس ديگر لازم نيست غني سازي كند اين است كه «ارسال سوخت» را با «تضمين سوخت» اشتباه مي گيرد. روس ها پس از مدت ها تاخير فاقد توجيه، وتعلل هاي پي در پي بالاخره سوختي را كه بايد سال ها قبل تحويل مي دادند به صورت ناقص به ايران ارسال كردند. اقدام روز يكشنبه روسيه تا حد بسيار ناچيزي توانسته خاطره بدقولي هاي مكرر روس ها را از ذهن جامعه ايراني بزدايد و به همين دليل ايران با توجه به اين سابقه همسايه شمالي، به خود حق مي دهد كه نسبت به آينده دريافت سوخت از روسيه كاملا محتاط و حتي بدبين باشد. روس ها امروز -به دلايلي كه روز گذشته اندكي درباره آن بحث كرده ايم- سوخت بوشهر را به ايران تحويل داده اند اما هيچ دليلي وجود ندارد كه فكر كنيم در آينده هم به نحو اطمينان آوري اين كار را انجام خواهند داد. خوب است به ياد بياوريم كه روسيه چگونه در اوج سرما و صرفا به دليل يك اختلاف ساده بر سر قيمت صادرات گاز به اوكراين و اروپا را قطع كرد و تا باج خود را نگرفت به وصل شدن دوباره جريان گاز رضايت نداد. سابقه رفتار روس ها هيچ چيزي كه حاكي از قابل اطمينان بودن آنها باشد به ما نمي گويد.

2-تازه اگر روس ها تضمين كنند كه سوخت مورد نياز را سروقت به ايران ارسال مي كنند -كه نمي توانند- اين مسئله رخ مي نمايد كه آنچه روسيه به ايران مي دهد تنها سوخت يك نيروگاه هزار مگاواتي است در حالي كه ايران مطابق مصوبه مجلس بايد تاسال 2020 ، 20هزار مگاوات برق هسته اي توليد كند. درست است كه آن نيروگاه ها هنوز ساخته نشده اند اما در مقابل تاسيسات نطنز هم هنوز تكميل نشده و تا زماني كه 54000 ماشين سانتريفيوژ در نطنز نصب شود -اين تعداد ماشين مي تواند سوخت مورد نياز يك نيروگاه هزار مگاواتي شبيه بوشهر را در يك سال تامين كند- مطابق برنامه اي كه هم اكنون در حال اجراست نيروگاه هاي ديگري هم در ايران ساخته خواهد شد و نطنز مي تواند تنها تامين كننده بخشي از سوخت مورد نياز آنها باشد. ايران برنامه غني سازي و ساخت نيروگاه خود را به موازات هم پيش مي برد و همين خود دليل روشني است كه نشان مي دهد مجموعه برنامه هسته اي ايران از يك الگوي عقلاني كاملا روشن و قابل فهم تبعيت مي كند.

3- مطابق آنچه در بند 2 گفته شد ايران در هر حال به واردات سوخت از خارج نياز خواهد داشت و قصد ندارد كل سوخت مورد نياز خود را در داخل توليد كند. با اين وجود يك نكته بسيار مهم اين است كه برمبناي تجربه اي كه ايران از تعامل غربي ها با خود دارد، مي توان مطمئن بود تا زماني كه ايران خود در داخل قادر به توليد لااقل بخشي از سوخت مورد نياز خود نباشد، بازار هاي بين المللي براي دريافت سوخت مطمئن و با قيمت منصفانه به روي آن گشوده نخواهد شد. نطنز علاوه بر اينكه يك كارخانه غني سازي اورانيوم است، يك اهرم چانه زني هم براي ايران محسوب مي شود. واقعا بايد براي اين سوال جوابي يافت كه اگر نبود پيشرفت هاي چشمگير ايران در زمينه توسعه فعاليت نطنز و حل كامل مشكلات غني سازي اورانيوم (مثلا فرض كنيد كه نطنز هنوز هم در تعليق قرار داشت) آيا باز هم روس ها سوخت بوشهر را به ايران تحويل مي دادند؟

4- نكته ديگر اين است كه چيزي به نام «تضمين» دريافت سوخت اساسا بي معناست. در سال 1987 جامعه بين المللي يك بار اين موضوع را آزمود و براي هميشه كنار نهاد. در آن سال «كميته بين المللي عرضه» كه به مدت 8 سال در وين و در مقر آژانس بين المللي انرژي اتمي قصد داشت اسناد الزام آور مربوط به تضمين سوخت را تدوين كند، با شكست مواجه شد و اعضا به اين نتيجه رسيدند كه بايد مستقلا فكري به حال خود بكنند. بگذريم از اينكه آن اسناد به اصطلاح الزام آور حتي اگر تدوين مي شد اعتمادي به آنها نبود.

5- و گذشته از همه اين بحث ها يك سوال ساده هنوز باقي مي ماند. چرا كشور بايد توليد يك محصول داخلي را به حال تعطيل در بياورد و بعد براي دريافت آنچه خود قادر به توليد آن بوده جلو بيگانگان دست دراز كند؟!

* حزب الله

روزنامه حزب الله در سرمقاله امروز خود با عنوان مزد خيانت آورده است:

كنفرانس پاريس در حالي برگزار شد كه مردم غزه مدتهاست شديدترين حملات رژيم صهيونيستي را تحمل مي كنند. غزه ماه هاست كه تحت محاصره اسرائيل قرار دارد و مردم اين منطقه از حداقل امكانات زندگي هم محرومند. غرب پس از برگزاري كنفرانس آناپوليس فارغ از نتيجه آن، تلاش كرد كه در قالب كنفرانس پاريس مزد محمود عباس را كه در واقع مزد خيانت به مردم مظلوم فلسطين محسوب مي شود، پرداخت كند. از اين روي قرار است كه به زودي بيش از 7 ميليارد دلار به جيب محمود عباس و تشكيلات خودگردان ريخته شود.

ابومازن براي دريافت اين كمك بسياري از ارزش‌ها و حقوق مردم فلسطين را زير پا له كرد. وي از حق بازگشت آوارگان فلسطيني و مسئله سرزمين هاي اشغالي چشم پوشي كرد و در واقع اسرائيل و مستعمراتش را در مناطق اشغالي به رسميت شناخت. صرف نظر از ميزان، پيامدها و تاثير كمك هاي بين المللي به تشكيلات خودگردان فلسطين، بديهي است كه اين كمك ها، پاداشي به خط مشي سازشكارانه اين تشكيلات است و اين كشورها با ارائه اين كمك‌ها سعي دارند تشكيلات خودگردان را به تداوم روند سازش با رژيم صهيونيستي تشويق كنند.

از سوي ديگر غرب تلاش كرد كه با برگزاري كنفرانس پاريس سطح بحران فلسطين را از بحراني سياسي به بحراني معيشتي و اقتصادي تقليل دهد. غرب تلاش مي كند كه چشم خود را به مهمترين مسئله منطقه يعني اشغالگري و تجاوزات رژيم صهيونيستي ببندد. از اين روي به جاي بررسي سلطه طلبي هاي بي حد و حصر اين رژيم و تأثيرات آن، تلاش مي كند تنها به ابعاد اقتصادي اين مسئله بپردازد.

از طرف ديگر بي شك يكي از مهمترين اهداف غرب از كمك به تشكيلات خودگردان تضعيف حماس بوده است. حماس از آنجا كه به هيچ وجه حاضر نيست از مشي مقاومت در مقابل اشغالگران اندكي كوتاه بيايد و همواره بر مقاومت تا آزادي كامل فلسطين تأكيد كرده، مدت مديدي است كه مورد خشم اسرائيل و غرب قرار گرفته است. حتي به رغم اينكه حماس در انتخاباتي كاملا دموكراتيك دولت فلسطين را در دست گرفت اين كشورها حاضر به پذيرش دولت حماس نشدند و فشارها را براي به زمين زدن دولت منتخب مردم فلسطين تشديد كردند. در حال حاضر هم به نظر مي رسد كه يكي از عمده دلايل كمك به تشيكلات خودگردان تقويت اين گروه در مقابل حماس بوده است. يكي از مهمترين اهداف آمريكا در خصوص فلسطين كه مدتي است با جديت دنبال مي شود، ايجاد شكاف ميان فلسطينيان و تقويت نيروهاي محافظه كار يا به عبارت دقيق تر سازشكار فلسطين در برابر جناح هاي ديگر از جمله حماس بود و كنفرانس پاريس هم دقيقا در ادامه همين روند برنامه ريزي شده بود. بي شك و با توجه به اينكه اسرائيل غزه را منطقه متخاصم اعلام كرده است، هيچ كمكي به سمت نوار غزه و دولت حماس روانه نخواهد شد و اندكي از اين كمك در كرانه باختري خرج و بقيه صرف تقويت توان تسليحاتي تشكيلات خودگردان در مقابل حماس خواهد شد و اين مبلغ از طريق خريداري تسليحات از اسرائيل و ايالات متحده مجددا به جيب غرب باز خواهد گشت.

به هر حال تاريخ به خوبي نشان داده است كه تمامي كنفرانس هايي كه هدف سازش ميان فلسطين و رژيم اشغالگر را در سر مي پرورانده‌اند از كمپ ديويد گرفته تا آناپوليس با شكست مواجه شده‌اند و به نظر نمي رسد كه كنفرانس پاريس هم سرنوشتي بهتر از ديگر اسلاف خود داشته باشد.

در كل كنفرانس پاريس نه براي كمك اقتصادي به فلسطينيان بلكه براي كمك به صهيونيست‌ها و معرفي فلسطيني‌ها به عنوان عامل بحران در منطقه بر گزار شد و به نظر نمي رسد كه اين كنفرانس دستاوردي جز تقابل بيشتر مردم با تشكيلات خودگردان داشته باشد. آمار نشان مي دهد كه محبوبيت حماس حتي در كرانه باختري هم رشد روز افزوني دارد. گردهمايي باشكوه مردم غزه هم در سالگرد حماس به خوبي نشان از آن داشت كه غرب و اسرائيل در به انزوا كشاندن مقاومت شكست سخت ديگري را متحمل شده اند.

* سياست روز

"روزنامه‌نگاري ايراني و ... "عنوان سرمقاله امروز روزنامه سياست روز به قلم اميرعلي محقق است كه در آن آمده است:

1ـ طرحي كه از سوي وزارت ارشاد جهت تعيين سلسله مراتب و جايگاه شعلي روزنامه‌نگاران و خبرنگاران تدوين شده است، از چند منظر قابل تحليل و بررسي است.

اول آنكه قاطعانه مي‌توان گفت اين طرح و آيين‌نامه كار حرفه‌اي بهتر بود از جانب نهادهاي صنفي روزنامه‌نگاري تدوين مي‌شد نه يك وزارت‌خانه دولتي، روزنامه‌نگاري، در ذات خود امري كاملا اجتماعي و مرتبط با خصايص زيست‌اجتماعي هر جامعه است. اگر يك جامعه به ژورناليسم اقبال نشان دهد، بديهي است كه مطبوعات رونق مي‌گيرند و اگر غير از اين امر رخ دهد، بازتاب و تبعات آن كاملا مشخص است.

از اين منظر طرح موصوف به «پيش‌نويس آيين‌نامه كار حرفه‌اي روزنامه‌نگاران» هيچ پشتوانه نظري محصلي ندارد. اگر قرار باشد همه چيز در يك نگاه فرماليستي و صوري‌گرا طرح شود، آن هنگام ديگر نمي‌توان به پويايي و ارتقاي اجتماعي روزنامه‌نگاري اميد بست.

2ـ بهتر است نهادهاي صنفي در جامعه روزنامه‌نگاري ايران تقويت شوند.اگر با يك نگاه علمي و فارغ از حب و بغض‌هاي سياسي به اين مقوله بنگريم، امروز نهادهايي كه عنوان انجمن‌هاي صنفي، شناخته مي‌شوند، از خصايص صنفي تهي هستند و عطف به همين ضعف بنيادين است كه نهادهاي دولتي مجال دخالت در عرصه ژورناليسم را مي‌يابند. ارتقاي حرفه‌اي روزنامه‌نگاري بايد تابعي از ارتقاي اجتماعي اين حرفه باشد و براي رصد كردن و ارزيابي اين امر نهادهاي متلفل آن‌اند نه دولت.

3ـ شگفت‌آور آنكه برخي از اساتيد روزنامه‌نگاري نيز در جريان تهيه اين پيش‌نويس هستند. پيش‌نويسي كه عاري از هرگونه صبغه تئوريك و صرف يك عملگرايي اجرايي در آن ديده مي‌شود. پس چگونه اساتيد ما به راحتي از كنار اين مقوله گذشته‌اند؟ آيا تجارب تلخ گذشته به اندازه كافي هشدار و انذار نمي‌دهد؟

آيا اجتماعي شدن روزنامه‌نگاري كارگشاست يا دولتي شدن روزافزون آن و از سوي ديگر آيا تمام تئوري‌هاي ژورناليسم در نزد دوستان رنگ باخته است كه اين چنين، عملگرايانه و جزء‌نگرانه به تدوين طرح‌هايي مي‌پردازند كه «تاريخ مصرف» دارد و عاري از هرگونه صبغه اجتماعي و تئوريك است؟

به هر روي بايد تاكيد كرد كه اين طرح به سامان منسجمي نخواهد رسيد چرا بدنه روزنامه‌نگاري غايبان اصلي تهيه اين پيش‌نويس هستند و در فرايندي كاملا دموكراتيك! هيچ كس نظر آنها را در اين باب جويا نشده است.

* مردم سالاري

روزنامه مردم‌سالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان «پيامدهاي ارسال سوخت اتمي به ايران» به قلم محمد مهدي شجاعي آورده است: روز دوشنبه مقامات روسي و مسوولين كشورمان به طور همزمان از ارسال محموله سوخت اتمي نيروگاه بوشهر خبر دادند كه تا اين زمان مدتها مورد بحث و محور تنش هاي بين ايران و روسيه و در مواقعي هم غرب بود. ارسال محموله سوخت اتمي در حالي كه مذاكرات هسته‌اي تقريبا متوقف شده و روابط ايران با غرب بر محوريت مساله غني سازي دچار چالش است مي تواند پيامدها و معاني متعددي داشته باشد و اين امر به معناي تحولي كلي در پرونده هسته اي ايران و روابط با غرب است.

اصلي‌ترين هدف روسيه از ارسال محموله سوخت اتمي نيروگاه بوشهر بي‌نياز نشان دادن ايران از غني سازي است و اين مساله به اين معنا است كه به زعم روسها، اگر ايران براي سوخت نيروگاه هاي هسته اي نياز به غني سازي داشته باشد، با اقدام روسيه در زمينه فوق اين نياز برطرف شده و ايران بايستي از فعاليت‌هاي خود در زمينه سانتريفيوژهاي غني سازي اورانيوم دست بكشد. با توجه به چالش مذاكرات هسته‌اي كشورمان با اروپا بر سر مساله فوق و بي نتيجه ماندن مذاكرات، روسيه در نظر دارد تا با شكستن بن بست غني سازي نسبت به عادي سازي روابط ايران و آژانس و شوراي امنيت اقدام كند. اين كار در حالي انجام مي‌شود كه ايران نيز بارها اعلام كرده است كه صرف نظر از بحث سوخت اتمي نيروگاه بوشهر، مساله اينجاست كه هيچ تضمين واقعي و قابل اتكايي براي تامين مطمئن و پايدار سوخت نيروگاه‌ها وجود ندارد و اين بي‌اعتمادي دليل اصلي غني‌سازي اورانيوم در داخل است.

مساله دومي كه مي تواند از انگيزه‌ها و اهداف اصلي روسيه براي ارسال سوخت باشد مساله تمايل ايران به راه‌اندازي نيروگاه‌هاي هسته‌اي جديد باشد. البته بايد توجه كرد كه بازار ايران بسيار پررونق مورد توجه كشورهايي همچون چين نيز هست و مسكو براي بهره مندي از اين فرصت، ناچار است نوعي حسن نيت و همكاري از خود نشان دهد و در اين راستا رقباي احتمالي خود را نيز در نظر دارد.

آخرين پيامد حسن همكاري با ايران و تحويل سوخت از سوي روسيه مساله افزايش نفوذ روسيه به بازارهاي هسته اي منطقه است.

در اين خصوص مقامات ايران بايستي با اتخاذ راهكارهاي مناسب در سه زمينه ذيل مواضع خود را در مذاكرات هسته اي تقويت كنند:

-ارائه دلائل و شواهد منطقي براي ضرورت برخورداري از چرخه سوخت

-نشان دادن نيازهاي گسترده صنايع كشورمان به غني‌سازي و كاربردهاي مختلف آن.

- اعلام آمادگي براي مشاركت ايران در طرح‌ها و پروژه‌هاي هسته‌اي بين المللي

در اين صورت مي‌توان اميدوار بود كه نه تنها كشورمان از اين فرصت به نحو مطلوب استفاده كند بلكه حتي مي توان اميد داشت كه كشورمان به عنوان قدرت اول خاورميانه، سردمدار و راهنماي حركت ديگر كشورهاي عربي و اسلامي در منطقه براي بهره مندي از اين فناوري استراتژيك مطرح شود.

* قدس

«آناپوليس 2 در پاريس» عنوان سرمقاله امروز روزنامه قدس به قلم حسن هاني‌زاده است كه در آن آمده است: نشست پاريس كه با هدف كمك مالي به حكومت خودگردان فلسطين تشكيل شد، فضاي غبارآلود و پر تنش فلسطين اشغالي را تيره تر ساخت.در اين نشست كه نمايندگان 90 كشور و سازمان بين المللي شركت داشتند، مقرر شد تا در 3 سال آينده به طور مشروط مبلغ 5 ميليارد و 600 مليون دلار كمك مالي به تشكيلات خودگردان فلسطيني به رياست محمود عباس پرداخت شود.

شرط پرداخت اين كمكها اين است كه دولت خودگردان تحت هيچ شرايطي نبايد بخشي و يا حتي جزيي از اين كمكها را در اختيار ساكنان نوار غزه قرار دهد.

در حالي كه دولت حماس از رهگذر مشاركت در يك انتخابات آزاد پارلماني تشكيل شده، متأسفانه ساكنان نوار غزه حدود 8 ماه است به دليل مواضع اصولي و ضد صهيونيستي اسماعيل هنيه نخست وزير دولت حماس، در محاصره اقتصادي قرار دارند واين منطقه با يك فاجعه انساني روبروست.

آمريكا و كشورهاي غربي در سالهاي اخير در نشستهاي خود در لندن، پاريس، بن و توكيو دهها ميليارد دلار براي پرداخت به عراق و افغانستان و لبنان تعهد كمك مالي سپرده اند، اما هيچ گاه به اين تعهدها پايبند نبوده اند.

امروز مشكلات ملت فلسطين به گونه اي نيست كه بتوان با پرداخت مقداري كمك مالي آنها را حل كرد، بلكه مردم فلسطين از اشغال سرزمينهاي خود توسط صهيونيستها و ادامه حمله هاي نظامي اين رژيم اشغالگر به ساكنان باريكه غزه رنج مي برد و اين مشكلات بدون خروج بي قيد و شرط اسرائيل از اراضي 1967 وتشكيل دولت مستقل فلسطين به پايتختي بيت المقدس و نيز بازگشت 5 ميليون آواره فلسطيني به سرزمينهاي فلسطيني، حل نخواهد شد.

*صداي عدالت

روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود با عنوان« مي‌بازند و بر همديگر مي‌تازند!» به قلم محمد دادفر آورده است: سخنگوي حزب اعتماد ملي نامه اي خطاب به دبير كل مشاركت نگاشت و اعتراضاتي را به رفتار،گفتار و روش هاي اين گروه و هواداران آن در خلال سال هاي گذشته ابراز داشت و در پاسخ هم سخنگوي حزب مشاركت به تندي آن نامه را پاسخ گفت.

من شيوه آقاي كروبي در تاكيد بر كار حزبي و گسترش حزب اعتماد ملي را مي ستايم و رفتار مستقل ايشان و حزبشان را در گريز از ائتلاف درست مي دانم،اما حملات پيوسته ايشان و همراهانشان به ويژه نايب ايشان آقاي منتجب نيا به بخش ديگر اصلاح طلبان يا به تعبير ايشان "اصلاح طلبان تندرو" را ناقض آرمان هاي آن ها مي دانم.

حزب اعتماد ملي مي تواند به گسترش تشكيلات خود بپردازد و با هيچ گروهي هم ائتلاف نكند و در همه انتخاب هاي آينده مستقلا ليست بدهد و كانديدا معرفي كند.اما درگيري و منازعات بي حاصل مي تواند مسئولين اين تشكيلات را از كار اصلي خود باز دارد و زمان و انرژي آن ها را صرف منازعه با همفكران و همراهان ديروزشان كند.

امروز در جبهه اصلاح طلبان،مشكلِ تندروها ، كندروها نيستند و همين طور مشكلِ كندروها ،تندروها نيستند.

آن ها با حمله به همديگر فقط پيام ناكارآمدي و ناشايستگي خود را به جامعه و بدنه هواداران مي رسانند و اين پيام هواداران را براي هيچكدام از بخش هاي اصلاح طلب چه تندرو و چه كندرو تهييج نمي كند.

در سه انتخابات شوراي دوم،مجلس هفتم و رياست جمهوري نهم اصلاح طلبان از صحنه رانده شدند ، اما در انتخابات شوراها به گمان من با سهم اندكي بازگشتند و تركيب شوراها به ويژه شوراي شهر تهران نويد بازگشت اصلاح طلبان به قدرت را با خود داشت.

در انتخابات رياست جمهوري اصلاح طلبان دو دسته شدند و كينه هاي چند را آشكار كردند.گروهي با كانديداتوري معين و گروهي با كانديداتوري كروبي به ميدان آمدند.به نظر من اين انشعاب مباركي بود!

در انتخابات رياست جمهوري اصلاح طلبان دو دسته شدند و كينه هاي چند را آشكار كردند.گروهي با كانديداتوري معين و گروهي با كانديداتوري كروبي به ميدان آمدند.به نظر من اين انشعاب مباركي بود!چه لزومي دارد گروه هايي كه در مباني و روش ها با هم تفاوت و حتي اختلاف دارند و حداقل مجلس ششم را فداي اختلافات شخصي سران خود كرده اند ،ائتلاف كاذب كنند و پس از كسب راي و تسخير كرسي هاي قدرت منازعاتشان را دوباره گسترش دهند و وقت و سرمايه مردم را هدر دهند.

در انتخابات رياست جمهوري به فرموده آقاي كروبي و ديگر منتقدان با خفتن چشم هاي ناظر،آرا به هم ريخته و تغيير يافته و مخدوش شده است.اگر چنين باشد و كسي بپذيرد كه شبهه اي در آرا وجود دارد بايد اين شبهه را به كل آرا عموميت دهد و بپذيرد كه آرا همه كانديداها ممكن است جابه جا شده باشد.با اين تعبير ممكن است همانگونه كه نفر اول با خوابي به آن جايگاه رفته باشد ديگران هم به يمن خوابي خوش به جايگاه هاي دوم و سوم و... نشسته باشند.

در انتخابات شوراي سوم شهر و روستا هم شواهد ديگري به دست آمد كه بايد بيشتر مورد دقت قرار گيرد:اول آن كه رد صلاحيت ها گستردگي مورد انتظار را نداشت و تعداد كمي رد شدند.دوم آن كه در شهر تهران كه الگوي نماد نتيجه انتخابات سراسر كشور است! اصلاح طلبان توانستند يك سوم شورا را به دست بگيرند و سوم آن كه از ليست اصلاح طلبان تنها افرادي مشترك كه البته منتسب به هاشمي و خاتمي بودند به شورا راه يافتند و دنباله ليست كه متعلق به حزب اعتماد ملي بود نتوانست يك كرسي از شوراي تهران را به دست آورد.

در يك وجه آرماني و خوش بينانه بهترين كار اين است كه اصلاح طلبان تندرو و كندرو بر اساس حد اقل خواسته ها با هم توافق كنند و با تعيين مسير مشترك و تعيين قدرالسهم خود در فرصت هايي كه به دست مي آورند سير اتحاد را آغاز نمايند اما چون تحقق اين امر دور مي نمايد و اين ها نمي خواهند يكي شوند بهتر آن است كه به همديگر نتازند تا در صورت حذف بخشي از آن ها بخش محذوف بتواند به ياري ماندگان بيايد و اين جماعت بتوانند كرسي هايي را در مجلس و دولت آينده از آن خود كنند.
ارسال به دوستان
وبگردی