۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۴۹۹۶
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۵ - ۱۴-۱۱-۱۳۸۶
کد ۳۴۹۹۶
انتشار: ۱۰:۴۵ - ۱۴-۱۱-۱۳۸۶

گزارش هشدار گونه عصرایران از شبکه همجنس گرایان در تهران

اميرهادي انواري
آنچه در زير مي آيد ، گزارش کوتاهی است از وضعيت همجنس گراهاي مرد در تهران که طبيعتاً  تهيه آن با مشکلات خاص خود همراه بوده است و البته ، " ملاحظات خاص اجتماعي و اخلاقي" ما را بر آن داشت که بسياري از بخش هاي اين گزارش را "اشارت وار" تنظيم کنيم .

همجنس گرايي به عنوان يک انحراف رواني و اخلاقی ، در همه جوامع و از جمله ايران وجود داشته و دارد ، هر چند که برخوردهاي يکساني با اين پديده ضد اخلاق ، در جوامع گوناگون نمي شود ؛ برخي کشورها ، آن را حتي در متون قانوني خويش به رسميت شناخته اند و در جاهايي ديگر ، مجازات هايي از طرد اجتماعي تا مرگ براي اين افراد در نظر گرفته اند ؛ در اين ميان آنچه مهم است اين که همجنس گرايي به عنوان يک آفت اخلاقي - اجتماعي ، يک واقعيت است که انکارش نمي تواند مسيري اصلاح گرايانه تلقي شود.

شناخت اين پديده و شناساندن آن ، مي تواند جوانان را از افتادن در چنين مسيرهايي مصون کند ولي کتمان و نديدنش و آن را در وراي خط قرمزهاي ساختگي نهفتن ، چيزي جز "ندانستن" و "در خطر افتادن" به همراه نخواهد داشت چه آن که غفلت از وجود چنین شبکه ای در کشور - ولو آنکه تعدادشان بسیار اندک باشد - می تواند زمینه را برای کسانی که به هر علتی در صدد منحرف کردن جوانان و معیارهای اخلاقی جامعه هستند ، مهیا کند.

گزارش حاضر ، ابتدا مي کوشد نمايي کلي و واقعي و البته مختصر و بدون ورود به جزئیات ، از همجنسگرايان ارائه دهد و سپس از منظر علمي ، اجتماعي و قانوني، نگاهي به آن داشته باشد تا هشداری باشد برای خانواده ها و تصمیم سازان فرهنگی کشور و متولیان سلامت روانی جامعه.

***
حدود يازده سال قبل، پس كوچه هاي شمال خيابان شريعتي. يك سوئيت كوچك، علي بود كه اولين بار با تيپ و قيافه عادي هر چندوقت يكبار ديده مي شد كه با يك پسر ديگر وارد سوئيت مي شود. او آرايش نمي كرد، زير ابرو بر نمي داشت و هيچ شباهتي به آنچه "اِوا خواهرها" ي پل كالج بودند نداشت.

او چت روم هايي را ايجاد كرد و لايف معروف همجنس گراها آرام آرام شكل گرفت. همجنس گراهاي مرد سراسر ايران با يكدگير ارتباط پيدا كردند و فرصت گفت و گو را با همجنس هاي خود در خارج ايران پيدا كردند. با همديگر تبادل نظر كردند و... تا امروز كه ديگر هيچ كس نمي داند چقدر همجنس گرا در كشور وجود دارد، اما با نگاهي به سايت معروف همجنس گراهاي msm مشخص مي شود "آنها هستند"، شايد همكار شما، شايد فروشنده مواد غذايي سر كوچه شما.

 همجنس گراهايي كه در لايف پرورش پيدا كردند و بعد از آن جدا شدند ابداً مشخصه خاصي ندارند، آنها اكثرا از تحصيلات و سطح درآمد خوبي برخوردارند.

لايف

جمعي كه به وسيله علي در اينترنت تشكيل شد، كم كم اعضايي را به خود جذب كرد. هركدام از همجنس گراها كه تا به حال تصور مي كردند تنها هستند دريافتند كه افراد  همسان هم دارند. بنابراين جذب لايف شدند.

با شركت در لايف اينترنتي كه غالباً در چت روم هاي ياهو تشكيل مي شد، آنها از طرفي مشكل اصلي خود يعني حس تنهايي خود را از بين مي برندو از طرف ديگر، به گفته خودشان ،بيشترين تاثير شركت در اين جمع ها برطرف شدن احساس "گناه" شان است.

اين جمع ها به آنها فرصت آشنايي داد تا در دنياي واقعي بتوانند يكديگر را در ميهماني ها ملاقات كنند. اما از طرف ديگر شركت در همين ميهماني ها و لايف اينترنتي موجب شد تا شركاي جنسي به يكديگر مشكوك شوند.

مشاجراتي كه بين شركاي جنسي به وجود مي آمد، اينكه هر كدام از طرفين احساس مي كردند كه شريك جنسي شان با فرد ديگري ارتباط برقرار مي كند موجب شد تا اكثر اعضاي لايف به مرور از جمع فاصله بگيرند.

روند عضويت در لايف كه حدوداً از اواسط دهه 70 شمسي در ايران آغاز شده بود از اوايل دهه 80 برعكس شد. آنها هم كه در لايف عضو بودند براي فرار از اين مشكلات از آن فاصله گرفتند.

ترس از ابتلا به بيماريهاي شايع جنسي و اصلي ترين آنها يعني ايدز ، روي ديگر سكه بود. بسياري از همجنس گراها در روابط جنسي خود رابطه اورال نيز داشتند كه در آن دو طرف تمايل كمتري به استفاده از كاندوم دارند.

بنابراين تنها راه اطمينان، نداشتن رابطه شريك جنسي با مرد ديگري بود. كه حضور و شركت در لايف اين اطمينان را كاهش مي داد.

تقسیم بندی

همجنس گراهاي مرد و يا msm ها بر حسب تمايلات انحرافی شان به سه دسته اصلي تقسيم مي شوند:

تاپ: در اصطلاح لايف تاپ به همجنسي گفته مي شود كه طرف ديگر تمايل دارد با وي رابطه برقرار كند به طوري كه او حالت فاعل داشته باشد. تعداد تاپ ها در لايف كمتر است، چون آنها شبيه به افراد عادي جامعه هستند، اعضاي لايف اكثراً  تمايل دارند در روابط خود نقش مفعول داشته باشند.

بات: كسي است كه بر خلاف طبیعت انسانی مرد دوست دارد در رابطه با همجنس خود مفعول باشد، تاپ ها خصوصيات مردانه سنتي خود را بيشتر حفظ مي كنند. برخلاف تاپ ها كه غالباً در رشته هاي پرورش اندام شركت كرده اند، بات ها به زيبايي ظاهري خود بيشتر اهميت مي دهند. معمولا در صورتي كه تاپ از اندام و چهره مناسبي برخوردار باشد، اين بات است كه به سراغ تاپ مي رود.

ورستايل: دو طرف در مدت هاي مشخصي به ترتيب نقش فاعل و مفعول را دارند.
همه همجنس گراها رابطه جنسي هارد با يكديگر ندارند. رابطه اي كه در آن دخول انجام شود را هارد مي گويند. طيف وسيعي از آنها به رابطه سافت بسنده مي كنند. رابطه سافت يا نرم در واقع همان معاشقه دو مرد با يكدگير است كه شامل هم آغوشي و بوسه مي شود.

ترنس: اما گروهي كه در تلقي عمومي جامعه ما به آنها همجنس گرا و يا لفظ سنتي آن «اِوا» گفته مي شود گروه ترنس ها هستند. تعداد ترنس ها نسبت به ساير همجنس گراها بسيار پايين است. اكثر آنها علاقه به چنج كردن جنسيت خود هستند و تا قبل از عمل تغيير جنسيت از قرص هايي كه موجب تلطيف تن صدا و برآمده شدن سينه ها در مردها مي شود استفاده مي كنند.

تمایز؟

پيشتر ها شايد مي شد همجنس گراها را به لحاظ ظاهر از ساير افراد جامعه تميز داد. اما در حال حاضر اين تميز دادن تقريبا غير ممكن به نظر مي رسد.

در حال حاضر خيلي از پسرها كاپشن خز دار مي پوشند، شلوار فاق كوتاه به تن مي كنند. از عطر هاي D&G ، ورساچي ، كلوين كلين، پوما، گوچي، بلك نوآق و حتي بی آن که بدانند از اسپري خاص همجنس گراها استفاده مي كنند.

 حتي ممكن است فردي به صورت خود كرم پودر بزند، زير ابروهاي خود را بردارد و... در حالي كه نمي داند اينها مشخصاتي هستند كه پيش از اين قرار بود همجنس گراهاي عضو لايف با انها يكديگر را در جامعه بشناسند.

چون همجنس گراها هميشه شاخص ترين و خاص ترين تيپ هاي ظاهري را براي تمايز از ساير افراد جامعه انتخاب مي كنند و سايرين از آنها تقليد مي كنند، ظاهر آنها ديگر خاص نيست!
امروز در سال 86 ديگر اصلاً نمي توان آنها را از جامعه تميز داد.

پاتوق ها

 همجنس گرايي كه اين روزها از آن صحبت مي شود، با آنچه در گذشته در پل كالج و پارك دانشجو مصداق داشت كاملا متفاوت اند. اين طيف از همجنس گراها معمولا از قشر مرفه جامعه هستند و از تحصيلات خوبي برخوردارند.

بعد از ميهماني معروفي كه توسط يكي از همجنس گراهاي شاخص در لايف به نام ن.ك در يكي از باغ هاي اطراف كرج برگزار شد و در آن تعداد زیادی از همجنس گراهاي تهران شركت كردند مهماني بزرگي در جمع تهران برگزار نشد. وي بعدها به خارج از كشور رفت و از پايه گذاران يك سايت اينترنتي مختص به همجنس گراها و همچنين سازنده فيلم هاي مستند در مورد آنها شد.

مشخصه پارتي هاي همجنس گراها اولاً عدم حضور جنس مخالف است ، اگر دختري هم در جمع آنها باشد در واقع پسري بوده كه پيشتر خود را چنج(عمل تغييرجنسيت) كرده است.
در اين ميهماني ها معمولا انواع مواد محرك و انواع گرانقيمت مشروبات الكلي سرور مي شود. بيشتر همجنس گراها در چند رستوران و کافي شاپ خاص -که اکنون کاملاً شناخته شده اند-  همديگر را ملاقات مي كنند. البته اين محل ها مختص آنها نيست، تنها محل قرار اكثر اعضاي لايف است كه به مرور به صورت پاتوق درآمده اند.

دوست داشتم طبيعي بودم

 31 ساله و ساكن يكي از مناطق شمالي تهران است. او در رشته معماري تحصيل كرده و در حال حاضر يك شركت طراحي داخل دارد. وي كه ماهانه در حدود يك و نيم ميليون تومان در آمد دارد 4 سال است كه با پارتنر(شريك) خود زندگي مي كند.

او زماني كه پارتنر خود را انتخاب كرد در يك خانه مجردي به دور از دو خواهر و پدرمادر خود زندگي مي كرد.

شريكش 10 سال از او كوچكتر است و آنها با يكديگر اكثرا رابطه سافت دارند؛ مي گويد: «14 سال است كه با  شريكم زندگي مي كنم. ديگر نمي توانم از او جدا شوم، اما دوست داشتم مي توانستم مثل ديگران ازدواج كنم و زندگي تشكيل بدهم. موانع ازدواج من زياد بودند و نمي توانم بگويم فقط به خاطر همجنس گرايي نتوانستم ازدواج كنم. اما دوست داشتم مثل ساير افراد جامعه باشم.»

فرهنگ،دين و قانون در مواجهه با همجنس گرايي

دکتر حسين کرمانپور در يادداشتي که برايمان نوشته ، در اين باره چنين اظهار نظر مي کند:

همزمان با پيشرفت جوامع بشري و به ويژه رشد فزاينده صنعت ارتباطات،نظير ماهوره ها و اينترنت، لايه هاي ناپيداي اجتماعي ، زمان بروز مي يابند و براي آنکه از همطرازان خود در ديگر نقاط جهان عقب نمانند با استفاده از همين صنعت، خويش را به يکديگر معرفي و در صدد توسعه کيفي و کمي بر مي آيند.

در جهان، اگر چه بسياري ازدولت ها تمام توان خود را معطوف به مباح ساختن واژگان و رفتار همجنس گرايي کرده اند اما همجنس گرايي ، همچنان واژه نامانوس و مترادف با تظاهر و جلوه گري به نظر مي رسد.

در ايران هم با آنکه به تازه گي اين عبارت بيشتر به چشم مي آيد اما همچنان غريب و ناخوشايند است.

سردرگمي مشهودي در خصوص ملاحظات علمي و اجتماعي اين تمايل فردي، در تمام مقالات و سخنراني ها به درشتي به چشم مي آيد و هر چند در برخي کشورها تلاش گرديده تا از دريچه علم روانشناسي و طب، به ياري عادي سازي اين گرايش جنسي بپردازند اما تلاش ها همچنان از سوي دو بازوي اصلي اجتماع، يعني فرهنگ و دين با مقاومت  مواجه مي شود.

براي آنکه در هر اجتماعي، يک انتخاب، با اقبال روبرو گرديده و نهادينه شود، سه عنصر اصلي دخيل خواهند بود: فرهنگ( آداب و سنن قالب اجتماع)، دين، قانون

همجنس گرايان هر چند در جهان غرب توانسته اند با تمسک به قانون، اندکي از رنج هاي واپس زدگي هاي اجتماعي خود را بکاهند اما همچنان از سمت و سوي دو جبهه ي دين و فرهنگ عمومي، در مقابله و طرد به سر مي برند و درست در تلاقي همين نقاط کليدي است که مشکلات اجتماعي اين قبيل گرايش ها هويدا مي شود.

از اين روست که مجبور مي شوند به تشکيل انجمن هاي حمايتي و ... دست يازند و براي خود مباني حقوق مدني و اجتماعي در نظر گيرند.

با اين حال حتي در کشورهايي که موفق به دريافت مجوز قانوني شده اند اين قبيل گرايشات جنسي همچنان از سوي بدنه اجتماع، با بي مهري و نوعي انزجار روبرو مي شود.

 در برخي کشورهاي جهان اگر توانسته اند تمايلات همجنس گرايي را از ليست بيماري هاي فردي حذف کنند اما با آن همچنان به عنوان يک انحراف از معيار و بيماري اجتماعي برخورد مي کنند.

 از آنجا که پيکره اجتماع، در روندي خلاف قانون هاي وضع شده، همچنان در پذيرش اين تمايل همجنس خواهي، مقاومت نشان داده و آن را يک بيماري و سوء برداشت جنسي برداشت مي نمايد، هر ساله به روايت آمار پراکنده شاهد خودکشي خيل قابل توجهي از جامعه ي کوچک همجنسگرايان در جهان هستيم.

با استناد به منابع نوشتاري همين گروه هاي همجنسگرا،چندي پيش موسسه اي پژوهشي- علمي در اتريش اعلام کرد ه است که: «17درصد از زنان و 12 درصد از مردان همجنس گرا لااقل يکبار اقدام به خودکشي کرده اندو از هر سه تلاش براي خودکشي در کشور اتريش يکي توسط فردي همجنسگرا صورت مي گيرد.»

از نقطه نظر پزشکي نيز نتايج ، چندان خوشايند اين دسته از گرايشات نيست. اگر چه در برخي منابع علمي، گرايشات همجنس گرايانه از ليست بيماري ها حذف گرديده است اما، پزشکان با آن به نوعي ديگر برخورد مي کنند.

 در خوش بينانه ترين حالت، روان پزشکان، مادامي که تمايلات همجنس گرايانه، چه در زنان و چه در مردان، حالت مخفي، توام با دلهره و احساس گناه انجام پذيرد، آن را همچنان يک بيماري تلقي کرده وبا آن به سبک درمان و پيشگيري برخورد مي نمايند.

و اما در کشورمان ايران، علاوه بر دلايل و اشارات فوق، محوريت مخالف با اين نوع گرايشات ، يکپارچه تر گرديده و سه اهرم قانون، دين و فرهنگ عمومي به صورت سينرژي موجبات طرد افکار همجنس گرايانه را فراهم ساخته است چندانکه در هيچ يک از ادوار تاريخي، همجنس گرايان ، جامعه مقبول و محترمي نبوده و همواره نکوهش عمومي را به همراه داشته اند.

فرهنگ عمومي در ايران بسيار واکنشي و منزجر با اين معضل اجتماعي برخورد مي نمايد . فرهنگ عمومي را نبايد به هيچ وجه دست کم گرفت. فراموش نبايد کرد که فرهنگ عمومي ايران اگر چه با روابط جنسي طبيعي موافق است و حتي براي آن جلوه معنوي قايل است، اما در چند سال گذشته با آنکه هم دين و هم قانون با ارتباط جنسي به سبک صيغه موافقت علني نموده ،اما اين نوع ارتباط همچنان نکوهيده و غير قابل طرح تلقي مي گردد و مدافعان آن هنوز کمترين توفيقي در عادي سازي آن نيافته اند بنابر اين ، همجنس گرايي به طريق اولي در ايران، با مقاومت عمومي همراه است و حتي با فرض محال حليت قانوني، هرگز نخواهد توانست جايگاه يک فعاليت طبيعي را به خود اختصاص دهد.

جامعه ايراني حتي براي روابط زناشويي هم حرمت والايي قايل است و علني کردن آن را حتي به بوسه اي کوچک نمي پسندد چه رسد به روابطي که از اساس با آن مشکل ماهوي دارد.

در مجموع تمايلات همجنس گرايانه در ايران به دلايل پيشگفت سير ناخوشايندي را براي آنها و بستگانشان فراهم مي سازد. هر چند ممکن است اين گرايش سبب ناراحتي و رنج چشمگير باليني فرد و حتي اطرفيانش نگردد اما در عمل بسياري از جوانان و به ويژه ميانسالان و سالمندان دچار همجنس گرايي، منزوي و گوشه گير شده و در روبه رو شدن با اجتماع پيرامون دچار تضاد و تناقض مي‌شوند تا جايي كه در موارد بسياري فرد عملاً از خانواده و دوستان و آشنايان جدا شده و در اجتماع براي يافتن همدردان مشابه خود و زيستن با آنان سرگردان و گاه از خانه فراري مي‌شوند.

در اين مسير ،مخاطرات فراواني امنيت و سلامت جسمي و رواني آنها را تهديد مي‌نمايد كه اغفال، اعمال زور جنسي و تجاوز جنسي از جمله ي آن‌ها هستند.

شمار قابل توجهي از مبتلايان دچار اختلالات خلقي (افسردگي)، اختلالات اضطرابي، سوءمصرف و وابستگي به مواد و افكار خودكشي و اقدام به آن مي‌شود. دركاركردهاي شغلي، تحصيلي، اجتماعي ،آميزشي و روابط بين فردي او تخريب شديدي پديدآورده و روند درماني او را هم با مخاطره روبرو مي سازد.

قانون

قاون مجازات اسلامي ، همسو با فرهنگ عمومی که از همجنس گرایی همواره با عنوان"عمل شنیع" یاد می کند ، کيفر سنگيني براي همجنسگرايان در نظر گرفته است.

مطابق ماده 110 اين قانون ، حد لواط  در صورت دخول(هارد) "قتل" است و طبق مواد 114،117  ، اين " جرم" با چهار بار اقرار نزد قاضي يا با شهادت چهار مرد عادل ثابت مي شود و البته در ماده 120 نيز آمده است که قاضي مي تواند از طريق علم خود که از طرق متعارف( مانند گزارش پزشکي قانوني) حاصل مي شود ، حکم کند .

اما اگر رابطه دو مرد ، به مرحله دخول نرسد (سافت)، يکصد ضربه تازيانه در انتظار آنها خواهد بود  و اگر کسي سه بار مرتکب چنين عملي شود و هر بار تازيانه بخورد ، در مرحله چهارم اعدام مي شود .

مجاات همجنگسرايان زن نيز طبق قانون يکصد ضربه شلاق است .

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۸۳
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
-
۱۳:۰۷ - ۱۳۸۶/۱۱/۱۴
31
35
اولا شما اشاره اي به دوجنسي ها نكرديد كه ذاتا چنين مشكلي دارند.
ثانيا نوع ديگري كه در ايران مشكل اساسي هست اينكه به خاطر محدوديتها كه قدرت وفرهنگ ما به وجود آورده خيلي از افراد با اينكه همجنسگرا نيستند فقط به خاطر ارضاي اميال خود در كمين كودكان ونوجوانان هستند كه اين نمونه در ايران خصوصا در شهر ها كوچكتر و روستاها خيلي زياد است كه
با ترويج ازدواج موقت كه يكي از وجوه مترقي فقه شيعه است ميتوان درصد زيادي از اين مشكل را حل كرد. اما در مورد كه شما به آن پرداختيد در ايران كم هستند كه آنها بايد با مشاوره و روانكاري قوي ميتوان عده اي از آنها را به مسير درست هدايت كرد. و سازمان بهزيستي بايد در اين مورد اقدام مناسب انجام دهد.
ناشناس
UNITED STATES
۱۵:۱۵ - ۱۳۸۶/۱۱/۱۶
14
54
تا همين چند وقت پيش حتا نمي توانستي از وجود اين افراد در جامعه سخن بگويي . از اينکه به معضلات جامعه با ديد بازي نگاه مي کنيد واقعن جاي خوشنودي دارد . واقعن هميشه نمي توان صورت مسئله را پاک کرد و از نتايج مسئله غافل شد. به اميد روزي که فقط طناب دار را داروي هر چيزي ندانيم و عاقلانه در پاسخ به واقعيات موجود در جامعه باشيم حتي اگر اين واقعيات جزء بسيار کوچکي از جامعه فعلي باشند.
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۰:۰۲ - ۱۳۸۶/۱۱/۱۸
28
26
مقاله واقعا پرباری ارائه کردید . من هم قصد داشتم بعد از عید یک امار کامل در این مورد در بیارم و شروع به تحقیق در چت رو م های همجنس باز یاهو کردم که متاسفانه متوجه شدم 75 درصد اعضای این رو مها ایرانی هستند کافیه دوستان مراجعه کنند و خودشون با چشماشون ببینند . در برخی مصاحباتم با این افراد چنان جملاتی رو میگفتند که اصلا دستان ادم فلج می شد مثلا دختری میگفت پدر رو مادرم از رابطه هایم با خبرند و حتی با خانواده خود نیز رابطه داشت و یا پسرانی که حاضر بودند در طی این اعمال شکنجه شوند . اگر خواستید این مسائل به قدری تکان دهنده بود که تا دو روز تمام مغز من را از کار انداخت که چرا جوانی در این سن باید به این مصایب گرفتار شود .اگر خواستید میتونم اسناد مربوط به مصاحبه با بیش از صد نفر از این افراد ر واز طریق یاهو در اختیارتون بزارم ولی خودم به علت ناراحتی ازاین مسائل از ادامه کار انصراف دادم
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۶:۴۴ - ۱۳۸۶/۱۱/۲۶
42
23
خیلی متشکر و ممنون از اطلاعات مهم و مفیدی که در اختیار گذاشتید. من دانشجوی معماری هستم و متأسفانه این مواردی که در مورد تیپ این افراد اشاره کردید هر از چند گاهی مشاهده می کنم. امیدوارم در جامعه به نقطه ای برسیم که برای درمان یک معضل تنها به تکفیر آن نپردازیم، بلکه داروی آن را عرضه کنیم. مسلماً ازدواج یکی از بهترین درمان های این معضل است. تشکر...
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۳۷ - ۱۳۸۶/۱۲/۱۷
29
15
با سلام. مقاله تحلیلی جالبی بود. از اینکه تابو شکنی کردیدوبه تبیین یک واقعیت تلخ پرداختید دست مریزاد میگویم.متاسفانه یکی از آسیبهایی که همواره جامعه مارا تهدید کرده و میکنداین است همه آنچه را که در غرب می گذرد بطور مطلق بپذیریم وسنجه پیشرفت ومدنیت تلقی کنیم.معضلات فرهنگی جامعه را باید بشناسیم وبه واکاوی آنها بپردازیم وراه حل ارائه دهیم .کتمان واقعیت نفی واقیت نمیکند.اینکه بگوییم در جامعه ما "ایدز"یا سایر معضلات دیگر وجود ندارد فریب دادن خودمان است.
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۸:۳۰ - ۱۳۸۶/۱۲/۲۸
104
23
تلخ و ناگوار است ولي واقعيت دارد بايد به هر شكل ممكن جلوي اين گناه كبيره و معضل اجتماعي كه نسل بشريت را هدف قرار مي دهد گرفت.
وبگردی