۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۳:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۶۱۵۲
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۶ - ۲۹-۱۱-۱۳۸۶
کد ۳۶۱۵۲
انتشار: ۱۱:۲۶ - ۲۹-۱۱-۱۳۸۶

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مسائل روز كشور وجهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در ذيل مي‌آيد.

  
قدس

روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان «برده‌داري نوين در اروپا» به قلم غلامرضا قلندريان آورده است:

اصل آزادي انسانها و احترام به حقوق افراد، از مسايل مطرح در قوانين بين‌الملل است كه از آن با نام «حقوق بشر» ياد مي‌شود. از مسايل مهم در قوانين حقوق بشر، موضوع بردگي و برده‌داري است كه در شكلهاي مختلف منع و جزء جرايم بين‌المللي به شمار مي‌رود. براساس اصل چهارم اعلاميه حقوق بشر (1948) هيچ كس را نمي‌توان به بردگي گرفت و يا مورد دادو ستد قرار داد.

نكته قابل توجه در اين زمينه، رواج تفكري نوين در ميان جوامع اروپايي و جامعه آمريكا، برگرفته از دوران بربريت و برتري انسانها به يكديگر است، در اين نگرش كه از آن با نام برده‌داري نوين در غرب ياد مي‌شود، انسانها به عنوان افرايد پست و حقير، مورد داد و ستد قرار گرفته‌اند. آنها با نام برده، ضمن از دست دادن تمام حقوق انساني، به اجراي خواسته‌هاي اربابان خود وادار مي‌گردند

گزارشهاي كميسيون پارلمان اروپا كه بررسي وضعيت حقوق بشر و نحوه و جايگاه كارمت انساني در جوامع اروپايي را بر عهده دارد، افشا مي‌سازد كه در عصر حاضر و در شرايطي كه اروپا خود را مهد تمدن و دموكراسي مي‌داند و به اين بهانه به لشكر كشي نظامي و اعمال فشارهاي سياسي و اقتصادي به ساير كشورها مبادرت مي‌رود انسانهاي بسيار به عنوان برده براي خدمت به اربابانشان مورد داد و ستد قرار مي‌گيرند.

تحقيقات به عمل آمده از اين امر حكايت دارد كه اين نوع برده‌داري به صورت قانوني و غيرقانوني در روشهاي گوناگوني اجرا مي‌شود كه به دليل بايكوتهاي خبري و سياست بازي برخي سران اروپايي، از نظرها دور مانده است براي مثال:

1 - از مهمترين مسايل مطرح در اروپا، قاچاق انسانها از كشورهاي فقير بويژه از آفريقا، شرق آسيا، كشورهاي تازه استقلال يافته و روسيه به اين قاره است. تحقيقات نشان مي‌دهد اكثر اين افراد - كه اكثريت آنان را زنان و كودكان تشكيل مي‌دهند - آشكارا مورد داد و ستد ميان اربابان و مالكان يا تاجران و قاچاقچيان انسان قرار مي‌گيرند.

جالب توجه آنكه در فرودگاه‌هاي انگليس و فرانسه كه خود را مهد دموكراسي مي‌دانند، انسانها در مقابل ديدگاه همگان و حتي با حضور پليس داد و ستد مي‌شوند و ممانعتي از اين امر به عمل نمي‌آيد.

2 - بخش ديگري از برده‌داري نوين در قاره سبز، شامل افرادي است كه در كارخانه‌ها و مراكز تجاري به كار گرفته مي‌شوند. آمارها نشان مي‌دهد بسياري از افراد - به ويژه مهاجران - به دليل فقر اقتصادي، نياز به اشتغال، رنگ پوست و .... به انجام كارهاي سخت وادار مي‌شوند و در ازاي حقوق ناچيز، بيشترين فعاليت را انجام دهند، در حالي كه از هيچ گونه مزايايي برخوردار نيستند. اين افراد بدون آنكه هزينه‌اي براي صاحبان خود داشته باشند، به طور غيرقانوني به كار گماشته مي شوند، در حالي كه با وجود درآمد سرشاري كه براي صاحبان خود ايجاد مي‌كنند از هيچ امتيازي برخوردار نمي‌شوند.

3 - نكته قابل توجه در برده‌داري نوين اروپايي، سوء استفاده مالي و جنسي از بردگان است كه به معضلي بزرگ براي اروپا مبدل شده است. كميسيون پارلمان اروپا بارها اعلام كرده در برده‌داري نوين اروپايي‌ها، صاحبان افراد، آنها را يا شخصا مورد سوء استفاده مايل و جنسي قرار مي‌دهند و يا آنكه آنان را به صورت اجازه‌اي در اختيار مراكز فساد و يا ساير افراد قرار مي‌دهند. اين افراد كه بيشتر زنان و كودكان مي‌باشند، صرا براي سوء استفاده جنسي و كسب درآمد به كار گرفته نمي‌شود، بلكه بسياري از آنها، كارهاي روزانه منازل يا محل كار صاحبان خود را نيز انجام مي‌دهند. آمارها نشان مي‌دهد بخش عظيمي از اين افراد را كودكان 6 تا 12 سال و دختران و زنان 13 تا 25 سال تشكيل مي‌دهند كه هر روز بر ميزان آنها افزوده مي‌شود. فقط در انگليس در يك سال گذشته 1200 زن از طريق اربابان خود به بردگي جنسي وادار شده‌اند كه افزون بر آمار سالهاي گذشته است.

اين بربريت كه برده‌داري نوين در اروپا را به همراه داشته در حالي رو به گسترش است كه مقامهاي اين كشورها جشم از واقعيات جوامع خود فروبسته و به دخالت در امور داخلي ساير كشورها و جنگ افروزي در جهان مي‌پردازند. در حالي كه براساس گزارشهاي انتشار يافته، بسياري از سران و بزرگان اين كشورها در ترويج برده‌داري نقش دارند و به قاچاق انسانها و به بردگي گرفتن آنها مي‌پردازند.

شايد بتوان گفت كه غرب، امروز اسير برده‌داري نويني شده كه با جنجال آفريني و پرونده سازي عليه ساير كشورها، بر آن سرپوش مي‌گذارد. اما اين حقيقتي انكارناپذير است كه غرب، زوال انساني را طي مي‌كند و كرامت انساني تا حد بردگان قرون وسطي تنزل كرده است.

آفتاب يزد

روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله امروز خود با عنوان" راز يك تعجيل !" آورده است:

بودجه ساليانه كشور، به سرعت در حال بررسي و تصويب در مجلس هفتم است. اين بودجه از دو جهت تفاوت‌هاي عمده با سه بودجه پيشين دارد كه توسط همين مجلس تصويب شد. نخستين تفاوت، زماني آشكار شد كه عده‌اي از نمايندگان– از جمله سرشناس‌ترين متخصصان اقتصادي و برنامه ريزي مجلس – روش جديد بودجه نويسي دولت را موجب كاهش نظارت نمايندگان بر مراحل تحقق درآمدها و صرف هزينه‌ها دانستند. از ديدگاه اين نمايندگان، شيوه جديد بودجه نويسي، اختيارات فوق العاده‌اي به مديران اجرائي و شخص رئيس جمهور براي جابجايي رديف‌ها مي‌داد و به تعبير رئيس مركز پژوهش‌هاي مجلس، روش‌هاي چانه زني و فشار براي اخذ بودجه بيشتر را به همه دستگاهها و تمام طول سال تسري مي‌داد.

در مقابل، مسئولا ن دولتي و در را‌C ‌س آنها رئيس جمهورروش جديد خود در تنظيم بودجه را نسخه‌اي شفابخش براي بعضي از مشكلات اقتصادي مي‌دانستند. به هر حالفـرصت كوتاه باقيمانده تا آغاز رقابت‌هاي انتخاباتي و ملا حظات دروني اصولگرايان، منجر به آن شد كه بخشي از ادعاها در خصوص كاهش نقش نظارتي مجلس– بر اثر بودجه‌ريزي مورد نظر دولت –كنار گذارده شود و نهايتاً نمايندگان مجلس روشي ميانه را انتخاب كنند كه به نظر مي‌رسد از جهت كاهش رديف ها، عمده اهداف دولت را محقق مي‌كند .(تعداد رديف‌هاي بودجه از 790 مورد قبلي به 230 رديف رسيد) اين در حالي است كه پس از آن‌همه هياهو و اظهارنگراني در خصوص كمرنگ شدن نظارت مجلس، مشخص نيست كه ا~يا نمايندگان مجلس هفتم، تضمين هايي لازم براي حفظ حقوق نظارتي جانشينان خـود در مـجلـس هشتم دريافت كرده‌اند و پس از آن به كاهش رديف‌ها تن داده‌اند يا نه؟ البته اعتراض‌هايي كه در طول دو سال گذشته و به ويژه در ماه‌هاي اخير توسط نمايندگان مجلس بيان شد و شاه بيت همه آنها عدم اجراي دقـيـق مصوبات بودجه‌اي مجلس و ياعدم تخصيص به موقع اعتبارات مصوب بود، نشان مي‌دهد كه حتي به فرض تداوم روش سابق و بررسي حدود 800 رديف توسط نمايندگان، نهايتا در برخي موارد مهم از جمله نحوه سهميه بندي بنزين، دولت براجراي روش‌هاي مورد نظر خود تاكيد دارد. در چنين شرايطي به نظر مي‌رسد تصويب سريع بخش‌هاي درآمدي و هزينه‌اي بودجه، به تحقق هر چه بيشتر خواسته‌هاي دولت و تداوم روند فـعلـي كـمـك خـواهـد كـرد. ايـن در حالي است كهدر روزهاي اخير، بار ديگر نمايندگان اقتصاددان مجلس، نسبت به آثار تورمي‌بودجه در كنار عدم شفافيت مواردي هـمـچــون نـحــوه مـحــاسـبــه قـيـمــت واقـعـي نـفـتدر بودجه هشدار داده‌اند. يكي از نمايندگان اصولگرا كه در دو سال گذشته، نسبت به تورم زا بودن بودجه‌هاي تقديمي دولت احمدي نژاد هشدار داده بود در روزهاي اخيربا تاكيد بيشتر، نگراني خود را از آثار تورمي‌بودجه تقديمي دولت و ظهور نتايج شديد آن در نيمه دوم سال 87 ابراز داشت. اما ظاهرا تعجيل براي اتمام بررسي بودجه و پس از آن بررسي صلا حيت وزير پيشنهادي آموزش و پرورش شـرايـطـي فراهم نموده است كه بسياري از نمايندگان مجلس حتي در موضوعاتي مانند نحوه عرضه بنزين، باز هم اختيار را به دولت بسپارند؛ در حالي كه در طول سال 86 عده زيادي از نمايندگان روش سهميه بندي بنزين را موجب تحميل مشكلات فراوان براي مردم مي‌دانستند. البته معرفي سرپرست وزارت آموزش و پرورش در آخرين مهلت قانوني و تاخير در ارائه لا يحه بودجه از سوي دولت، بر عجولانه بودن روند بررسي بودجه بي تاثير نبود واگر كساني شايعات و شائبه هايي در خصوص بـرنـامه‌ريزي قبلي براي اين تاخيرها مطرح نمايند، دولتمردان نبايد كسي جز خود را ملا مت نمايند. زيرا فشرده بودن برنامه كار مجلس به خاطر نزديكي انتخابات، از قبل قابل پيش بيني بود و دولت مي‌بايست امسال زودتر از هميشه بودجه را به مجلس تقديم و كانديداي تصدي وزارت آموزش و پرورش هم– كه از ابتدا براي رئيس جمهور وهمكاران او شناخته شده بود– را در اولين زمان ممكن ونه آخرين فرصت قانوني معرفي مي‌كرد.

‌ ‌به هرحال، اكنون ديگر كاري از رسانه‌ها و حتي نمايندگان مجلس ساخته نيست. اما نمايندگان مجلس هشتم مي‌توانند– و بايد– در نخستين روزهاي فعاليت خود، دو مسئله را حل كنند تا در بهمن ماه سال آينده و سال‌هاي بعد، بار ديگر شاهد راي مثبت نمايندگان به برخي بندهاي بودجه به رغم نگراني ازآثار سوء اقتصادي آنها نباشيم. همچنين منطقي كردن تقويم انتخابات و افزايش دوره قانوني ‌ ‌ تبليغات كانديداها، باعث خواهد شد كه فشردگي برنامه نمايندگان مجلس براي تبليغات دوره بعدي نمايندگي، آنها را ناچار به كم دقتي در انجام برخي وظايف خود نكند. ‌ ‌

راز تعجيل در بررسي بودجه و ارائه راي اعتماد احتمالي به وزير پيشنهادي آموزش و پرورش اكنون بر همگان روشن شده است. شايد برخي از مديران دولتي هم با آگاهي كافي از اين راز، برنامه‌هاي خود براي تصويب بودجه مطلوب و ساير موارد را طراحي مي‌كنند. پسنمايندگان مجلس هشتم وظيفه دارند با نگاه عالمانه به اين موضوع، قبل از آنكه سال پاياني مجلس هشتم فرا رســد– كـه بسيـار زود فـرا خـواهـد رسيـد– بـراي آن چاره‌انديشي كنند. در آن صورت نه بودجه‌اي با تعجيل به تصويب مي‌رسد، نه مردم از ماهها قبل به انتظار تحقق وعده نماينده اصولگراي مجلس براي آشكار شدن آثار تورمي‌در نيمه دوم سال بعد خواهند نشست و نه ناچار بودن نمايندگان براي <تلفيق وظايف امروز و تبليغات بـراي فـردا> آنـهـا را از اعـمـال دقـت كـافـي در انـجام مسئوليتهاي كنوني، محروم خواهد ساخت .

اعتماد ملي

روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان "همام يكي از متقي‌ترين و وفادارترين ياران حضرت امير(ع) بود. از جنس مالك‌اشتر، محمد‌بن ابي‌بكر، عبدا...‌بن عباس، عد‌ي‌بن حاتم و..." آورده است:

شبي از امام پرسيد اوصاف پارسايان چيست؟ امام در آغاز پرهيز فرمودند، اما همام اصرار ورزيد، آنگاه حضرت شروع كرد به شرح اوصاف پارسايان و دينداران و متقيان. امام‌علي(ع) صد صفت پارسايان را بازشمرد. سخن آقا كه به پايان رسيد، همام فريادي برآورد و جان‌به‌جان آفرين تسليم كرد. آنگاه حضرت فرمود به خداي كعبه قسم، همام خود واجد اين خصوصيات بود.

بدون هرگونه قضاوت و يا تطبيق تاريخي، بايد گفت، آيت‌ا... توسلي به‌راستي صفات متقين و پارسايان را داشت.

پرهيزگار، صادق، زيرك و به امامش وفادار.

او براي نسل انقلا‌ب همواره يادآور پير راحل، امام امت و معمار كبير انقلا‌ب اسلا‌مي بود و تمام عمرش را در راه بسط و گسترش انديشه و راه امام(ره) سپري كرد.

پس از فوت امام(ره) نيز علي‌رغم همه بي‌مهري‌ها، تعهد و وفاداري‌اش را به امام‌خميني(ره) و بيت مكرم ايشان رها ننمود.

همانگونه كه به تواتر نقل شده است، علت اصلي حمله قلبي ايشان، حزن و اندوه فراوان ناشي از هتك حيثيت نوه امام، پير و مقتدايش بود.

بيت امام(ره) از همان ناحيه‌اي مورد حمله واقع شد كه در آغاز نهضت اسلا‌مي نيز از سوي متحجرين و مقدس‌ماب‌ها، قرار گرفته بود.

امام(ره) بارها به اين مهم پرداخته بودند كه همان‌گونه كه متحجرين و ‌مقدس‌ماب‌ها، بيشترين فشار و اذيت را متوجه حضرت اميرالمومنين علي(ع) كرده بودند، فرزند راستينش نيز از چنين سرنوشتي بي‌بهره نبود.

امام(ره) بارها فرموده بودند خون دلي كه پدر پيرتان از مقدس‌ماب‌ها و خشك‌مقدس‌ها متحمل شدند، از هيچ جرياني نكشيده بودند.

جريان هتاك به شخصيت‌هاي درجه يك كشور از جمله بيت و نوه امام شبيه همان خوارج صدر اسلا‌م عمل مي‌كنند، شايد به ظاهر كلا‌م مطلوبي بر زبان آورند، اما هدف باطلي را دنبال مي‌كنند.

خوارج در ظاهر طرفدار اسلا‌م راديكال بودند، اما نتيجه رفتارشان به نفع معاندين دين رسول خدا(ص) تمام شد.

خشك‌مقدس‌هاي احمقي كه خود را از علي(ع) ديندارتر و نسبت به شريعت اسلا‌مي وفادارتر مي‌دانستند، راهب‌نماهاي متظاهري كه بر پوشش فرزندان علي(ع) از جمله امام صادق(ع) خرده گرفته، دين را تنها در پوسته جست‌وجو كرده، مغز دين را فارغ بودند.

آنچه انقلا‌ب و نظام اسلا‌مي را تهديد مي‌كند، خطر ارتجاع، تحجر و نفاق موذيانه است.

رحلت آيت‌ا... توسلي بيدارباشي است براي عاشقان آرا و انديشه‌هاي امام(ره)، نمي‌توان پذيرفت كساني كه بر ولا‌يت امام(ره) ان‌قلت روا مي‌داشتند، پيروان صديق ولا‌يت باشند.

دوران غريبي است. غربت آرا، انديشه‌ها و راه امام(ره)؛ غربت زجركشيدگان و سيلي‌خوردگان انقلا‌ب اسلا‌مي. تا دير نشده بايد بيدار شد و آب از جوي رفته را به مسير اصلي بازگرداند.

همبستگي

روزنامه همبستگي در سرمقاله امروز خود با عنوان "چرا مجلس ششم؟" به قلم مازيار آقازاده آورده است:

چندي است كه برخي از احزاب ، اشخاص و مطبوعات و رسانه هاي جناح اصولگرا به بازخواني پرونده عملكرد مجلس ششم نشسته اند و تقريباً روزي نيست كه در مطالب روزنامه ها (كيهان و رسالت) سايت ها و نطق ها و موضع گيري هاي آنان حمله اي به مجلس ششم صورت نگيرد. قطعاً هر عقل سليمي مي داند كه هر مجلسي داراي نقاط قوت و ضعف است كه بايد به موقع و بجاي خود مورد نقد قرارگيرد. اما نكته اينجاست كه چرا اقتدارگرايان امروز و در آستانه انتخابات مجلس هشتم به فكر نقد عملكرد مجلس ششم افتاده اند و چه چيزي آنها را واداشته تا بي محابا به فكر نقد مجلس ششم بيفتند؟ به نظر مي رسد اين اقدام اقتدارگرايان يك تاكتيك سياسي و تبليغاتي از سوي آنان براي فرار از نقد عملكرد مجلس هفتم است. بايد اذعان كرد كه كارنامه عملكرد مجلس هفتم و دولت نهم آنقدر خالي از فايده و پر از اشتباه است كه نمي خواهند افكار عمومي در آستانه انتخابات مجلس هشتم به پرسش از عملكرد مجلس هفتم و اقدامات اين مجلس ساكت و مطيع (و به قول برخي از نمايندگان اصولگراي مجلس هفتم در مشت دولت نهم) در راستاي شعارهاي دهان پركن اقتصادي و رفاهي داده شده در چهار سال پيش بپردازند. در حالي كه بجاست در آستانه انتخابات مجلس هشتم به نقد عملكرد مجلس هفتم نشست و دليل اينكه امروز طراحان عمليات رواني و تبليغاتي جناح اصولگرا با مسكوت گذاردن نقدعملكرد مجلس هفتم به تخريب مجلس ششم پناه برده‌اند در اين است كه در چهار سال فعاليت مجلس هفتم هيچ سنگر قابل دفاعي ندارند كه پشت آن موضع بگيرند بنابراين به اين فكر افتاده اند كه بهتر است براي فرار از پاسخگويي و نقد مجلس هفتم موضوع انحرافي تخريب مجلس ششم را پيش بكشند تا هم به زعم خودشان حرفي براي گفتن داشته باشند... چرا كه به نظر مي رسد از باب عملكردشان در مجلس هفتم حرفي براي گفتن و ارئه گزارش به ملت ندارند و هم اينكه با انحراف افكار عمومي توجه آنها را بجاي نقد عملكرد مجلس هفتم به مجلس ششم جلب كنند و از سوي ديگر وقت فعالين سياسي و اصلاح طلب را به جاي پرداختن به نقد مجلس هفتم (كه بهترين و به موقع ترين زمان آن اكنون است) به پاسخگويي در قبال عملكردشان در مجلس ششم صرف كنند و مهم تر از همه با ايجاد انشقاق در جريان اصلاح طلب و با بزرگ كردن اظهارات و مواضع برخي افراد و جريانات اصلاح طلب ميان آنها اختلاف افكني كنند. در اين راستا ذكر نكاتي چند ضروري به نظر مي رسد: 1- احزاب و فعالين سياسي اصلاح طلب بايد توجه داشته باشند كه در دام اين تاكتيك سياسي و تبليغاتي در چارچوب عمليات رواني طراحي شده از جانب رقيب گرفتار نشوند و با تمام توان خويش به جاي پاسخ گفتن و موضع گيري در قبال تخريب عملكرد مجلس ششم به نقد اصولي و حساب شده مجلس هفتم همت گمارند چرا كه به نظر مي رسد رقيب اقتدارگرا با وقوف به عملكرد ضعيف و پر انتقاد خود در مجلس هفتم (كه حتي صداي برخي اصولگرايان مستقل را نيز بلند كرده) سعي دارد تا آتش حملات رسانه‌اي خود را به مجلس ششم متمركز كند. در اين زمينه بايد برخي از بزرگان جريان اصلاح طلب كه در هفته هاي اخير باگشودن پرونده مجلس ششم به تحقق اين استراتژي در قالب عمليات رواني اقتدارگرايان كمك كرده‌اند ، بيشتر به هوش باشند. 2- اتفاقاً اگر پرونده مجالس هفتگانه پس از انقلاب در يك نگاه منصفانه و كارشناسي مورد بازخواني و نقد قرار گيرد مجلس ششم نه تنها نمره‌اي منفي نمي‌گيرد بلكه در مقام مقايسه با مجالس قبل و بعد از خود عملكرد بسيار مثبتي داشته است. هيچ مجلسي همانند مجلس ششم در پي گيري حقوق شهروندان، نقد عملكرد دستگاههاي حاكميتي و ارايه طرح هاي راهگشاي اقتصادي موفق عمل نكرده است و اگر انسداد مصوبات مجلس ششم از سوي شوراي نگهبان نبود قطعاً امروز كارنامه با معدل بالاتري كسب مي كرد. كسانيكه امروز و گذشته به نقد (و در واقع تخريب) مجلس ششم همت گمارده‌اند خود بارها اعتراف كرده‌اند كه از شنيدن نطق‌هاي پيش از دستور مجلس ششم لرزه براندامشان مي‌افتاده است. اين اعتراف خود بهترين گواه براي اثبات عملكرد مثبت مجلسي پرسشگر و فعال در احقاق حقوق شهروندان و پرسشگري از دستگاههاي حاكميتي است. در واقع فلسفه تشكيل پارلمان نيز نظارت و پرسشگري بر قوه اجراييه در معناي خاص و حاكميت در معناي عام از سويي و احقاق حقوق ملت از سوي ديگر مي باشد و مجلس ششم در اين دو حوزه كارنامه موفقي از خود به جاي گذاشته است. كساني كه امروز نقد ، پرسشگري و طراوت مجلس ششم را مورد نكوهش قرار مي دهند و ضعف ، سستي و بي عملي مجلس هفتم را با عنوان (مجلسي آرام و غيرمتشنج) مي ستايند در واقع خواهان آرامشي گورستاني از سويي و فرار از پاسخگويي به ملت و نمايندگان منتخب آنان از سوي ديگر هستند و رد صلاحيت هاي گسترده اخير داوطلبان اصلاح طلب مجلس هشتم نيز در راستاي تشكيل چنين مجلس مطلوب و مطيع است كه نه از پرسشگري در آن خبري باشد و نه از حقوق شهروندي در آن اسمي. اين چنين مباد.

جمهوري اسلامي

روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان" سه نكته با نايب رئيس امارات" آورده است:

قرار است « محمد بن راشد آل مكتوم » نايب رئيس امارات و نخست وزير اين شيخ نشين امروز به تهران سفر كند.

منابع سياسي شيخ نشين امارات در آستانه اين سفر ضمن مهم دانستن آن اعلام كرده اند وزير امورخارجه و تعداد ديگري از وزراي امارات در قالب يك هيئت نخست وزير خود را همراهي خواهند كرد. در مورد محتواي مذاكرات نيز گفته ميشود مسائل جاري منطقه خاورميانه و خليج فارس بويژه اوضاع فلسطين لبنان و عراق همچنين مسائل هسته اي ايران و روابط جمهوري اسلامي ايران با همسايگان جنوبي در دستور كار قرار دارد.

با استفاده از فرصت پيش آمده لازم است نكاتي را با نخست وزير و هيئت اماراتي در ميان بگذاريم .

1 ـ اصل اين قبيل رفت و آمدها قطعا به نفع همه كشورها و ملت هاي منطقه است و به صلح و ثبات اين بخش از جهان كمك خواهد كرد. تلاش هاي زيادي توسط آمريكا رژيم صهيونيستي انگليس و اخيرا فرانسه براي بدبين ساختن سران كشورهاي منطقه به يكديگر و بويژه به جمهوري اسلامي ايران صورت ميگيرد. هدف استعمارگران تامين منافع استعماري و چپاول ثروت هاي ملت هاي منطقه است كه از طريق ناامن جلوه دادن منطقه فروش سلاح اعزام باصطلاح كارشناسان دادن مشاوره هاي انحرافي و سرانجام وادار كردن دولت هاي كوچك به موضعگيري هاي انحرافي ولي هماهنگ با قدرت هاي استعماري به اجرا در مي آيد.

در برابر اين ترفندها ديدارها و گفتگوهاي چهره به چهره دولتمردان كشورهاي منطقه مي تواند روشنگر باشد و راه را بر توطئه ها ببندد. جمهوري اسلامي ايران از ابتداي تاسيس همواره براي انجام گفتگو و رفت و آمدهاي برنامه ريزي شده با همسايگان بويژه كشورهاي جنوب خليج فارس تلاش كرد. اين تلاش كه در طول سه دهه گذشته بي وقفه و يكسره جريان داشت توانست بسياري از توطئه هاي استعماري براي ايجاد فتنه را خنثي كند. با اينكه ايران يك كشور بزرگ با اقتدار قدرتمند پرسابقه و پرجمعيت است دولتمردان جمهوري اسلامي ايران حتي در سطوح بالا از سفر به كشورهاي كوچك تر و حتي شيخ نشين هاي خليج فارس كه به مثابه يكي از شهرهاي متوسط ايران هستند ابا نداشتند و در اين سفرها همواره نزديك ساختن ديدگاه ها زدودن شبهه ها و خنثي كردن توطئه هاي بيگانگان را در دستور كار داشتند. اينكه سران كشورهاي منطقه و شيخ نشين هاي خليج فارس نيز با تاسي از دولتمردان جمهوري اسلامي ايران رفت و آمدهاي خود به ايران را در چارچوب همين اهداف افزايش دهند و به تحقق اين هدف سودمند كمك نمايند در عمل گامهائي براي خنثي كردن توطئه دشمنان مشترك برميدارند كاري كه منطبق بر نياز امروز منطقه پرآشوب خاورميانه است .

2 ـ روش بزرگوارانه مسئولان جمهوري اسلامي ايران در طول سه دهه گذشته چه در بخش سياسي و چه در بخش توسعه همه جانبه روابط با شيخ نشين هاي خليج فارس مي تواند الگوي عملي زيبائي براي دولتمردان اين شيخ نشين ها باشد. تاريخ روابط ايران با اين شيخ نشين ها در قرن اخير نشان ميدهد نگاه مسئولان نظام جمهوري اسلامي به اين شيخ نشين ها يك نگاه انساني و اسلامي است درحاليكه در دوران قبل از انقلاب نگاه رژيم شاهنشاهي به شيخ نشين ها يك نگاه تحقيرآميز بود بگونه اي كه از نظر استعمارگران بويژه آمريكا شاه ايران « ژاندارم خليج فارس » محسوب ميشد كه به نمايندگي از آمريكا و ساير قدرتهاي شيطاني استعمارگر مسئوليت مديريت و سرپرستي شيخ نشين ها و شيوخ منطقه را برعهده داشت .

انقلاب اسلامي ايران اين نگاه را دگرگون ساخت و با برخورد انساني خود به همه مردم و دولت هاي منطقه پيام داد كه آماده كمك به آنها براي زندگي شرافتمندانه و بدون قيم است . در عمل نيز سران جمهوري اسلامي ايران به اين سياست پاي بندي نشان دادند بطوريكه عليرغم بي مهري هاي شيوخ منطقه در دوران 8 سال جنگ تحميلي و همكاري ها و همراهي هائي كه با صدام و حزب بعث عراق كردند دولت جمهوري اسلامي ايران در روز حادثه و خطر جانب آنها را گرفت و سياست تهاجم صدام به كويت را محكوم نمود و براي باز گرداندن حاكميت سياسي كويت اقدامات مهمي كرد.

گسترش روابط اقتصادي با شيخ نشين ها سياست ديگري بود كه جمهوري اسلامي ايران در عين حال كه نيازي به آن نداشت آنرا پي گيري كرد و هيچيك از بي مهري هاي شيوخ منطقه را نيز مانع اين اقدام ندانست . اين سياست جمهوري اسلامي ايران نيز نه از روي نياز بلكه در چارچوب همان نگاه انساني تنظيم و اجرا شد و نشان دهنده سعه صدر مسئولان اين نظام و بزرگواري آنان است سياستي كه بهيچوجه با مطامع همراه نيست و جمهوري اسلامي ايران در عين بي نيازي آنرا به اجرا در مي آورد.

3 ـ با توجه به اين واقعيت ها قطعا به نفع شيخ نشين هاي خليج فارس است كه روابط خود با جمهوري اسلامي ايران را هرچه بيشتر تقويت كنند و در پناه اين قدرت منطقه اي احساس امنيت نمايند.

درحال حاضر موضوعاتي از قبيل اتهام انحراف فعاليت هاي هسته اي جمهوري اسلامي ايران به سوي توليد سلاح اتمي تلاش براي تهديد همسايگان طرح موضوع جزاير سه گانه ايراني با هدف به فراموشي سپردن جنايات رژيم اشغالگر قدس و ابزار قرار دادن نام خليج فارس و مطرح نمودن نام هاي جعلي كه همه آنها توسط قدرتهاي استعماري و با هدف تخريب روابط جمهوري اسلامي ايران با همسايگان صورت مي گيرد مسائلي هستند كه دشمنان ملت هاي منطقه به آنها چشم دوخته اند. درست در همين مقطع و با توجه به حساسيت شرايط زماني است كه بايد دولتمردان منطقه با افزايش رفت و آمدها و ديدارها توطئه هاي دشمن را خنثي كنند و اين واقعيت را باور نمايند كه صلح و آرامش و امنيت منطقه فقط با اراده خود ملت هاي منطقه برقرار خواهد شد. قطعا مقاومت در برابر تحريكات استعمارگران مناسب ترين راه براي اعمال اين اراده است بويژه آنكه عملكرد قدرت هاي استعمارگر در عراق و افغانستان و فلسطين و لبنان كه اشغالگري همراه با بي رحمانه ترين جنايات را در برابر چشمان جهانيان به نمايش گذاشته حجت را بر همه تمام كرده و اين واقعيت را به اثبات رسانده است كه مصالح منطقه فقط با قطع نفوذ بيگانگان است كه تامين خواهد شد.

كيهان

روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان" آيت الله توسلي مرحوم و احمدي نژاد مظلوم "به قلم حسين شريعتمداري آورده است:

درگذشت مرحوم آيت الله توسلي كه صبح روز شنبه و به هنگام حضور در جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام- يعني در حال انجام وظيفه- اتفاق افتاد همانگونه كه انتظار مي رفت غبار غم بر چهره مردم و دوستداران امام راحل(ره) نشاند چرا كه آن مرحوم به دليل حضور پيوسته در محضر حضرت امام(ره) و در جايگاه رياست دفتر آن مراد به حق پيوسته، ياد و خاطره امام راحل(ره) را در اذهان زنده مي كرد و به قول رهبر معظم انقلاب «از شاگردان امام راحل رضوان الله عليه و از نخستين پيوستگان به نهضت عظيم آن بزرگوار بود» بنابراين طبيعي بود كه فقدانش براي تمامي ارادتمندان حضرت امام(ره) تلخ و ناگوار باشد و هست.

گفته مي شود- و مي تواند صحت داشته باشد- كه مرحوم آيت الله توسلي در حالي دچار عارضه سكته قلبي شده و دار فاني را وداع كرده است كه از اهانت يك سايت اينترنتي به بيت معظم حضرت امام(ره) برآشفته و ماجراي آن اهانت را به گلايه براي حاضران نقل مي كرده است، كه نگراني ايشان نيز طبيعي بوده است زيرا مرحوم آيت الله توسلي از نزديكان بيت امام راحل(ره) بود و تا پايان عمر نيز در اين حلقه مي زيست، بنابراين اهانت به يادگار نسبي حضرت امام(ره) اگرچه براي تمامي ملت ايران تلخ و گزنده بود ولي براي ايشان مي توانست تلخ تر و گزنده تر باشد. اما...

اما، بعد از انتشار خبر درگذشت مرحوم آيت الله توسلي برخي از مدعيان اصلاحات كه بارها نشان داده اند كمترين ارادتي به حضرت امام(ره) ندارند، تلاش گسترده اي را براي سوء استفاده از درگذشت آن مرحوم آغاز كردند. آنها در يك حركت موذيانه كه تمامي شواهد از هماهنگي آن در يك نقطه مشترك حكايت مي كند كوشيدند ضايعه فوت مرحوم توسلي را با ماجراي اهانت يك سايت اينترنتي به نوه حضرت امام(ره) گره بزنند و در همان حال سايت مورد اشاره را به دولت نهم نسبت داده و نتيجه بگيرند كه اهانت اين سايت باعث سكته قلبي آيت الله توسلي و درگذشت ايشان بوده است! كه در اين باره گفتني است؛

1-همزماني دو رخداد در هيچيك از دستگاههاي منطقي و مباني عقلي به مفهوم رابطه علت و معلولي آنها نيست بلكه دو حادثه همزمان مي توانند علت هاي جداگانه اي داشته باشند، بنابراين مرتبط دانستن درگذشت مرحوم آيت الله توسلي با ماجراي اهانت يك سايت به نوه حضرت امام(ره) يك برداشت غيرمنطقي و عوامانه است كه تنها با هدف عوام فريبي قابل طرح خواهد بود!

2- علاوه بر نكته فوق، بايد گفت كه اهانت به نوه حضرت امام(ره) و فوت مرحوم آيت الله توسلي دو رخداد همزمان نيز نبوده اند. ماجراي اهانت 6 روز قبل از فوت آقاي توسلي اتفاق افتاده و خبر آن نيز در سطح گسترده اي منتشر شده بود، بنابراين كساني كه با موذي گري در پي ارتباط دادن اين دو رخداد با يكديگر هستند بايد توضيح بدهند كه چرا مرحوم توسلي 6 روز قبل، يعني به هنگام شنيدن خبر اهانت دچار عارضه سكته قلبي نشده بودند؟! مخصوصا آن كه يك خبر ناگوار وقتي براي اولين بار مطرح شده و به گوش كسي مي رسد بسيار تكان دهنده تر و تحمل آن به مراتب سخت تر از هنگامي است كه همان خبر را براي چندمين بار شنيده و مدتها از هنگام وقوع آن گذشته باشد. با توجه به اين نكته بديهي مي توان گفت ادعاي برخي از مدعيان اصلاحات كه تلاش مي كنند درگذشت مرحوم توسلي را ناشي از ماجراي اهانت يك سايت به نوه حضرت امام(ره) قلمداد كنند، فقط يك سوء استفاده سياسي نفرت انگيز و ناجوانمردانه است... و صدالبته ناشيانه نيز هست.

3- سايتي كه مطلب اهانت آميز نسبت به نوه حضرت امام(ره) را منتشر كرده بود برخلاف آنچه ادعا مي شود نه فقط كمترين ارتباطي با دولت نهم ندارد، بلكه از سايت هاي منتقد دولت نيز هست و البته برخي گزارش ها نيز حكايت از آن دارد كه مقاله اهانت آميز مورد اشاره به تحريك فردي نوشته شده كه سابقه فعاليت در جبهه موسوم به دوم خرداد و روزنامه هاي وابسته به اين جبهه را داشته است. دولت بلافاصله بعد از اطلاع از خبر اين اهانت، ضمن محكوم كردن آن، سايت مزبور را فيلتر كرد و مدير سايت نيز با اشاره به شواهد و نمونه هايي اعلام كرد كه سايت تحت مديريت وي منتقد دولت بوده است. بنابراين نسبت دادن اين سايت به دولت نهم كه به گواهي اسناد غيرقابل انكار در پيروي از آموزه هاي امام (ره) گوي سبقت از تمامي مدعيان ربوده است، نه فقط دور از انصاف بلكه ناجوانمردي است.

همين جا گفتني است كيهان نيز در يادداشتي كه به دفاع از حريم بيت معظم حضرت امام(ره) نوشته بود، بر اساس برخي شنيده ها، اين احتمال را مطرح كرده بود كه سايت اهانت كننده به دولت نهم نزديك است، اما بعد از اطلاع موثق و مستند از واقعيت ماجرا، بلافاصله از اشتباهي كه- حتي در حد يك احتمال- مرتكب شده بود پوزش خواست و البته هنوز هم به خاطر كم توجهي در طرح آن احتمال، خود را شايسته ملامت مي داند.

اكنون بايد از مدعيان اصلاحات پرسيد كه با كدام توجيه منطقي و با استناد به كدام شاهد و قرينه و سندي اصرار دارند سايت ياد شده را وابسته و يا نزديك به دولت نهم قلمداد كنند؟! آيا غير از اين است كه برخي از آنها از اصرار و تاكيد عملي و نظري دولت نهم بر آموزه هاي حضرت امام(ره) عصباني هستند و با اينگونه تهمت هاي ناروا عقده هاي فروخورده خويش از خط اصيل امام راحل(ره) را بيرون مي ريزند؟! ما كه شما را مي شناسيم و فهرست پرنكته اي از مخالفت هاي برخي از شما با آموزه هاي امام(ره) در دست داريم و... بگذريم!

4- طي 10 سال گذشته روزنامه ها و افراد و گروههاي مدعي اصلاحات بارها به شخص حضرت امام(ره) اهانت كرده و بسياري از مباني و ارزش هاي انقلاب اسلامي كه يادگار واقعي امام راحل(ره) است را با وقاحت مورد حمله قرار داده بودند ولي هيچيك از مدعيان امروزي نه فقط كمترين اعتراضي نكردند، بلكه با سكوت معني دار خود بر آنهمه اهانت و زشت گويي عليه امام و انقلاب مهر تأييد زدند!

به عنوان مثال- و فقط به عنوان مثال- يكي از همين مدعيان اصلاحات با صراحت- بخوانيد وقاحت- گفته بود «راه و خط امام بايد به موزه تاريخ سپرده شود»! ديگري تفكر اسلام ناب محمدي(ص) را كه امام راحلمان(ره) احياگر آن بود «موجب انحطاط جامعه» دانسته بود! آن ديگري نوشته بود «خميني به دروغ شاه را آلت بيگانگان معرفي كرده بود»! مگر ننوشته بوديد كه «امام خميني و نواب صفوي خشونت گرا بودند»! و مگر ننوشته بوديد كه «ولايت فقيه همان جوهره فاشيزم و همان حكومت سلطنتي است» و...

و بالاتر و برتر از همه، مگر شما اصلاح طلبان نمي نوشتيد كه «به خدا هم مي توان اعتراض كرد و او را فتنه گر ناميد»؟! و يا «معصومين نيز در معرض انحراف هستند»! و يا «امام حسين قرباني خشونت جدش در جنگ هاي صدر اسلام شد»! و «مي توان عليه خدا تظاهرات كرد»! و دهها نمونه ديگر از اينگونه اهانت هاي وقيحانه كه قلم از نوشتن دوباره و زبان از تكرار آن شرم دارد.

اكنون بايد پرسيد اگر مطابق ادعاي برخي از مدعيان اصلاحات، مرحوم آيت الله توسلي از غصه و اندوه اهانت به نوه حضرت امام(ره) سكته كرده و دار فاني را وداع گفته اند، چرا در مقابل آنهمه اهانت هاي وقيحانه به شخص حضرت امام(ره)، اسلام، پيامبر خدا(ص)، ائمه معصومين(ع)، انقلاب، قرآن و... دچار عارضه قلبي و سكته نشده بودند؟! آيا اين ادعاي شما، اهانت به مرحوم آيت الله توسلي نيست كه حساسيت ايشان نسبت به نوه حضرت امام را بيشتر از حساسيت آن مرحوم نسبت به خدا و پيامبر خدا(ص) و ائمه معصومين(ع) و شخص امام(ره) و... مي دانيد؟!

اهانت به نوه حضرت امام(ره) و بيت معظم آن بزرگوار زشت و چندش آور است و كيهان زودتر از همه در مقابل اين اقدام ناروا موضع گرفت ولي با توجه به نمونه هايي كه ذكر شد نمي توان باور كرد كه برخي از شما مدعيان اصلاحات نگران اين اهانت باشيد، راستي، اگر نگراني شما «تظاهر» نيست چرا در مقابل آنهمه اهانت كه دوستان هم حزبي شما نسبت به امام(ره) و همه مقدسات روا داشتند، سكوت كرديد و نه فقط «سكته» نكرديد كه به روي مبارك خود هم نياورديد؟!

5- مدعيان اصلاحات تلاش مي كنند اهانت به نوه محترم حضرت امام را به كسي نسبت بدهند كه به گواهي دوست و دشمن يكي از وفادارترين و ثابت قدم ترين مسئولان پيرو خط امام(ره) طي 3 دهه گذشته بوده و هست. كدام يك از شما ساده زيست تر از احمدي نژاد هستيد؟ كداميك از شما جنگ فقر و غنا را جدي گرفته ايد؟ كدامتان مانند احمدي نژاد به پيروي از امام راحل(ره) در مقابل قدرت هاي استكباري با شجاعت ايستاده ايد؟ كدام مدعي اصلاحات مردمي تر از احمدي نژاد است؟ چه كسي از ميان شما در حمايت از محرومان به گرد پاي احمدي نژاد مي رسد؟ و يا در دفاع از آرمان هاي امام(ره) با احمدي نژاد قابل مقايسه است؟ كدام مسئول در خدمت به مردم، اسلام و انقلاب مانند رئيس جمهور كنوني سر از پا نمي شناسد؟ و شب و روز و خواب و استراحت خود را وقف راه امام راحل(ره) و خلف حاضر او كرده است؟ كداميك از شما...

و بالاخره، انگار مظلوميت در دنيا سهم تمام راهيان راه خداست و هر كه در اين راه راسخ تر و ثابت قدم تر است، از سوي كساني كه از اين قافله عقب افتاده اند، بيشتر مورد ظلم قرار مي گيرد ولي مردم به لطف خدا گوهرشناس تر از آنند كه مشاطه گري خزف را به چيزي بگيرند و گوهر را وانهند.

6- و بالاخره، مرحوم آيت الله توسلي به گفته رهبر معظم انقلاب؛ «شاگرد امام راحل، رضوان الله عليه و از نخستين پيوستگان به نهضت عظيم آن بزرگوار بودند»... لطفا از درگذشت آن مرحوم استفاده ابزاري نكنيد چرا كه عرض خود مي بريد و زحمت هيچكس هم نمي داريد!

حزب الله

روزنامه حزب الله در سرمقاله امروز خود با عنوان "جبهه جديد حمله به شوراي نگهبان" آورده است:

حمله به شوراي نگهبان و تهمت و افترا به اين نهاد ضامن بقاي اسلاميت نظام امر بي‌سابقه‌اي نيست. كافي است عقربه زمان را كمي به عقب بچرخانيم و اخبار انتخابات در دوره‌هاي گذشته را مرور كنيم. فرقي نمي‌كند كه انتخابات رياست جمهوري باشد يا مجلس. بحث تأييد صلاحيت نامزدهاي انتخابات خبرگان باشد يا تأييد صحت انتخابات شوراي شهر. آنچه تاريخ انتخابات نشان مي‌دهد تهاجم بي‌سابقه افراطيون دوم خرداد به نهاد شوراي نگهبان در موسم انتخابات است كه معمولا با هم صدايي احزاب و گروه‌هاي معاند با نظام همراه مي‌شود.

سيل تهمت‌ها و افتراهاي ناروا به نهادي كه پاسدار اسلاميت نظام اسلامي در قانونگذاري و اجرا است هر چند براي كساني كه با اين بازي قديمي دوم خردادي‌ها آشنا هستند تكراري شده اما براي آنهايي كه با ديدي غيرمغرضانه به عملكرد شوراي نگهبان مي‌نگرند و از مراتب فقهي و حساسيت‌هاي اخلاقي فقهاي شوراي نگهبان باخبر هستند دردناك است. اما دردناك‌تر و تاسف‌برانگيزتر تهاجم برخي از دوستان نادان به اين نهاد مترقي نظام به بهانه تأييد صلاحيتهاي چند روز گذشته است.آيا تهاجم براي وادار كردن شوراي نگهبان به تسليم يا مجبور كردن اين نهاد به عقب‌نشيني كه ديروز وقتي از احزاب دوم خردادي سر مي‌زد، با عكس‌العمل شديد ما مواجه مي‌شد‌، امروز از سوي برخي دوستان و همسنگران پذيرفتني است؟ متاسفانه امروز كساني كه با نوشتن مقاله يا انجام مصاحبه سعي مي‌كنند هوشياري شوراي نگهبان در جبران برخي اشتباهات هيئت‌هاي اجرايي كه مطمئنا در اثر نارسايي‌هاي قانوني به وجود آمده، را زير سوال برند يا به گونه‌اي ديگر به مردم نشان دهند، هر چند از جبهه ديگر اما درست هم‌جهت با افراطيون دوم خردادي عمل مي‌كنند. زخم زبان‌هاي اين دوستان هر چند تأثرآور است اما اين كه خللي در عزم شوراي نگهبان براي پاسداري از اسلاميت نظام اسلامي ايران ايجاد نمي‌كند، ناگفته پيداست. شوراي نگهبان براي حفظ نظام محكم ايستاده است و آنهايي كه از پروژه دوم خردادي‌ها براي بزرگ كردن رد صلاحيت برخي عناصر افراطي خود كه در ماجراي تحصن شرم‌آور مجلس ششم و هم‌آوايي ديروز و امروز با دشمنان نظام در خارج از كشور چهره واقعي خود را به مردم نشان داده‌اند، باخبرند و مي‌دانند كه افراطيون آنها با استناد به آمار گسترده و غيرقابل دفاع رد صلاحيت مراحل ابتدايي چگونه در نظر داشتند مهره‌هاي سوخته خود را با نقابي جديد به عرصه تصميم‌گيري نظام وارد كنند و در غير اين صورت بكوشند مردم را از شركت در انتخابات پشيمان كنند، قدر واقعي اين اقدام شوراي نگهبان را مي‌دانند.استراتژي‌ كه با اقدام هوشمندانه شوراي نگهبان در رسيدگي به اعتراضات ردصلاحيت‌شدگان و تأييد صلاحيت برخي از كساني كه در مراحل ابتدايي به دليل كم‌تجربگي برخي مسئولان اجرايي، ثبت‌نام رايانه‌اي بدون آمادگي كافي و اعمال سلايق تنگ‌نظرانه در بررسي صلاحيت‌ها مظلوم واقع شده بودند، با شكستي كامل روبه‌رو شد. عملكرد شوراي نگهبان تا همين امروز به قدري هوشمندانه و به دور از جوسازي‌هاي رسانه‌اي بوده كه به جرأت مي‌توان گفت بخش عمده‌اي از انتظارات برآمده از فرمايشات مقام معظم رهبري در خصوص انتخابات تحقق يافته است.حضرت آيت‌الله خامنه‌اي فرمودند: «مسئله اصلي در انتخابات حضور مردم است و كساني كه به نحوي دست‌اندركار انتخابات اعم از سياستگذاري، اجرا و موارد ديگر هستند با توجه به اهميت حضور مردم وظيفه خود را انجام دهند. بايد مراقب بود به كسي ظلم نشود و در مقابل حق مردم نيز تضييع نشود. به لحاظ قانوني بايد رعايت كرد كه افراد ناصالح معرفي نشوند و انسانهاي صالح هم از حقوق خود محروم نشوند».

صداي عدالت

روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود با عنوان «نقض آشكار و صريح فرمان حضرت امام خميني(ره)» به قلم سيد كاظمي اكرمي آورده است:

مقام معظم رهبري بارها فرموده‌اند؛ "هدف ما هدف امام(ره) و راه ما راه امام (ره) است." اين سخن ايشان براي كساني كه آن را به صورت تابلويي در خيابان شهيد رجايي ملاحظه مي‌كنند، پيامي است كه ادامه راه امام را تضمين مي‌كند. با اين بيان روشن و مكرر رهبري آيا فرمانده محترم كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، در دهه فجر با گردهمايي دانشجويان عزيز بسيجي و توصيه به اينكه "... براي تداوم انقلاب اسلامي، حمايت از جريان اصولگرايي ضرورتي قطعي، اجتناب‌ناپذير و تكليف الهي نيروهاي انقلابي و ارزشي كشور به شمار مي آيد..." به فرمان بنيانگذار جمهوري اسلامي و رهبر معظم انقلاب اسلامي عمل كرده است؟ امام (ره) در وصيتنامه سياسي- الهي خويش، در مورد عدم دخالت نيروهاي نظامي و انتظامي در امور سياسي فرموده است؛ "وصيت اكيد من به قواي مسلح آن است كه همان طور كه از مقررات نظام، عدم دخول نظامي در احزاب و گروه ها و جبهه‌ها است، به آن عمل نمايند و قواي مسلح مطلقاً، چه نظامي و چه انتظامي و پاسدار و بسيج و غيراينها، در هيچ حزب و گروهي وارد نشده و خود را از بازي‌هاي سياسي دور نگه دارند. در اين صورت مي‌توانند قدرت نظامي خود را حفظ و از اختلافات درون گروهي مصون بمانند و بر فرماندهان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمايند و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شوراي دفاع و مجلس شوراي اسلامي، وظيفه شرعي و ميهني آنان است كه اگر قواي مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و كشور بخواهند عملي انجام دهند يا در احزاب وارد شوند كه بي اشكال به تباهي كشيده مي‌شوند يا در بازي هاي سياسي وارد شوند، از قدم اول با آنان مخالفت كنند و بر رهبر و شوراي رهبري است كه با قاطعيت از اين امر جلوگيري نمايند تا كشور از آسيب در امان باشد..."‏

‏ آيا سفارش فرمانده محترم سپاه نقض صريح وصيت خردمندانه و آينده نگرانه امام بزرگوار نيست؟

اخيراً بعضي از افراد در دفاع از اشتباه فرمانده محترم كل سپاه گفته‌اند منظور وي از اصولگرايي يك جريان كلي بوده است، در حالي كه همه مردم مي‌دانند واژه اصولگرايي در دو سال اخير به گروهي خاص اطلاق مي‌شود و ما تاكنون با اين عنوان جريان كلي را در كشور نداشته‌ايم.‏

آيا اين انقلاب در انقلاب است (كه فرمانده محترم سپاه گفته اند) يا زير پا گذاشتن روح و حقيقت انقلاب است كه امام (ره) بنيانگذار آن بوده اند؟ گذشته از همه ردصلاحيت‌ها كه بسياري از دلسوزان انقلاب و برخي از علما و مراجع را نگران كرده است، آيا تمامي نامزدهاي محترم مجلس شوراي اسلامي كه مورد تاييد شوراي نگهبان قرار گرفته اند و مي‌گيرند و ضمن حفظ اصول، نمي‌خواهند وارد جريان اصولگرا باشند، مي‌توانند با اين صحبت‌ها احتمال راي آوردن داشته باشند؟

شما حتماً از سيره شهيد بهشتي اطلاع داريد كه به خاطر عضويت در حزب جمهوري، از سخنراني در نيروهاي نظامي خودداري مي فرمود. شما كه مي‌دانيد يكي از علل تعطيلي حزب جمهوري اسلامي پس از جريان هفتم تير و شهادت عزيزان رجايي و باهنر، به وسيله حضرت امام (ره) (با همه علاقه‌يي كه به مسوولان بزرگ حزب داشتند) اين بود كه احساس كردند ممكن است عدم عضويت در حزب سبب محروميت بعضي از فرزندان اين مرز و بوم از حقوق اجتماعي و سياسي آنان شود. البته بنده نمي‌خواهم وارد تحليل‌هاي گوناگون اين ارتباطات سپاه و جريان اصولگرايي شوم اما اميد آن را دارم كه بزرگان و دلسوزان كشور برابر فرموده اكيد بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران مبني بر جلوگيري از هر نوع دخالت سپاه و بسيج در مسائل سياسي (البته افراد بسيجي و سپاهي آزادند كه به صورت انفرادي به هر فرد و گروهي كه مي خواهند راي بدهند) با بيانات خيرخواهانه و اقدام عاجل، مانع فراموش شدن و خدشه دار شدن آرمان هاي بلند و خردمندانه آن بزرگوار شوند.

سياست روز

روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان "نقدي دوباره بر روند « مذاكره با شيطان »" به قلم محسن مقصودي آورده است: بدون شك آغاز و استمرار گفت و گو هاي ايران و آمريكا در سال جاري را بايد نقطه ضعف اصلي ديپلماسي دولت نهم دانست. اين مذاكرات كه از آغاز با انتقادات جدي كارشناسان و دانشجويان انقلا‌بي و عدالتخواه مواجه گشت، از معدود اقدامات دولت نهم بود كه با استقبال شديد مخالفان هميشگي دولت، افراطيون دوم خرداد و حتي رسانه‌هاي بيگانه و مسوولا‌ن غربي مواجه گشت. شيفتگان داخلي رابطه با آمريكا كه حتي در دوره قدرت خود، آرزوي مذاكره با آمريكا را دست نيافتني مي ديدند، و آنروزها در برابر زمزمه هاي مذاكره، موج انتقادات و كفن پوشان را در مقابل خود مي ديدند، اكنون از شكسته شدن تابوي مذاكره چنان سرمست و شاد شده‌اند، كه هرگزنمي توانند اين لطف دولت نهم را فراموش كنند! ‌

در خصوص مذاكره با آمريكا، نگارنده پيش از اين در شهريور ماه سال جاري به طور مفصل در يادداشتي با عنوان "پاشنه آشيل ديپلماسي دولت نهم" به اين موضوع پرداخته است، اما متاسفانه از آنجايي كه اين روزها علي رغم استمرار گستاخي‌ها و جنايات آمريكا باز هم وزارت خارجه بر ادامه اين مذاكرات اصرار دارد و حتي بعضا زمزمه‌هايي از توسعه اين مذاكرات از موضوع عراق به موضوع هسته‌اي نيز از زبان برخي مسوولا‌ن شنيده مي‌شود، تذكر برخي موارد و طرح چند سوال ضروري به نظر مي‌رسد:

* تفهيم اتهام تا كي ادامه مي‌يابد؟

1- مگر نه اينكه رهبر معظم انقلا‌ب تاكيد كرده بودند، مذاكره با آمريكا در خصوص عراق تنها در صورت تفهيم اتهامات اشغالگران مجاز است، آيا پس از سه دور مذاكره طولا‌ني اين "تفهيم اتهام" تمام نشده است و همچنان بايد استمرار يابد؟

آيا واقعا مواضع و لحن ديپلماتهاي ايران در اين گفت و گوها با آن موضع عزتمندانه رهبر انقلا‌ب همخواني داشته است؟

آمريكاييها حتي در زماني كه مثل اين روزها در آستانه انجام مذاكرات هستند ذره‌اي لحن استكباري و توهين آميز خود را تغيير نمي‌دهند و به نظر مي‌رسد آنها بر اصول خود استوارترند! و ذره‌اي هم محافظه كاري و مصلحت‌انديشي نمي‌كنند.

* آمريكايي ها اصولگراتر از ما

2- اين روزها همه عاشقان اسلا‌م و مقاومت در غم ترور و شهادت سردار رشيد اسلا‌م "عماد مغنيه" در سوگ نشسته‌اند در حاليكه آمريكا بي‌شرمانه از اين ترور حمايت و از آن استقبال نمود. بسياري معتقدند ترور "حاج رضوان" كه سالهاست در ليست ترور آمريكا قرار داشته و مقامات واشنگتن جايزه‌هاي چند ده ميليون دلا‌ري براي ترور او قرار داده بودند، با همكاري سرويس‌هاي امنيتي آمريكا و رژيم صهيونيستي صورت گرفته و سفر اخير معاون وزير دفاع آمريكا به لبنان در همين راستا بوده است.

با اين وصف وزارت خارجه مي‌توانست در واكنش به حمايت علني آمريكا از اين جنايت، مذاكره با شيطان بزرگ را تحريم نمايد و آنها را در موضع ضعف قرار داده و حمايت عملي خود را از مقاومت با افتخار به ملتهاي جهان نشان دهد.

* فرزندان ملت در چنگ اشغالگران

3- حداقل انتظار مردم ايران از اين مذاكرات، درخواست آزادي فوري و بدون قيد و شرط همگي ديپلمات‌هاي گروگان گرفته شده توسط آمريكا در عراق بود كه در عين ناباوري اين موضوع نه تنها پيش‌شرط مذاكرات نشد، بلكه پس از سه دور مذاكرات هنوز تعدادي از فرزندان ملت ايران در چنگال اشغالگران اسيرند و ظاهرا دور چهارم اين مذاكرات نيز بدون هيچ اشاره اي به آزادي پنج ديپلمات باقيمانده ايراني انجام خواهد شد. در حاليكه اين موضوع به راحتي مي‌توانست به عنوان پيش شرط مذاكرات مطرح شود نه اينكه ملت ايران پس از ماهها اسارت فرزندانشان همچنان منتظر باشند كه اشغالگران به صورت قطره چكاني و مستكبرانه هر چند ماه يكبار، يكي دو نفر از آنها را بدون هيچ توضيح و عذرخواهي آزاد نمايند.

آيا موضع ايران مبني بر لزوم خروج سريع اشغالگران از عراق در مذاكرات پيگيري شده است و در صورت پيگيري آيا نتيجه قابل لمسي داشته است؟ آيا هدف از شركت در اين مذاكرات، نجات آمريكا از باتلا‌ق عراق بوده است يا نجات ملت عراق از دست اشغالگران؟ آيا اساسا مذاكره با دولتي كه صراحتا خواستار نابودي نظام ماست و در طي ماههاي اخير نيز بارها اين موضوع را مطرح و پيگيري كرده است منطقي است؟

به هر حال اميد است وزارت خارجه و خصوصا رييس‌جمهور محترم هر چه سريعتر با اصلا‌ح اين رويكرد انفعالي و اشتباه، اجازه ندهند بيش از اين چهره فعال و عزتمدارانه ديپلماسي دولت نهم ، در نزد مردم ايران و ملتهاي مسلمان مخدوش گردد.
 
ارسال به دوستان
وبگردی