عصرایران ؛ جعفر محمدی - این روزها ، تمام تلاش جبهه دلواپسان متوجه این است که تلاش های دیپلماتیک دولت برای تعدیل تحریم ها را تحت الشعاع جوسازی های خود قرار دهند تا بلکه بتوانند ولو برای یک روز هم که شده ، توافق احتمالی ایران و 1+5 را به تأخیر اندازند.
آخرین پرده از این تلاش ، به پروپاگاندایی بر می گردد که درباره سخنان دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا ایجاد شده است.
قبل از ورود به بحث تصریح می کنیم که سخنان مداخله جویانه نخست وزیر بریتانیا درباره ایران، اساساً محکوم است چه آن که غربی هایی که با تحریم ایران ، بیشترین آسیب ها را به ملت ایران وارد کرده اند، صلاحیت خیرخواهی برای مردم کشورمان را ندارند.
خلاصه ماجرای اخیر این بوده است که نخست وزیر بریتانیا، در نیویورک دیداری با رئیس جمهور ایران داشته است و همین شخص، در صحن سازمان ملل ، سخنانی علیه جمهوری اسلامی بر زبان راند.
حالا از آن روز به بعد دلواپسان ، مدام علیه روحانی و ظریف داد سخن سر می دهند که چرا کامرون بعد از دیدار با رئیس جمهور ایران، علیه کشورمان سخن گفته است؟
در این باره چند نکته قابل توجه است:
1 - برای جریانی که با حمله به سفارت بریتانیا در تهران، باعث تعطیلی آن و قطع رابطه دو کشور شد، بسیار سخت و سهمگین است که رؤسای دولت های ایران و بریتانیا بعد از قریب به 4 دهه برای اولین بار، با یکدیگر دیدار کنند و ای بسا، زمینه ساز از سر گیری روابط دو کشور شوند. بنابراین، قابل انتظار بود که عده ای علیه این گام دیپلماتیک، جریان سازی کنند.
2 - این که بین مواضع ایران و بریتانیا، اختلاف نظرات جدی وجود دارد، امری مسلّم است. بنابر این سخنان کامرون علیه ایران غافلگیر کننده نبود، همان گونه که مقامات ایران هم بارها ، بر اساس همین اختلاف نظرها ، علیه بریتانیا ، آمریکا و دیگران سخن گفته اند و از جمله در سازمان ملل.
اگر سخنان آنها علیه ما "توهین" نامیده شود، آیا باید بگوییم وقتی مقامات ما هم علیه غربی ها حرف می زنند، دارند توهین می کنند؟
واقعیت این است که در عرف دیپلماتیک اعلام مواضع رسمی در چارچوب اصول ، توهین تلقی نمی شود هر چند طرف مقابل، آن مواضع را نپذیرد و حتی محکوم کند کما این که سخنان کامرون علیه ایران نیز مورد قبول تهران نبود و وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران هم به آن واکنش متعارف نشان داد و متقابلاً بریتانیا را متهم به حمایت از تروریستم کرد.
جالب این که وزیر خارجه امارات در صحن سازمان ملل باز هم ادعاهای واهی خود مبنی بر مالکیت بر جزایر سه گانه را تکرار و نسبت به کشورمان ادعای مالکیت ارضی کرد ولی هیچ کدام از دلواپسانی که نگران بهبود روابط ایران و بریتانیا هستند، به خود زحمت ندادند حتی پاسخی به این ادعا بدهند!
3 - توهین ، معنای خاص خود را دارد. خوشبختانه جایگاه کشورمان در آن حد نازل نیست که نخست وزیر بریتانیا یا هر کس دیگری بتواند به خود این اجازه را بدهد که در صحن سازمان ملل، به کشورمان توهین کند.
البته پیش از این ، متأسفانه مواردی از توهین به ایران در خارج از کشور را شاهد بودیم ، مانند هو کردن رئیس جمهور وقت ایران در دانشگاه کلمبیا که بازتاب جهانی وسیعی داشت یا زمانی که رئیس جمهور سابق ایران مهمان اجلاس فائو در ایتالیا بود و رئیس جمهور وقت ایتالیا، همه سران حاضر در اجلاس را به ضیافت شام دعوت کرد ولی دو رئیس دولت را حذف کرد: ایران و زیمبابوه!
توهین یعنی این که رئیس جمهور کشوری مانند ایران، 5 بار به یک کشور برود و در هر سفر ، یک مقام پایین تر به استقبالش بیاید و ... .
این ها مصادیقی از توهین هستند، نه صرف اعلام مواضع ، ولو مواضع نابحق.
اگر دامنه توهین را وسیع بگیریم، بسیاری از رفتارها و گفتارهای خودمان را نیز شامل خواهد شد و این ، به نفع خودمان نیست.
4 - اگر نخست وزیر بریتانیا علیه ایران موضع بگیرد یا حتی توهین کند، آیا باید داخلی ها، علیه موضع نابجا یا توهین وی موضع بگیرند و علیه دولت متخاصم متحد و یک صدا شوند یا این که علیه نیروهای خودی موضع بگیرند که چرا دیگران چنان حرف هایی زدند؟!
مگر رئیس جمهور یا وزیر خارجه ایران، مسؤول حرف های مقامات خارجی هستند؟ مگر وقتی مقامات ما علیه یک کشور غربی حرف می زنند، مسؤولان ، نمایندگان مجالس و فعالان رسانه ای آنها علیه رئیس جمهور یا وزیر خارجه خودشان موضع می گیرند که چرا فلان مقام مسؤول یا خطیب درباره آنها فلان حرف را زد؟
مقامات ایرانی ، می توانند و باید در چارچوب اصول دیپماتیک جواب دهند که این کار را هم کرده اند.
کار دلواپسان در کوبیدن خودی ها در اعتراض به حرف های دیگران، یادآور قسمتی از یک سریال معروف تلویزیونی است که در آن اهالی یک آبادی در یک تظاهرات اعتراض آمیز شرکت کردند و در اعتراض به دیگران، شیشه های خانه های خود را شکستند!
5 - درباره اصل دیدار روحانی و کامرون هم عده ای لب اعتراض گشوده اند که چرا با بریتانیای متخاصم دیدار شده است؟ هر چند که بسیاری از گویندگان این سخن، جواب خود را می دانند و از سر تجاهل این سوال را مطرح می کنند ولی باید پرسید که در جهان سیاست، آیا فقط باید با دوستان نشست و برخاست کرد؟ مگر نه این است که بخشی از هنر و وظیفه دیپلماسی، تعامل با نیروهای متخاصم برای تعدیل تضادهاست؟ و الّا دیدار با دوستان کاری است که از هر کسی بر می آید؟
جالب اینجاست که دلواپسان، "حرف" های نخست وزیر بریتانیا را پر رنگ کردند و بر سر خودی ها کوبیدند ولی وقتی چند روز بعد از دیدار روحانی - کامرون، بریتانیا در "عمل" بخشی - ولو کوچک - از تحریم های ایران را حذف کرد، آن را نادیده گرفتند و نگفتند که همین دستاورد هم رهین مذاکراتی است که انجام شد.
خیلی حرفاش خوب بود! 4 تا فحش بیشتر میداد بهتر بود!
خداوند دروغگو و منافقان و دلواپسسان را رسوا نمايد.
آميـــــــــــــــــــــــــــــــــــــن.
هر لايك يه آمين بلند
نمی دونم چرا تو ایران ، بین مردم ، انگار یه افسردگی و ناراحتی و بی امیدی داره مثل طاعون ، هر روز گسترش پیدا می کنه/
آیا نمی توان گفت که قضیه ی فوق الذکر که برای هر ایرانی ، کاملا واضح و مبرهن است ، مرتبط به " دلواپسان" است ؟
پاسخ مسلماً بلی ست
اما واکنش دلواپسان مارا بیاد اون داستانکی میندازه که میگه:" ...... آقای راننده شما برای کی راننده گی میکنی اینا که همه خوابند."
مثل بعد از توافق ژنو که بارها تحریم شدیم
مثل فضاسازی بورسیه ها که دروغ از آب در آمد
اشکال نداره تو این همه جمع یکی هم دلوا÷س باشه
کاش بعضی ها بفهمند
لطفا منتشر كن.
فهمیدنش انقدر سخته؟
بفهم برادر!
کاش یکم درک یه عده بالاتر می بود...
جناب آقای محمدی عزیز خیلی زیبا مینویسید
کشور جالبی داریم. جلوی خانه سفیر یا کاردار عربستان در مشهد نمی توان خودرو پارک کرد ولی سفارت انگلستان را می توان مورد حمله قرار داد. حتما ما از قانون اطلاع نداریم و کار اینان قانونی بوده.
اونوقت چه فرقی بین دو طرف وجود داشت؟!
جناب آقای محمدی عزیز خیلی زیبا مینویسید
نگرانى و عصبانيت دلواپسان قابل درك است آنها در اين مدت به منافع سرشارى رسيدن و از دست دادن آن براى آنها سخت است
پیر کفتار باشید(اصلاح طلبان)عده ای هم بنام اصولگرایی
اما ما دلواپس اسلام ناب محمدی هسیم که بدست
ابوموسی اشعریها ودانایان نادان مورد هجمه قرار گرفته
من خودم شخصا در دوره ي اول رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد به ايشان راي دادم و بسيار تبليغشان را هم كردم اما خودخواهي هاي اين آقا، او را به يك ديكتاتور كوچولو و قانون گريز تبديل كرد؛ تا جايي پيش رفت كه پشتيبانان اصلي خودش را (يعني همين مردم) كه به او راي داده بودند و نسبت به سياست هايش انتقاد داشتند فراموش كرد و خس و خاشاك ناميدشان و البته همين خس و خاشاك، سيستم فكري او و همكارانش را به زير كشيدند و تفكر اميد و اعتدال را انتخاب كردند.
در حال حاضر و براي دهه هاي آينده (و شايد هم بيشتر) اين مملكت و اين منطقه به آرامش و اعتدال نياز دارد و نه به تشنج و ايران هراسي كه نتيجه ي عملكرد دولت احمدي نژاد بود. به نظرم دولت جناب آقاي دكتر روحاني تا بحال بسيار موفق عمل كرده است و اميد و آرامش را به جامعه بازگردانده است و به اميد خدا هر روز بهتر خواهد شد. من و امثال من (كه بيشماريم) به رياست جمهوري جناب آقاي دكتر روحاني افتخار مي كنيم و لازم به توضيح است كه:
"بعنوان يك شهروند عادي، ضمن اينكه هيچ علاقه و وابستگي به هيچ قدرت خارجي ندارم؛ از سياست گفتگوي ديپلماسي ايشان و همراهان ايشان حمايت مي كنم و تا پاي جان، پاي اين دولت و اين نظام خواهم ايستاد."
ذهن خواب آلوده را بیدار کردن مشکل است
من از کسایی هستم که شما دلواپس میخونید و حرفم با بچه های خودمون اینه که لطفا دوباره مبانی قرانی و روایی سیاست خارجه مثل الصلح خیر /ولاینهاکم الله عن الذین لم قاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم وتقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین و رفتار پیامبرعزیز دررابطه با کفار خصوصا زمانی که جنگ مسلحانه با او نمیکردند و اسلام کمی ضعیف تر بودو... رو مد نظر بگیرند
درسته که دوستی و ولایت پذیری کفار نهی شده که همین انتقاد ما به بچه های اونطرفه ولی در حالت عادی اصل علی الظاهر بر ارتباط میباشد
فیلمهای مهران مدیری ، خود حقیقت نقد حال ماست آن
خود گویای حقیقت های زیادی است . . . ما باید همه چیز را تجربه کنیم، کلا فرهنگمان این است، بپذیریم.
در دنیای امروز اینها حرف اول را میزنند و جایگاهی برای بازی های احساسی وجود ندارد