۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۳۱۴۸۵
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۲ - ۳۰-۰۱-۱۳۹۳
کد ۳۳۱۴۸۵
انتشار: ۱۲:۱۲ - ۳۰-۰۱-۱۳۹۳

باب اسفنجی، پاتریک و پرسپولیس!

واگذاری سهام یک باشگاه پر هوادار و قدیمی به بخش خصوصی باید چه سازوکاری داشته باشد؟ صرف نشان دادن جای بخیه ها و عکس‌های قدیمی با شلوارک ورزشی برای باشگاه‌داری کفایت می‌کند؟
 عصر ایران – احسان محمدی

«پاتریک: یه هواپیما از جنس طلا می‌خریم!
باب اسفنجی: هواپیما از جنس طلا نمیتونه پرواز کنه!
پاتریک: ما دیگه پولداریم. قوانین فیزیک رو ما تأثیر نداره!»

این دیالوگ منتسب به انیمیشنی کودکانه است که البته بزرگسالان با اشتیاق بیشتری آن را دنبال می‌کنند.  امیرحسین پیروانی در واکنش به شایعه خریداری باشگاه پرسپولیس گفت: «اين موضوع که ما سهام باشگاه پرسپوليس را خريداري کرده‌ايم، صحت ندارد زيرا ما آن‌قدر پول نداريم تا امتياز پرسپوليس را خريداري کنيم.»

در آخرین هفته مانده به پایان لیگ برتر مهرداد پولادی هافبک چپ پای این تیم، خشمگین از انجام نشدن تعهدات مالی توسط مدیران باشگاه پرسپولیس گفت: «چطور آقایان وقتی بحث فروش سهام باشگاه است برای خریدن صف می‌کشند اما وقتی طلب مان را می‌خواهیم می‌گویند پول نداریم؟!»

پیرامون باشگاه ریشه‌دار و محبوبی مانند پرسپولیس همیشه کسانی هستند که می‌گویند ای بابا! فوتبال و باشگاه‌داری جز ضرر هیچی نداره! اما حاضر نیستند دل بکنند از این ضرر دهی! آن‌ها وقتی کوچک‌ترین شهدی از  امکان واگذاری باشگاه به بخش خصوصی از کندوی سازمان ورزش به بیرون تراوش می‌کند، ظرف‌هایشان را دست می‌گیرند و شتابان سهمشان را می‌خواهند و می‌گویند که حق آب و گل دارند، پیشکسوت هستند و در سرما و گرما به این تیم وفادار مانده‌اند و حقشان است از این عسل بچشند. البته که حق دارند مدعی باشند اما واگذاری سهام  یک باشگاه پرهوادار و قدیمی به بخش خصوصی باید چه سازوکاری داشته باشد؟ صرف نشان دادن جای بخیه ها و عکس‌های قدیمی با شلوارک ورزشی برای باشگاه‌داری کفایت می‌کند؟

 فوتبالی‌ها گله‌مند می‌پرسند که وقتی «دیگران» از راه نرسیده صاحب تیم و باشگاه شدند چرا ما که « مال این کاریم» باید محروم بمانیم؟ 

 صاحبان مال و مکنت که از آنها به عنوان «عابر بانک» های ورزشی یاد می‌شود هم پرینت حساب‌های مالی‌شان را با قطاری از صفر روی میز می‌گذارند و می‌گویند ورزش قهرمانی پول می‌خواهد، ما پولش را می‌دهیم پس باید تعیین کنیم که نی زن چه آهنگی بنوازد! در این میان اما علم مدیریت در گوشه‌ای کز می‌کند، نه تاب هماوردی با لیدرها و نوچه‌ها را دارد و نه اصولاً به بازی بزرگان عرصه بورس و مبل راهشان می‌دهند.

انگار مدعیان «خدمت به مردم در راه رضای خدا» و «حمایت از خواست به حق هواداران عزیز» باشگاه‌های فوتبال را به چشم «هواپیمایی از طلا» می‌بینند که قوانین فیزیک رویشان تأثیر ندارد.

اصولاً پول راهش را باز می‌کند و به زبانی حرف می‌زند که همه آن را می‌فهمند. پس تا اطلاع ثانوی « هر که را زر در ترازوست، زور در بازوست» و آرزوی واگذاری باشگاه ها به مدیران کاربلد ورزشی (داریم؟!) محال است و چهره های مرتبط با نهادهای قدرت، سکاندار باشگاه های بزرگ می شوند، مهم نیست این هواپیما نتواند پرواز کند، همین که قوانین فیزیک و قضا روی آنها تاثیر نداشته باشد و بعد از فصلی رخوت بار و رنج آور در محکمه ای وادار به پاسخ گویی نشوند کفایت می کند. 

ارسال به دوستان
وبگردی