۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۵:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۵۵۷۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۸ - ۲۱-۱۱-۱۳۸۶
کد ۳۵۵۷۲
انتشار: ۱۰:۱۸ - ۲۱-۱۱-۱۳۸۶

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌‌‌هاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در ذيل مي‌آيد.


كيهان

«امنيت استراتژيك پس از انقلاب اسلامي» به قلم مهدي محمدي عنوان سرمقاله امروز كيهان است كه در آن مي‌خوانيم: تلاش براي فهم اينكه انقلاب اسلامي ايران تا چه حد موفق بوده، خيلي زود به نتيجه مي رسد. تفاوت ميان «آنچه پيش از انقلاب بوديم» و «آنچه اكنون هستيم»، آنچنان واضح است كه حتي كينه توزترين دشمنان انقلاب اسلامي هم نمي توانند آن را انكار كنند و تنها راه پيش پاي خود را آن مي بينند كه درباره جزئيات چون و چرا كنند. اگرچه حجم پيشرفت مادي و فيزيكي ايران پس از انقلاب با دوران قبل از آن -به رغم همه گشودگي مادي كه رژيم پهلوي سال هاي طولاني از موهبت آن بهره مند بود- حتي قابل مقايسه هم نيست، اما خلاصه كردن دستاوردهاي انقلاب اسلامي در پيشرفت هاي فيزيكي بزرگترين ظلمي است كه مي توان در حق انقلاب روا داشت. ايران پس از انقلاب، بيش از هر زمان ديگر در طول تاريخ خود داراي بردهاي استراتژيك و راهبردي بوده كه هر كدام از آنها صدها برابر پيشرفت هايي كه مي تواند در ظاهر زندگي مردم يك كشور نمايان شود، واجد ارزش است. به عبارت ديگر كارنامه انقلاب اسلامي ايران را حتي اگر با عرفي ترين معيارها بسنجيم، كارنامه اي درخشان و موفق است ليكن اين معيارها -كه عموما به ارزيابي شاخص هايي مانند رشد اقتصادي، ارتقاءسلامت، بهبود و توسعه زيرساخت ها، گسترش سواد و امثال اينها مي پردازد- توانايي كافي براي نشان دادن برخي از مهم ترين جنبه هاي توفيقات راهبردي ايران پس از انقلاب اسلامي را ندارد.

شايد مهم ترين جنبه توفيق راهبردي ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي كه مستقيماتحت تاثير گفتمان انقلابي توليد شده توسط امام(ره) شكل گرفت اين است كه ايران پس از انقلاب تصميم گرفت يك قاعده كلي در رفتار دولت هاي استعماري و استكباري -به تعبير حضرت امام(ره)- را نقض و راه پيشرفت خود را از طريق نقض اين قاعده هموار سازد. آن قاعده كلي كه امروز براي آشنايان با ادبيات استراتژيك قدرت هاي بزرگ از زمان آغاز جنگ اول به اين سو كاملا پيش پاافتاده و بديهي به نظر مي آيد اين است كه قدرت هاي بزرگ معمولا مايل نيستند عضو جديدي به باشگاه قدرتمندان بپيوندند چون خوب مي دانند در آن صورت مجبور خواهند شد به تكه كوچكتري از كيك قدرت اكتفا كنند و با كاستن از سهم خود «عضو جديد» را به طريقي راضي نگهدارند. به منظور جلوگيري از ظهور چنين پديده ناخوشايندي است كه قدرت هاي سلطه طلب عموما با در پيش گرفتن يك سياست اعلام نشده تلاش مي كنند براي كشورهاي مختلف «سقف پيشرفت» تعيين كنند و از طريق به وجود آوردن انبوهي از موانع و مشكلات مانع از آن شوند كه يك كشور خاص بتواند از اين سقف تعيين شده تجاوز كند و به اين ترتيب به يك مدعي جديد در كنار آنها تبديل شود. نخستين و جدي ترين پيام انقلاب ايران به دشمنان تاريخي ملت ايران از همان روز اول -كه البته امروز براي آنها كاملا قابل درك است- اين بود كه ايران اسلامي به سقف تعيين توسط غرب براي پيشرفت خود مطلقا اعتنا و اكتفا نخواهد كرد و معيار تعيين حد پيشروي خويش را «توان واراده خود» قرار مي دهد نه «خواست ديگران»؛ ديگراني كه تجربه تاريخي چند صد ساله به خوبي به مردم ايران نشان داده حتي در يك مورد خيرخواهانه يا منصفانه رفتار نكرده‌اند.

مروري بر مجموعه رفتارهاي ايران اسلامي در 29 سال گذشته بويژه آنچه در يك دهه گذشته اتفاق افتاده به خوبي نشان مي دهد ايران در بي اعتنايي به اين قاعده كاملا موفق بوده و در مقابل دشمنان ايران هرگز نتوانسته اند حتي به طور نسبي ايران را به تبعيت از مطلوب هاي خود وادار كنند. ايران اكنون بسيار قدرتمند تر از آني است كه زماني غربي ها حتي در خيال خود مي توانستند تصور كنند. به لحاظ امنيتي انقلاب اسلامي ايران در مدت زمان 3 دهه -كه بدون شك در مقياس هاي تاريخي زماني بسيار كوتاه است- توانسته است كشور ايران را در موقعيتي قرار دهد كه بتوان ادعا كرد پس از صدها سال قرار داشتن در موقعيت «ناامني استراتژيك» اكنون وارد فاز «امنيت استراتژيك» شده و ديگر بيمي از آن ندارد كه با يك تهديد امنيتي غير قابل مقاومت از خارج از مرزهاي خود رو به رو شود. اين موقعيتي ممتاز و بي بديل در تاريخ ايران است. ايران اكنون نه فقط فضاي سرزميني خود را با اشراف و اقتدار كامل اداره مي كند بلكه توان آن را دارد مجموعه وسيعي از تحولات منطقه اي و برخي پديدار هاي فرامنطقه اي را هم به گونه اي مديريت كند كه حداكثر مقدار هماهنگي را با منافع و اولويت هاي آن داشته باشد. راز اينكه اكنون دشمنان قسم خورده ايران هر روز مكررا از «دخالت هاي ايران» در اينجا و آنجا مي نالند دقيقا همين است. ايران جغرافياي مواجهه خود با دشمنانش را اكنون هزاران كيلومتر از مرزهاي خود فراتر برده و وضعيتي به وجود آورده كه وقتي مسئولانش مي گويند در صورتي دشمن دست از پا خطا كند منافع آن را در سراسر جهان به خطر خواهند انداخت، همه مي دانند كه چنين سخني را تا چه حد بايد جدي گرفت.
بر خلاف برخي در داخل ايران كه بي استعدادي خود در كشف روش هاي پيشرفت در جهان كنوني را بارها ثابت كرده اند، غربي ها به خوبي ريزه كاري هاي روش ايران در بيرون كشيدن حق خود از حلقوم كساني كه به پايمال كردن حقوق ديگران عادت كرده اند را دريافته اند. همين چند ماه قبل نماينده ارشد گروه 6 جايي در ميانه مذاكرات خود با طرف ايراني به روشني گفته بود «ما نمي خواستيم شما در اين نقطه اي كه الان در آن قرار داريد قرار داشته باشيد. اما شما الان در اين نقطه ايستاده ايد، پس مجبوريم به پذيرفتن آن فكر كنيم». يك نتيجه كليدي كه مي توان از چنين اظهارنظري گرفت اين است كه وقتي شما سقف تعيين شده توسط مدعيان مالكيت جهان را شكستيد و از آن فراتر رفتيد، و وقتي آنها ديدند كه رفتار شما با توپ و تشر و تهديد تغيير نمي كند، آن وقت خيلي زود عقل خودشان را به كار مي اندازند تا شايد روشي براي معامله بيابند. اين نحوه رفتار هم خود محصول يكي ديگر از قواعد نانوشته دنياي استكبار و استعمار است: «وقتي مي بينيد كشوري تصميم خودش را براي نشنيدن حرف زور گرفته، معمولا هزينه پذيرفتن آن به عنوان يك عضو جديد در باشگاه قدرتمندان بسيار كمتر از هزينه تلاش براي منصرف كردن آن از پيمودن مسير پيشرفت است». اين همان رازي است كه ژاك شيراك مدتي قبل بي احتياطي كرد و آن را در خلال مصاحبه اي كه پيام اصلي آن لزوم پذرش يك ايران هسته اي از جانب غربي ها بود به زبان آورد و بعد ناگهان سيلي از انتقادها به جانب او سرازير شد كه چرا آقاي رييس جمهور حرفي را كه جاي آن پشت درهاي بسته است، كف دست دهن لق ترين جماعت روي زمين، يعني خبرنگاران گذاشته است.

موقعيتي چنين برجسته در صحنه منطقه اي، و تا اين حد گيج كننده در عرصه بين المللي، جز با انقلابي كه در 22 بهمن 57 در مناسبات ايران با دنياي خارج به وجود آمد قابل حصول نبود.

از اين قبيل خلاقيت هاي استراتژيك -و البته كاملا موفق- در سياست هاي ايران پس از انقلاب در داخل و خارج كشور فراوان مي توان يافت كه تا كنون به آنها چنان كه بايد توجه نشده است. وقتي اين قبيل جنبه ها از تحولات پس از انقلاب به اندازه كافي شكافته شود راحت تر مي توان فهميد اين انقلاب چه چيز ها به ما داد و چيز ها از ما گرفت.

ايران

سرمقاله امروز ايران «حق پيروز است!» به قلم غلامحسين الهام است كه در آن آمده است: از 19 بهمن ،57 طمأنينه و آرامشى كه از 12 بهمن با ورود امام بر دلها حاكم شده بود، به تلاطم دچار شد. درياى آرام انقلاب كه توفان خود را فروخفته بود و با حضور همافران و كاركنان نيروى هوايى ارتش و اداى احترام به رهبر انقلاب، به مثابه فرماندهى كل و بيعت با او، احساس مى شد آرامش پايدار خواهد يافت، ناگهان مواج شد.هجوم نظامى به نيروهاى انقلابى نيروى هوايى، موج خونين جديدى از انتقام آخرين وابستگان رژيم سلطنت، ايجاد كرد و بسرعت به بدنه جامعه كشيده شد و صف بندى نيروهاى نظامى حامى انقلاب و امام (ره) را با آخرين حاميان شاه آشكار ساخت. درگيرى هاى نظامى كه تا آن تاريخ رهبرى انقلاب آن را مهار كرده بود، فراگير شد. آرامش به خوف و رجا مبدل گرديد. حكومت نظامى به ساعات روز گسترش يافت. در اين ميان، مردى با قلبى مطمئن، صلابتى بى نظير، آرامشى ملكوتى، كشتى انقلاب را ميان امواج توفان ناخدايى مى كرد:

«اعلاميه امروز حكومت نظامى خدعه و خلاف شرع است و مردم به هيچ وجه به آن اعتنا نكنند. برادران و خواهران عزيزم! هراسى به خود راه ندهيد كه به خواست خداوند تعالى حق پيروز است. از خداوند تعالى پيروزى ملت اسلام را خواهانم.» روح الله الموسوى الخمينى 57‎/11‎/21

نفاق فتنه ديگرى را دامن مى زد كه نظاميان براى حفظ «تاج» و «تخت» به قرآن كريم سوگند يادكرده اند و لابد اينك وظيفه شرعى!! در حفظ طاغوت دارند. امام با فتواى تاريخى ديگر، غبار از اين فتنه برگرفت و حقيقت شرع را آشكار ساخت:

«قسم براى حفظ قدرت طاغوتى صحيح نيست و مخالفت با آن واجب است و كسانى كه اين قسم را خورده اند، بايد به خلاف آن عمل كنند.»(1)

كاخ سفيد در اضطراب و عزا بود. ژنرال هاى ارتش آمريكا و مستشارانى كه براى كنترل ارتش و حفظ سلطنت، با سازماندهى هايزر مهياى كودتا بودند، اينك خود در زيرزمين ستاد ارتش گرفتار آمده و جرأت خروج نداشتند.

«سوليوان» سفير آمريكا در تهران با عصبانيت آخرين فحش و ناسزا را نثار كاخ سفيد كرد:

نظاميان از درون اتاق خود بيرون نمى توانند بروند، كاخ سفيد فرمان كودتا مى دهد!
خيابان ها مملو از مردان و زنانى است كه از پير و جوانان، خرد و كلان، به «كمال» نهراسيدن از «مرگ» رسيده اند و شهادت طلبانه، به نداى رهبر انقلاب لبيك مى گويند.مردم امواج راديو را فتح مى كنند و براى اولين بار پيام انقلاب از راديو به گوش مردم مى رسد.سلطنت فرو ريخته است، و اولين پيامى كه از روان مردم بر مى خيزد اين است كه: «دربهار آزادى جاى شهدا خالى».

اينك رهبرى انقلاب مردم را به مديريت جامعه و تثبيت شرايط و هوشمندى فرا مى خواند: «به فرصت طلبانى كه مى خواهند با ماسك انقلابى از رژيم منقرضى پشتيبانى كنند و نهضت را بدنام نمايند، مهلت فعاليت ندهيد و ملت مسلمان بايد ابتكار را به دست بگيرد.»(2)

«لازم است مردم هرچه زودتر از خيابان ها به مساجد و مراكز اجتماع بروند و به فرموده علماى اعلام و خطباى محترم گوش دهند و بر علماى اعلام و خطباى بلاد است كه به مساجد و مراكز عمومى تشريف برده و مردم را دعوت به صلاح و سداد كنند و از اعمال خلاف شرع و خلاف مسير نهضت بشدت جلوگيرى نمايند و با بيانى رسا از هرج و مرج و خرابكارى بازدارند و حكم شارع مقدس را ابلاغ نمايند.»(3)

«خداوند شما را پايدار نگه دارد. خداوند اسلام را عظمت بدهد. پيروزى شما پيروزى اسلام است و از اين به بعد توجه به بسيارى از امور لازم است كه عمده آن توجه به حفظ وحدت كلمه است.» (4)

«من به همه ملت توصيه مى كنم كه به همين نحو كه تاكنون به وحدت كلمه خودشان ادامه داده اند از اين به بعد هم ادامه دهند. همين طور كه حس انسانيت و مليت و اسلاميت در آنها بيدار شده، آن را بيدارتر نگه دارند و نگذارند اين شعله الهى خاموش شود. تمسك به اسلام

حبل متين دارند.تمسك به اسلام و حبل متين قرآن كريم و امام اعظم، امام عصر سلام الله عليه بكنند و با همت والاى خود تمام مشكلات را رفع كنند.»(5)

اينك بيست و نه سال مى گذرد. پرتلاش و پرچالش و هجده سال است كه آن امام عزيز در جوار پروردگار خويش «فى مقعد صدق عند مليك مقتدر» ميهمان بر سفره ربوبى است.
زمام امور كشور به دست يكى از خيل ياران «من ينتظرى» است كه با «صدق» و «وفا»، «پايدارى» و «صلابت» در پيمان خود با امام و شهيدان بى هيچ «تبديل» و «تحويلى» ملت را به سوى قله بلند عزت رهنمون است كه «خامنه اى خمينى ديگر است.» و دولتى كه با تمام وجود در خدمت اوست و ملتى كه سربلند و مقتدر، الهام بخش جهانيان است اسوه آزادى خواهان!

نسل هاى انقلاب، درهم تنيده اند. پايدارتر و پرصلابت تر! هم «هسته» را شكافته اند، هم «فضا» را تسخير كرده اند و در همه احوال به نام خدا و براى خدا.

«انما اعظكم بواحده ان تقومواالله مثنى و فرادى» كه موعظه خدا و وصيت امام شان است.

جهان را به «عدل» و «صلح» دعوت مى كنند. «قدرت» را در خدمت انسانيت و كرامت انسان هزينه مى كنند. با ظالم هرگز سر سازش ندارند و از يارى مظلوم دريغ نمى كنند. سفره غارت و غارتگران را هر كجا ببينند، بر مى چينند و بر چهره اشرافيت بى محابا سيلى مى زنند، با فقر، جهل و تبعيض پيوسته در ستيزند. هم اهل جهادند، هم راز و نيازند. «نرمش» و «اخلاق» پيامبران را با آهن و شمشير آنان، خوب تركيب مى كنند، اهل مهرند و مهربانى. و محبت و عشق به انسان ها سرلوحه دفتر زندگى شان است، اما هرگز از «حق» كوتاه نمى آيند و تن به محروميت نمى دهند. منطق استوار دارند و دل نرم و بازوان پرصلابت. اهل «انتظارند» چشم به «موعود» عدالت گستر دارند. بر طريق عدالت حكومت مى كنند تا بستر عدل گستر مطلق و منجى بزرگ بشريت را مهيا كنند. اين همه از «اسلام» است و «ولايت» و اين سه يعنى اسلام، امام و مردم، راز پيدايش انقلاب و رمز بقاى آن است و همين است كه انسجام اسلامى و «وحدت ملى» را ايجاد كرده است. 22 بهمن ،86 در آغاز سى امين بهار آزادى در همه كشور، ملت و دولت، كه يكى هستند و دو تا نيستند چون دريا، جارى خيابان ها مى شوند و كلمه «توحيد» شعار همگان است. «وحدت كلمه» بر كلمه «توحيد».انقلاب همان انقلاب است، ملت همان ملت، و خامنه اى خمينى ديگر و همگان به حبل متين قرآن و اسلام ناب محمدى(ص) تمسك مى كنند. و با استقلال و آزادى، جمهورى اسلامى را پاس مى دارند.

جمهوري اسلامي

«اين نعمت بزرگ» عنوان امروز جمهوري اسلامي است كه در آن آورده‌اند: فردا 22 بهمن سالروز پيروزي انقلاب اسلامي در ايران است . مردم ايران اكنون 29 سال است كه اين واقعه فرخنده را جشن مي گيرند و به اين مناسبت با راه پيمائي هاي عظيم و سراسري تداوم راهي را كه امام خميني رضوان الله تعالي عليه با رهبري اين انقلاب پيش پاي آنان قرار داده است خواستار ميشوند.

رمز اين عشق كه مردم ايران به انقلاب اسلامي ابراز مينمايند چيست اين سئوالي است كه همه دوستان و دشمنان اين انقلاب مايل هستند پاسخ آنرا بدانند.

اهميت اين سئوال هنگامي بيشتر مي شود كه به اين واقعيت مهم نيز توجه نمائيم كه در طول 29 سال گذشته مردم ايران مشكلات زيادي از قبيل جنگ تحريم اقتصادي فشارهاي سياسي انواع توطئه هاي داخلي و حتي نارسائي هائي مانند گراني و بيكاري را هم تحمل كرده اند و در عين حال به اصل انقلاب و نظام جمهوري اسلامي وفادار مانده و با جان و دل از آن حمايت كرده اند و هر روز براي حفاظت از آن مصمم تر شده اند.

پاسخ اينست كه انقلاب اسلامي متعلق به خود مردم است و نظام حكومتي برآمده از آن با آرا خود مردم اداره مي شود. اين واقعيت را در چند نكته بسيار روشن ميتوان لمس كرد.

1 ـ هنوز بيش از يكماه و نيم از پيروزي انقلاب اسلامي نگذشته بود كه از مردم خواسته شد نظام حكومتي مورد نظر خود را مشخص كنند و مردم با شركت در يك همه پرسي نظر خود را اعلام كردند . در اين همه پرسي كه در 10 فروردين 1358 برگزار شد 98 2 درصد مردم ايران نظام جمهوري اسلامي را برگزيدند.

2 ـ در همان سال 1358 بار ديگر از مردم خواسته شد افراد مورد نظر خود را براي تدوين قانون اساسي انتخاب كنند و مردم با شركت در يك انتخابات سراسري خبرگان مورد نظر خود را برگزيدند و به مجلس خبرگان قانون اساسي فرستادند و قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي با تلاش مستمر خبرگان تدوين شد.

3 ـ بار ديگر در همان سال 1358 مردم به پاي صندوق هاي راي رفتند و نظر خود را درباره قانون اساسي تدوين شده اعلام كردند . بدين ترتيب ظرف كمتر از يكسال ملت انقلابي ايران صاحب نظام مشخص سياسي و قانون اساسي شد واقعه اي كه در هيچ انقلابي سابقه ندارد.

4 ـ براساس قانون اساسي انتخابات رياست جمهوري و مجلس شوراي اسلامي به منظور شكل گيري اندام تقنيني و اجرائي نظام سياسي كشور در موقع مقرر برگزار شدند و مردم ايران با آرا خود اين اندام ها را شكل دادند.

5 ـ از سال 1358 تا امسال كه 1386 مي باشد بدون حتي يك روز وقفه هر انتخاباتي كه قانون اساسي براي تشكيل اندام هاي قانونگزاري و اجرائي كشور مقرر كرده با نصاب هاي بالاي مشاركت مردمي برگزار شده و مردم تاثير آرا خود را همواره در شكل گيري مديريت كشور مشاهده كرده اند.

6 ـ آرا مردم حتي در بالاترين سطح اداره كشور كه انتخاب رهبري است نقش دارد و مجلس خبرگان رهبري همواره در زمان مقرر با آرا مردم تشكيل شده و نمايندگان منتخب مردم به وظايف خود در اين زمينه براساس آنچه قانون اساسي مقرر كرده است عمل نموده اند.

7 ـ نتيجه اين مشاركت مردمي موفقيت هاي بزرگي است كه نظام جمهوري اسلامي در همه عرصه ها داشته و به پيشرفت هاي چشمگيري نايل شده است . امروز ملت ايران از عالي ترين سطوح علمي در رشته هاي پزشكي صنايع نظامي انرژي صلح آميز هسته اي صنايع الكترونيك و نانو برخوردار است و اين روزها خبر پرتاب موشك كاوشگر سفير توسط دانشمندان ايراني در صدر اخبار جهان قرار دارد.

8 ـ همين پيشرفت ها جمهوري اسلامي ايران را به قدرت منطقه اي بزرگي تبديل كرده كه موجب شادي و افتخار ملت هاي مسلمان و آزاديخواه و نگراني قدرتهاي سلطه گر و استكباري شده است . آمريكا كه خود را قدرت برتر جهان ميداند اكنون از اينكه ملت ايران الگوي آزاديخواهي براي ملت هاست بشدت نگران موقعيت ابرقدرتي خود مي باشد. اين دريافت درستي است كه ساكنان كاخ سفيد از واقعيت انقلاب اسلامي دارند و از عمق خطري كه پايه هاي نظام سلطه را تهديد مي كند با خبر شده اند.

9 ـ موج بيداري ملت ها كه از ايران برخاسته و سه دهه مقاومت همراه با پيروزي ملت ايران به عنوان يك الگوي موفق در مقابله با استعمار و استبداد درحال تغيير دادن مسير تاريخ است . اگر در فلسطين و لبنان و افغانستان و عراق همه سلطه گران به استيصال دچار شده اند به اين دليل است كه اين ملت ها از انقلاب اسلامي ايران الگو گرفته اند. اين موج بيداري حتي به آمريكاي لاتين كه زماني حيات خلوت آمريكا بود نيز سرايت كرده و اكنون ملت هاي قاره آمريكا يكي پس از ديگري خود را از زير سلطه آمريكا خارج مي كنند و آزادي خود را جشن مي گيرند. ساير ملت ها چه در آسيا و آفريقا و چه در اروپا و آمريكا و اقيانوسيه نيز تحت تاثير موج بيداري برخاسته از انقلاب اسلامي در برابر نظام سلطه ايستاده اند و افق هاي روشني از پيروزي و آزادي را در برابر چشمان خود مي بينند.

10 ـ استقلال سياسي و آزادي ملت ايران در سايه فرهنگ اسلامي نعمت بزرگي است كه با همه امتيازات و موفقيت هاي ديگر برابري مي كند. اين نعمتي است كه اين ملت قرنها بود كه از آن محروم بود و انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني آنرا به مردم ايران هديه داد.

مردم ايران در 29 سال گذشته ثابت كرده اند كه قدردان اين نعمت بزرگ هستند و فردا نيز در راه پيمائي 22 بهمن يكبار ديگر شايستگي خود را براي برخورداري از اين نعمت الهي به اثبات خواهند رساند.

اعتماد

«رد صلاحيت تا كجا» به قلم سيد سراج‌الدين موسوي سرمقاله امروز اعتماد است كه در آن مي‌خوانيم: شايد اگر اين خبر 15 سال پيش شنيده مي شد، باعث بهت و تعجب مي شد اما امروز بايد تعجب كرد كه چرا چنين خبري باعث تعجب كسي نمي شود. خبر براي من كه به لطف خدا عمري را از نزديك در كنار امام و بيت امام سپري كرده ام، تلخ است و تعجب آور، تلخ است و باورنكردني، تلخ است و عبرت آموز؛ «جناب آقاي علي اشراقي نوه امام ردصلاحيت شده است.» چند ساعت بعد از شنيدن خبر از حاج حسن آقا جوياي مساله شدم گفتند من هم شنيده ام. آقاي كرباسچي زنگ زدند كه بگو علي آقا شكايت كند، چرا كه علي خيلي ناراحت است و نمي خواهد شكايت كند. من هم گفته ام از من كه نپرسيده است ولي اگر بپرسد مي گويم عطاي انتخابات را به لقاي مجريان و ناظران واگذار. راستي چه شده است؟ چه كسي پاسخگو است؟ و چرا كسي نمي پرسد اگر علي اشراقي صلاحيت ندارد پس چه كسي صالح است؟ يادم مي آيد سال هاي نخستين انقلاب را. علي آقا را در منزل امام. شوخي هاي امام را. درس و مدرسه اش را. بعد هم دانشگاه و دوران حضورش در شهرداري تهران. بي شك يكي از پاك ترين مديران شهرداري تهران كه بدون آنكه گرايش سياسي خويش را در كار براي مردم دخالت دهد، هم با آقاي كرباسچي كار كرد و هم با آقاي احمدي نژاد؛ اوست.دوستان مي پرسند بيت امام نمي خواهد سخن بگويد. با خودم مي انديشم مگر اين خانواده تاكنون براي خود چيزي خاص و جداي آنچه براي مردم خواسته اند طلب كرده است. لابد دل آنها به حال همه فرزندان معنوي امام مي سوزد. و من از دوستان مي پرسم آيا نبايد هيچ يك از ما در برابر اين هتك حرمت بيت امام سخني بگوييم و آيا واقعاً كار به جايي رسيده است كه بايد حرمت اين حريم را تنها اهل حرم نگهباني كنند. شنيده ام علي اشراقي كه به شهادت همه دوستان و نزديكان بيت و دفتر امام، فردي متدين، پاكدامن و انقلابي است، از شكايت صرف نظر كرده است و همين مرا در نوشتن اين سطور راسخ تر مي كند و ديگر كسي نخواهد پنداشت كه اين نوشته قصد عجز و استغاثه و اميد رحمت دارد ولي آيا اين وظيفه ما را سخت تر نمي كند.اين روزها مي نويسند ميزان، حال فعلي افراد است. راستي حال فعلي كساني كه ... به كف گرفته اند چيست؟ شايد به درستي پاسخ اين سوال را ندانيم ولي حال قبلي آنها را خوب به ياد داريم و حال آينده آنها را هم مي توان حدس زد.

قدس

«انقلاب اسلامي و هويت اسلامي- ايراني» عنوان سرمقاله امروز قدس به قلم حمزه واقعي است كه در آن آمده است: انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) باعث تكانش و تحولات بزرگ و منشأ آثار و بركات فراواني شد كه اگر به ديده انصاف بنگريم، فهرست كردن آنها مجالي درخور مي طلبد.

اگر بخواهيم صرفاً با رويكرد «فايده گرايي» به اين دستاوردها بنگريم و اگر ارزش هر كاري را فقط به «نتايج» آن بدانيم و معتقد باشيم تنها امواجي كه مرواريد به ساحل مي آورند ارزشمندند، باز بايد انقلاب اسلامي 57 را ارج نهيم، زيرا با موج عظيمي كه انقلاب ايجاد كرد، توانستيم ارزشمندترين مرواريدها را به دست آوريم كه از جمله مهمترين آنها، رسيدن به هويت ايراني - اسلامي بود؛ هويتي كه افقهايي نو را فراديدمان نهاد و نگاه ما را از سطح سست و ساده انگارانه، به فضاهايي ژرف تر و عميق تر رهنمون ساخت.

هويت ايراني - اسلامي چشم اندازهاي وسيع تر، جذاب تر، روشن تر و دل انگيزتري به ما هديه كرد؛ هويتي كه ما را از قيد و بندهاي وابستگي رها و به حريت، عزت و آزادگي دعوت كرد و ايمان نگريستن به قله هاي بلندتر و جسارت «توانستن» را به ما آموخت و باور كرديم كه «مي توانيم» و همين باور نهادينه شده در رفتار ما بود كه استقلال كامل سياسي و استقلال در ديگر عرصه ها را به ما ارزاني كرده است و اين گران گوهري است كه «انقلاب» در ساحل «جمهوري اسلامي» به ما داد.

و باز هم اگر ارزش انقلاب را به «نتيجه» آن بدانيم، بايد به ثمره عظيم آن كه جمهوري اسلامي باشد تعظيم كنيم، زيرا اين، خود ثمره انتخاب و رأي ما بود و به رأي ما نيز هويت بخشيد تا پس از قرنها كه در انتخاب نوع حكومت و جنس حاكمان هيچ نقشي نداشتيم و همواره حاكمان زور مدار و بيگانگان مزور، سلسله اي را «بر مي انداختند» و سلسله اي ديگر را در قامتي نو «در مي انداختند» و ما فقط نظاره گر اين بازي تلخ روزگار بوديم كه هيچ گاه به بازي راه نيافتيم.

آنچه سهم ما بود، داغ و درفش بود. تاريخ اين مملكت پر است از سرهايي كه به تيغ جباران از تن جدا شدند و اين قصه تلخ ما بود با حاكماني كه مي آمدند و مي رفتند. در اين بازي تلخ آمدن ها و رفتن ها، يك وجه مشترك وجود داشت و آن به حاشيه راندن «مردم» بود.

اما پس از انقلاب، براي اولين بار بود كه ما هويت يافتگان با انقلاب، حق رأي داشتيم و اين بار، براي اولين بار ما بوديم كه با اقبال به امام، رهبر خويش را انتخاب كرديم؛ مقتدايي كه تا آخر عمر، خويش را طلبه خواند، همچون مردم زندگي كرد و رابطه اش با مردم چنان بود كه بدرقه اش پرشكوه تر از استقبالش بود.

علاوه بر اين، اين مردم بودند كه با رأي خويش از رئيس جمهور تا مجلس خبرگان و مجلس شوراي اسلامي را شكل دادند و چه كسي است كه نداند همه اراده ها در مسير رأي مردم شكل گرفته است و اين مردم بوده اند كه در هر دوره زماني، انتخابگر بوده اند؛ حق و انتخابي كه هميشه مورد تأكيد و تأييد حضرت امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري بوده است.

و اگر ارزش انقلاب را به نتايجش بدانيم، اين انقلاب ارجمندترين رويدادي است كه اتفاق افتاده است، زيرا از حق پيشرفت برخوردار شديم و در عرصه هاي مختلف دانش و فناوري از جمله: پزشكي، نانوتكنولوژي، سلولهاي بنيادي، انرژي هسته اي، هوا - فضا و... موفق به شكستن مرزهاي دانش شده ايم. تأكيد پي در پي و حمايت ويژه مقام معظم رهبري مبني بر توليد علم، نوآوري و شكستن مرزهاي دانش، چشم انداز روشن و اميد بخشي را فرا رويمان قرار داده و عرصه دانش و فناوري را شتاب و سرعتي ويژه بخشيده است و اين شتاب علمي و خودباوري ملي، ما را در بامداد طلوع سي امين سال انقلاب، در آستانه خيزشي تاريخي قرار داده است.
 
ارسال به دوستان
وبگردی