۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۴
کد خبر ۳۲۳۷۹۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۱ - ۱۱-۱۲-۱۳۹۲
کد ۳۲۳۷۹۸
انتشار: ۰۸:۰۱ - ۱۱-۱۲-۱۳۹۲
"به سنگ سنگِ بناها نشان دستِ من است"

نقدی بر نگاه ما به مهاجرین قانونی افغان پس از 30 سال زندگی در ایران

کودکی که در ایران به دنیا آمده و بیش از بیست سال است مانند دیگر ایرانی‌ها جز ایران کشور دیگری را به عنوان زادگاه نمی‌شناسد، در نهایت به عنوان شهروند قانونی پذیرفته نمی‌شود و هیچ احساس وطن دوستی یی نسبت به ایران در او به وجود نمی‌آید
عصر ایران- هفته نامه «امیدجوان» در شماره جدید خود و در گزارشی به قلم «آرزو غلامی گنجه» نگاهی متفاوت به زندگی مهاجرین افغان را به تصویر کشیده است.

هر چند در ایران به دلایل مختلف و به رغم سال ها میزبانی و پناه دادن به افغان ها نوعی نگاه منفی به آنان وجود دارد در این گزارش ضرورت نگاه انسانی تر به مقوله مهاجرت افغان ها یادآوری شده است. این گزارش را بدون پیش داوری و با درنظر داشتن این واقعیت که چند میلیون ایرانی هموطن نیز در کشورهای دیگر به عنوان مهاجر زندگی می کنند و از جامعه میزبان توقعاتی دارند، بخوانید!

مهاجرت؛ امری اجتناب ناپذیر

مهاجرت در دنیای امروز یک پدیده رایج است. طبق آخرین آمارارایه شده در سال 1384 سالانه به طور میانگین 180هزار ایرانی از ایران مهاجرت می کنند. اکنون در بیشتر کشورها قوانین مشخص برای مهاجران و اتباع کشورهای دیگر که به شکل قانونی یا غیر قانونی وارد کشور پذیرنده می‌شوند تدوین شده است. امری که نشان از اجتناب‌ناپذیر بودن پدیده مهاجرت دارد.

در برخی کشورها با توجه به جمعیت و وضعیت عمومی اقتصادی و گاهی سیاسی قوانین بعضاً سخت گیرانه یا برابر با دیگر شهروندان آن کشور وضع می‌شود. در ایران اما شرایط مهاجرانی که وارد کشور می‌شوند و عمدتاً از کشور افغانستان و عراق هستند متفاوت است و سیاست‌های متغیر اعمال می‌شود.

بر اساس آمار هم‌اکنون حدود 1 میلیون شهروند افغان به‌صورت قانونی و تقریباً 2 میلیون افغان به شکل غیر‌قانونی در کشور زندگی می‌کنند. علت مهاجرت افغان‌ها برکسی پوشیده نیست. نبود امنیت، شرایط بد اقتصادی، نبود کار، جنگ داخلی و عدم امیدواری به آینده و پیشرفت در این کشور بیشترین دلیل مهاجرت را تشکیل می‌دهد. درواقع این افراد به امید زندگی بهتر و تامین رفاه با دشواری بسیار از مرزها عبور کرده و به کشورهای اروپایی و آسیایی مهاجرت می‌کنند. دلایل مهاجرت هم برای آن‌ها چنان قوی و موجه است که در این راه گاهی جان شان را از دست می‌دهند.

اما اشاره این نوشتار به مهاجرانی است که حدود سه دهه است به ایران مهاجرت کرده اند و اقامت قانونی دارند. در سال 1357 با بروز جنگ داخلی میان نظامیان وابسته به اتحاد شوروی و شبه نظامیان داخلی و سپس حمله شوروی به افغانستان، تعداد زیادی از افغان‌ به ناچار مهاجرت به ایران، تاجیکستان و پاکستان را انتخاب کردند.

شروع مهاجرت به ایران و تاثیر حضور افغان ها در دهه های 60 و 70

در ایران بیشترین مهاجرت افغان‌ها در سال های ابتدایی جنگ ایران و عراق اتفاق افتاد.

امام خمینی  در یکی از سخنرانی‌های خود با استقبال از مهاجرت افغان‌ها گفتند:

«آواره‌هایی که از افغانستان الان در ایران هستند و مشکلات زیادی دارند... البته ملت خیلی کمک می‌کند در همه این امور، لکن این‌طور نیست که کمک ملت کافی باشد... دولت است که متکفل این امور است و مسئول این امور است... و همین‌طور مهمان‌هایی که داریم، خوب افغانستانی هستند، مسلمان هستند یا فرض کنید که عراقی هستند یا بیچاره‌ها را از خانه‌های‌شان دور کردند، مال‌شان را بردند، خودشان را فرستادند اینجا، خوب باید چه کرد با این‌ها؟ نباید این‌ها را پذیرایی کرد؟ ما مسلمانیم، آن‌ها هم مسلمانند، ما باید از آن‌ها پذیرایی کنیم. خدمت کنیم به آن‌ها و این دولت است که دارد این کارها را می‌کند...»

رهبر فقید انقلاب، بسیج و سپاه را مکلف کردند تا با افغان‌های مهاجر همکاری کنند. به تدریج حدود سه میلیون افغان وارد ایران شدند.

 نمی‌توان نقش افغان‌ها را در سازندگی ایران در دوران جنگ و پس از جنگ نادیده گرفت. تعدادی از همین افغان‌ها در جهبه جنگ مقابل عراقی‌ها برای دفاع از ایران به شهادت رسیدند. در زمانی که ایران به علت جنگ با عراق دچار بحران نیروی کار بود بخش زیادی از افغان‌ها در اموری مانند کشاورزی، دامداری و ساخت‌ و‌ ساز به‌عنوان نیروی کار ارزان قیمت مشغول به کار شدند و به تدریج ایران تنها خانه برخی از مردم مهاجر افغان شد.

اکنون بیش از 30 سال است که از مهاجرت تعدادی از خانواده‌های افغان به ایران می‌گذرد. ولی قوانین، همچنان سخت گیرانه و زندگی مهاجران در ایران بسیار دشوار است. خانواده‌هایی که در دهه های 50 و 60 دروازه‌های ایران را به روی خود باز دیدند و زندگی در افغانستان را رها  و به ایران مهاجرت کردند، در ایران صاحب فرزند شدند و ساختار فکری و شیوه زندگی فرزندان‌شان را با قوانین ایران پرورش دادند. اما هنوز پس از گذشت سه دهه از حداقل حقوق شهروندی، آموزش رایگان، بیمه تامین اجتماعی، احترام و امنیت برخوردار نیستند.

چندان هم که تصور می شود بخشنده نیستیم


باید بپذیریم که برخورد غالب مردم  ما با افغان‌های مهاجر با سوءظن و همراه با نگاه نژادپرستانه است. تا جایی که مهاجران افغان زندگی در ایران را روزهایی دشوار و طاقت‌فرسا می‌دانند و رفتار شماری از ایرانی‌ها را انسانی توصیف نمی‌کنند.

به‌عنوان مثال هلمندی، گزارشگر خبرگزاری بست باستان، نوشته است: «تنفر از افغان‌ها به یک نوع بینش اجتماعی در ایران تبدیل شده است. به گونه‌ای که اکثر شهروندان ایرانی، افغان‌ها را به دیدهٔ انسان‌های محکوم و مستحق تحمل سختی می‌دانند. در محافل عمومی شیوهٔ حرف زدن با افغان‌ها فرق دارد. معمولاً تمسخر و تحقیر شیوهٔ طبیعی رفتار شماری از ایرانی‌ها با افغانی‌ها است.»

هلمندی در ادامه می‌نویسد در تمامی شهرهای ایران روحیهٔ افغان‌ستیزی وجود دارد و جفایی را که در حق افغان ها روا می شود قابل پی‌گیری می‌داند. هلمندی دولت (یا بخش خصوصی)ایران را به این امر متهم می‌کند که در زمان جنگ ایران و عراق از جوانان افغان به عنوان نیروی کار ارزان‌قیمت نهایت استفاده را برد، اما با پایان یافتن جنگ عرصه را بر آنان تنگ کرد و از تحصیل آنان ممانعت به عمل آورد. او ادعا می‌کند در حالی که افغان‌ها در بیشتر کشورهای جهان مهاجرند، اما ناراضی‌ترین افغان‌ها کسانی‌اند که ایامی را در ایران سپری کرده‌اند.

  اما اکنون آیا سامان دهی و وضع قانونی منصفانه‌تر برای افغان‌هایی که بیش از سه دهه در ایران ساکن هستند به سود یا به زیان کشور است؟

مهاجرانی که فرزندان‌شان در ایران متولد شده‌اند و هنوز نه ما آن‌ها را شهروند ایرانی می دانیم و نه آن‌ها این تعلق خاطر را نسبت به خاک کشورایران دارند. کودکان افغانی که زادگاهشان ایران است، اجازه دارند در مدارس ایران تا مقطع دیپلم و در برخی رشته‌ها به مدت 6 سال تحصیلات دانشگاهی کسب کنند. اما پس از آن اجازه کار و استفاده از تخصص‌شان را ندارند و به دنبال آن، اجازه اقامت در ایران را از دست می‌دهند.

 شاید گفته شود  با توجه به مازاد تقاضای کار و وفور نیروی تحصیل‌کرده دانشگاهی، سیاست اعمال شده درست باشد. اما از جنبه دیگر به آن انتقاد وارد است. این‌ که کشور هزینه آموزش و تحصیل را متحمل می‌شود و دقیقاً زمانی که باید از این سرمایه‌گذاری بهره‌ ببرد نیروهای تحصیل‌کرده از کشور خارج می شوند و در کشورهای اروپایی ثمره را عرضه می‌کنند.

از طرفی کودکی که در ایران به دنیا آمده و بیش از بیست سال است که مانند دیگر ایرانی‌ها جز ایران کشور دیگری را به عنوان زادگاه نمی‌شناسد، در نهایت به عنوان شهروند قانونی پذیرفته نمی‌شود و هیچ احساس وطن دوستی یی نسبت به ایران در او به وجود نمی‌آید. این امر به نفع جامعه‌ای که تعداد قابل توجهی مهاجر در خود جای داده، نیست.

شرایط تحصیل و اقامت تابعین افغان

تحصیل کودک تبعه افغان در هیچ یک از مقاطع تحصیلی رایگان نیست. در مدارس دولتی شهریه آموزش پرداخت می‌کنند و در مواردی از تحصیل در مدارس روزانه محروم هستند و ناچارند در مدارس شبانه تحصیل کنند.

بر پایه جدولی که سازمان سنجش آموزش ایران وابسته به وزارت علوم  در ۱۲ خرداد ۱۳۹۱ منتشر کرد، برای اتباع غیر ایرانی در کنکور کارشناسی ارشد سال ۹۱ انتخاب رشته‌های تحصیلی مانند فیزیک اتمی، فیزیک (گرایش هسته‌ای)، مهندسی هسته‌ای، مهندسی تسلیحات، مهندسی فناوری اطلاعات (گرایش امنیت اطلاعات، امنیت شبکه، مخابرات امن)، مهندسی هوافضا(کلیه گرایش‌ها)، مهندسی شیمی(گرایش صنایع پالایش، پتروشیمی، شیمیایی، معدنی، گاز، عملیات پتروشیمی)، مهندسی نگهداری هواپیما(هوانوردی، خلبانی، مراقبت پرواز، نمایش و نگهداری هواپیما)، الکترونیک هواپیمایی، مهندسی فرماندهی و کنترل هوایی، تکنیک حوزه‌های نظامی، علوم و فنون هوانوردی، خلبانی هلی‌کوپتر، مهندسی تعمیر و نگهداری بالگرد، اطلاعات نظامی، اویونیک هواپیما، علوم نظامی، ناوبری و فرماندهی کشتی، مدیریت و کمیسر دریایی ممنوع است.

  تابعین افغان در افتتاح حساب و اعمال بانکی نیز مشکلات بسیاری را متحمل می‌شوند و با محدودیت فراوانی رو به رویند. اجازه دریافت گواهی نامه و به‌دنبال آن اجازه خرید و فروش وسایط نقلیه را ندارند. حال آنکه عدم اجازه خرید اموال غیرمنقول توجیه ملی دارد. اما اجازه رانندگی و خرید موتورسیکلت یا ماشین تهدیدی برای جامعه ایجاد نمی‌کند.

در سال 91 مناطق ممنوعه برای اقامت اتباع غیرایرانی، به‌ویژه شهروندان افغان اعلام شد. اقامت شهروندان افغان در ۱۴ استان ایران به‌طور کامل ممنوع است. این استان‌ها عبارتند از آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه‌ و‌ بویراحمد، گیلان، مازندران، سیستان‌و‌بلوچستان، هرمزگان و همدان.

ممنوعیت حضور افغان‌ها در مازندران از 10 تیر سال گذشته اجرایی شد و در پی تصمیم مسئولان استان مازندران برای اخراج مهاجران افغان از این استان، گروهی از سینماگران و بازیگران ایرانی از جمله «داریوش مهرجویی»، «مانی حقیقی»، «لیلا حاتمی»، «نیکی کریمی»، «علی مصفا» و جمع دیگری از هنرمندان اعلام کردند در اقدامی حمایتی و برای همدلی با مهاجران افغان به استان مازندران سفر می‌کنند.

بنابراین ممنوعیت اقامت شهروندان افغان فقط در سه استان تهران به جز منطقه «خُجیر» در منطقه ۱۳ شهرداری، البرز و قم مجاز است.

اصفهان، بوشهر، خراسان جنوبی، خراسان رضوی، خوزستان، سمنان، فارس، قزوین، کرمان، گلستان، مرکزی و یزد نیز استان‌هایی هستند که بخش‌هایی از آن‌ها برای اقامت شهروندان افغان ممنوع است.

تاکید می‌شود موضوع این نوشتار مهاجرانی اند که به صورت قانونی حدود 3 دهه است در ایران سکونت دارند و بعضا شهروند ایران تلقی می‌شوند. اگر چه بی‌تردید ورود غیرقانونی که پدیده‌ای معمول در همه کشورهاست نیز دلیل کافی برای هتک حرمت و بی احترامی و تحقیر مهاجران نیست. اخراج دسته جمعی  25هزار زن و مرد و کودک مهاجر افغان در صف‌های طویل از مرزهای زرنج به صورت راهپیمایی با معیارهای پذیرفته شده سازگار نیست و برای کشورمان هم کارنامه خوشایندی به حساب نمی آید.

 رعایت شأن و حرمت انسان حتی اگر مرتکب جرم شده باشد در تعالیم دینی و رفتاری ما سفارش شده است. اما به هر رو ضرورت   اصلاح قوانین مهاجرت در زمان کنونی به شدت احساس می‌شود.

هزینه اقامت در ایران


هر فرد تبعه افغان اعم از کودک و بزرگ‌سال متناسب با نوع تابعیتی که دارد، موظف است سالانه مبلغی در ازای اقامت  خود پرداخت کند. به عنوان مثال از مهاجرانی که کارت اقامت دارند در خرداد ماه هر سال برای تمدید کارت مبلغی دریافت می‌شود. این در شرایطی است که سازمان ملل سالانه مبلغی را به عنوان کمک هزینه اسکان مهاجران افغان به دولت ایران پرداخت می‌کند.

از سوی دیگر در سال‌های اخیر با اجرایی شدن طرح هدفمندی یارانه‌ها و سیل عظیم تورم، فشار بر خانواده‌های مهاجر بسیار زیاد شده است. زیرا به این خانواد‌ها یارانه تعلق نمی‌گیرد و افزایش افسار گسیخته قیمت‌ها زندگی را دشوار کرده است. همه این مسائل در کنار رفتار بی‌اعتماد و تحقیرآمیز با تابعان افغان در کشور گسترده و پهناوری چون ایران با آن پیشینه تمدنی برای افغان‌های ساکن سرزمین‌مان تصویری تلخ ساخته است.

امکان طرح شکایت حقوقی

حق شکایت و مراجعه به دادگستری حق ابتدایی هر انسان است اما مطابق ماده 144 قانون آئین دادرسی مدنی تابعین غیر ایرانی در صورتی که به‌عنوان خواهان به دادگاه مراجعه کنند موظفند در صورت ایراد خوانده ابتدا مبلغی را به عنوان سپرده نزد دادگستری بگذارند و اگر قادر به پرداخت مبلغ مذکور نباشند ناچارند از خواسته خود صرف نظر کنند. اگرچه این قانون در حمایت از ایرانیان است، اما به همان نسبت می‌تواند حقوق تابعین را پایمال کند. در این مورد حتی مبلغ سپرده هم مشخص نیست.

مهاجران و اشغال فضای کسب و کار در ایران


با این همه  بزرگ‌ترین دلیل مخالفت با حضور افغان‌ها در ایران و به دنبال آن  پاره ای بدرفتاری در جامعه با ایشان اشغال فضای کسب و کار عنوان می شود. برداشتی که به این شدت و حدت درست نیست. طبق فهرست اعلامی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مشاغل چهارگانه‌ای که افغان‌های مجاز می‌توانند در آن اشتغال داشته باشند به این ترتیب است:

1- مشاغل سنگبری و سنگ‌تراشی

2- کارگری در کارگاه‌های کشاورزی مانند بیل‌زنی، سم‌پاشی، علوفه جمع کنی و امثال آن

3- مشاغل راه‌سازی و معدن از جمله تعمیر و نگهداری تونل، استخراج و حفاری معدن

4- مشاغل کشتارگاه مانند چوپانی، متصدی مرغداری و سلاخ دام و طیور و برخی مشاغل پراکنده مانند سوزاندن و امحاء زباله، بازیافت مواد شیمیایی، کمپوست سازی، تخلیه و نظافت مخازن، استخرهای فاضلاب یا کارگر کوره های ریخته گری.

 نیازی به توضیح نیست که در مشاغل تعیین شده از سوی این وزارتخانه رقابت و تقاضای بالایی وجود ندارد و عمدتاً جزو مشاغل سخت محسوب می‌شوند. نمی‌توان مدعی شد حضور مهاجران افغان در این مشاغل فرصت شغلی هموطنان را گرفته است. از طرف دیگر مهاجران موضوع این نوشتار از آن‌جا که سال‌هاست در ایران ساکن هستند و سودای بازگشت ندارند و وجه دریافتی حاصل از کارشان را از کشور خارج نمی‌کنند.

اشاره به این نمونه هم  به جاست که هم‌اکنون  130هزار شهروند ایرانی ساکن کشور سوئیس هستند، کشوری که فقط 9میلیون جمعیت دارد. 

بی شک همگی نگاهی انسان دوستانه به حقوق ایرانیان در کشورهای دیگر داریم و به آن از دید حقوق بشری نگاه می کنیم و باور داریم که تن و روح انسان با هر تابعیتی شریف است. اما آیا همین قضاوت در مورد مردم افغان ساکن کشورمان نیز وجود دارد؟ لحاظ حقوق برابر و قانونگذاری در این زمینه مربوط به دولت هاست اما لازم است نگرش مردم نیز در ایران درباره حضور افغان ها تغییر کند. نگرشی که رنگ و بوی نژاد پرستی به خود گرفته است.
 

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۱۹
غیر قابل انتشار: ۰
سادات
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۳
3
22
تحقیقاتتان واقعا عالیست
وبگردی