عصرایران - ماجرای " خاویر کلمنته" ، با شرایطی که پیش می رود ، نه تنها باعث از دست دادن زمان برای تیم آشفته ملی فوتبال ایران می شود ، بلکه در حال تبدیل به یک پدیده "عزت شکن" است .
او که پس از 28 ساعت مذاکره با فرستاده ویژه فدارسیون فوتبال ایران در ویلای شخصی اش ، پذیرفت که به ایران بیاید و هنگام ورورد نیز با استقبال کم نظیری مواجه شد ، چنان شرایط غیرقابل قبولی را برای هدایت تیم ملی مطرح کرد که اگر مسوولان فوتبال ایران ، فقط کمی از آفت " ذوق زدگی" مصون بودند ، بلافاصله عذر این مربی پر توقع را می خواستند و او را به سمت فرودگاه بین المللی امام رهنایی می کردند ولی این اتفاق رخ نداد و کلمنته ، همنچنان چهره خبرساز و غرور شکن فوتبال ایران است.
کلمنته که گویا تصور می کند ایرانی ها او را منجی فوتبال کشورشان می پندارند ، علاوه بر آنکه یک میلیون و 800 هزار یورو می خواهد ( حدود دو میلیارد تومان ، که رقم قابل توجهی است) شرط کرده است که در طول سه سالی که قرار است مربی تیم ملی باشد ، در شهر خود ، بیلبائوی اسپانیا، زندگی کند و بازی های فوتبال ایران را از تلویزیون و ویدئو تماشا کند و درباره بازیکنان ایرانی نظر دهد و در مواقعی هم که تیم ملی بازی دارد ، 15-10 روز پیش سری به ایران بزند و تیم را همراهی کند و پس از آن دوباره به کشورش برگردد و روز از نو و روزی از نو!
این در حالی است که تیم ملی ایران که از رهگذر اتفاقات اخیر فدراسیون فوتبال و بلاتکلیفی طولانی مدت آن لطمه زیادی دیده است ، به یک مربی تمام وقت و شش دانگ نیاز دارد که با کادر فنی اش ،این تیم پراستعداد و البته توفان زده را به سروسمان برساند والا اگر قرار باشد سرمربی تیم ملی ، هزاران کیلومتر دور تر ، در ویلایش بر روی مبل لم بدهد و از طریق تلویزیون و CD های ارسالی بازی ها ، فوتبال ایران را دنبال کند و هر از گاهی هم سری به ایران بزند و افاضه ای داشته باشد ، همان بهتر که تیم ملی را به یک مربی داخلی بسپارند زیرا شرایطی که کلمنته مطرح کرده است ، بیش از آن که او را تبدیل به سرمربی تیم ملی کند ، از او صرفاً یک "مشاور" می سازد که البته دو میلیارد تومان برای چنین مشاوری ، دور ریختن پول است و بدتر از آن ، با صدای بلند این فریاد را زدن که " آی مردم دنیا ! بدانید که ما مردمی ساده لوح هستیم!"
اگر قرار باشد کلمنته با این رقم و با آن شرایط سرمربی شود ، آیا بهتر نیست به جای او و با شرایط او و البته با رقمی بسیار کمتر ، از مشاوران متخصص فوتبال بهره گرفته شود تا هم تیم ملی و مربیان آن از علم و تجربه روز استفاده کنند و هم "تکبر"ی به نام کلمنته بر سر فوتبالمان نباشد؟
گذشته از اینها ، مگر کلمنته ، "آخر فوتبال" دنیاست که بعضی از داخلی ها اینقدر ناز و منتش را می کشند تا چنین با احساسات و غرور مردم و به ویژه جوانان ایرانی بازی شود؟
کلمنته ، در کارنامه اش ، هر چند پیروزی هایی مثل فتح "لالیگا" در اواسط دهه 80 میلادی دارد ولی نگاهی عمیق تر به عملکردش ، نشان می دهد که فهرست ناکامی هایش ، به مراتب بیش از موفقیت هایش بوده است و از این رو او را نمی توان چندان " سرتر و بهتر" از مربیانی با پسوند "ایچ" دانست که با قیمتهای ارزان همیشه در دسترس اند!
کلمنته ، در دو باری که به عنوان سرمربی تیم های ملی اسپانیا و صربستان در جام جهانی حضور داشته است ، با نامربیگری اش ، باعث حذف این دو تیم در همان مرحله مقدماتی شده و گویا قرار است این تراژدی را این بار در باره ایران نیز تکرار کند.
او در اسپانیا نیز ، در طول 20 سال گذشته ، یک مربی معمولی با فهرست بلندبالایی از ناکامی ها شناخته می شود .
حال چرا مجموعه فوتبال ایران تا این اندازه مشتری نازهای یک مربی معمولی شده است ، معمایی است که باید پاسخ آن را از مسوولان فوتبال کشور پرسید تا معلوم شود آیا "کاسه ای زیر نیم کاسه" و منافعی در میان است یا خیر؟!
1ـدر انتخاب یک مربی خارجی معیارهای اصلی که باعث انتخاب فردی برای تصدی پست مربی گری میباشد باید برای مردم شفاف و صریح بازگو شود
2ـ ایا تیم ملی یک کشور از پاشگاه خودش کم تر است؟ اشاره بنده به باشگاه فولاد مبارکه سپاهان است/ در عرض چند هفته یکی از سرشناس ترین مربی های اسیایی رو جذب ننمودند؟ البته که شاید این مقایسه دربعد فنی و کیفی کار درست نباشد
3ـ مردم ایران تا قبل از ایجاد فدراسیون جدید همیشه این دغدغه ی مربی تیم ملی را داشتند البته به مقدار کمتر از حالا. ولی الان هم پس از ایجاد این فدراسیون جدیدبازهم مردم این دغدغه رو که ندارند هیچ حتی میزان اضطراب مردم بیشتر شده است
4ـ اقا کفاشیان تنها مسئول این دغدغه هاست وخودشان باید همه چی رو سر و سامان بدهند.