عصرایران- امروز اولین روز ماه مهر و نخستین روزی است که دانش آموزان در سال تحصیلی جدید به مدرسه می روند برخی ها هم برای اولین بار قدم در دبستان می گذارند اما تصاویری که در زیر آمده بخشی از خاطرات دهه شصتی ها و دهه پنجاهی ها است که شاید بچه مدرسه ای های امروز درکی از آن نداشته باشند.
الان نتیجش بیکاریه با این که دانشجوی دکتری هستم
ممنون عصر ایران
یادش نه بخیر؟
یادش نخیر؟
سندروم منفی دادن دارن مردم
کبری امسال باید کلیپسم داشته باشه
یا شاید به جای کتاب این بار کلیپسشا گم کنه ...!!@!!
ممنون عصرایران
الان 35000 تومان قیمتش شده...
هرچند حالا مي فهمم همه اينها از فقر ونداري بوده.
مامانم هرطور بود بعدش به خواهرم پول داد كه برام بخره ولي از اونها كه دوست داشتم نزديك خونمون نبود.اون هم برام يه جامدادي قهوه اي خريد كه اصلا قشنگ نبود!
ولي به هرحال يادش بخير
ای کاش همیشه زنده باشی و این تصاویر رو 20 سال دیگه هم ببینیم...
با ديدن اين تصاوير ميتونم بگم بغض عجيبي گلوي منو فشرده. يادش بخير يادش بخير
کاش واقعا جوونا بیکار نبودن مزه درس خوندن بیشتر میشد !
باحسرت وباگریه عکسهارو دیدم .یادش بخیر
بدترین خاطره اون روزها
ای روزگار
چه روزهاي خوبي بود و چه صفايي داشتيم
آه
كاش دوباره آن روزها برگردد
مادري مهربان به مدرسه مرا مي فرستاد
و پدري كه با دستان پينه بسته غم از چهره ام مي زدود
حالا خودم پدر شده ام و فرزندي دارم كه قرار است به مدرسه برود
دستان معلمانم را مي بوسم
كه با لطافت انسانيت را به من آموختند
دستان معلم خوبم آقاي وحيد اقبالي را مي بوسم كه بزرگي را از او آموختم...
یادش نه بخیر...
حس اون دوران بعد از سالها تو دلم زنده شد. چقدر ساده بودیم. اون جامدادی و کارت صد آفرین و دفترهای رنگ و وارنگ تمام زندگیمون بود. خیلی حس نوستالژیک قشنگی اومد سراغم. یادم اومد چقدر دنیا قشنگ و بی ریا و باصفا بود. حالم خوب شد... سعی میکنم مثل اون روزا بشم باز.
ممنون عصر ایران
#زندگی دو نیمه است:نیمه اول در انتظار نیمه دوم و نیمه دوم در حسرت نیمه اول#متولد1350
شادي آن روزهايم بازگرد
باز گرد اي خاطرات كودكي
بر سوار اسبهاي چوبكي
خاطرات كودكي زيباترند
يادگاران كهن ماناترند
درسهاي سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
مانده در گوشم صدايي چون تگرگ
خش خش جاروي بابا روي برگ
همكلاسيهاي من يادم كنيد
باز هم در كوچه فريادم كنيد
كاش هرگز زنگ تفريحي نبود
جمع مي بوديم و تفريقي نبود
اي دبستاني ترين احساس من
باز گرد اين مشقها را خط بزن
خسته ز تعطیلی ها
مهر من زود بیا
وقت دبستان من است
از اون روزاي بي پولي و نداري كه پول كيف و نداشتم مامانم واسم از پارچه كيف درست كرده بود
سعي بر آن كن نرود رو به تباهي
چه کار قشنگی کردی بادیدن تصاویر اول خندیدم بعد اشک تو چشمام جمع شد و گریه کردم.همکارام منو چپ چپ نگاه میکنن و غیر مستقیم بهم میگن چه مرگته!!
تنها چیزی که الان آرزو اون روزا رو کردم این بود که اگه میشد برگشت به اون روزا الان مادرم زنده بود و ...
همش گفتن قدر بدانيد اما يك نفر نگفت چه جوري .
حالا مين شادي مهم تر از موفقيته
اونوقت همش نمره 20 مي خواستن و غول كنكور كه مثلا انگيزه بود .
باز هم خدا روشكر
حالا بايد 40 سالگي رو قدر بدونيم
يه راهشم افسوس نخوردن به گذشته است
یادش بخیر
راست میگینا زمان ما کبری محجبه بود چرا اینجا اینجوریه....؟؟؟
یادش بخیر واقعا چفدر خب بود آن زمون ها کاش هیچ وقت بزرگ نشده بودم ......
یکی از بچه های سال 63
طفل بودم دزدكي پير و عليلم ساختند / آن چه گردون مي كند با ما، نهاني مي كند.
... مي رسد عمري به پايان و سپهر بايگان / دفتر دوران ما هم بايگاني مي كند.
خدايا چنان كن سرانجام كار/ توخشنود باشي و ما رستگار
یادش یخیر ولی کاش تا همون 3 راهنمایی بیشتر نخونده بودم- یا می رفتم تو کارو الان وضعم بسیار بهتر از الان بود (الان دکتری دارم) یا پدرم تبعیض بین بچه ها قایل می شد و مثل برادرم که تا سیکل خوند و حمایت قوی از خونواده گرفت من هم می گرفتم. این همه هم سختی و بی خوابی و غربت را تو آمریکا تحمل نمی کردم
رفت كه رفت فدا سرت
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن....فردا که نیامده است فریاد مکن
بر آمده و نامده بنیاد مکن....حالی خوش باش و عمر بر باد مکن