- حسین(ع) ، بلندبخت تر از پدر نازنین اش بود. او یاران اندکی داشت، تنها 72 تن؛ اما همه یارانش "یار" بودند. علی(ع) اما بسیار بیش از این ها سرباز در رکاب داشت اما سره و ناسره ، نامطمئن!
علی(ع)، بیش از فرزندش رنج کشید، یاران "نایار" پیرش کردند.
- حسین(ع) را کسانی کشتند که قبل از طلوع خورشید عاشورا، دو رکعت نماز صبح خوانده بودند قربة الی الله ؛ "والضآلین" اش را هم خوب کشیده بودند.
علی(ع) را هم ابن ملجم در حالی فرق شکافت که وضو داشت و پیشانی اش از فرط عبادت پینه بسته بود.
قاتلان حسین(ع) ایمان داشتند که او از دین خارج شده است و علی(ع) را به جرم گردن ننهادن به حکم خدا به خون غلتاندند!
هر که عقل و خرد خویش در اختیار دستگاه تبلیغاتی ستم بگذارد، دیر نخواهد پایید که حق را باطل و باطل را حق ببیند... و چه هنرمندانه جباران تاریخ، دینداران ساده اندیش را سربازان بی جیره و مواجب خویش قرار داده اند و این قصه سر دراز دارد و مگر نه این است که امروز هم با پرچم سیاهی که نام رسول خدا(ص) بر آن است "دولت اسلامی" تشکیل داده اند و در عراق و شام، هر روز سر می برند؟!
- شبکه های اجتماعی پر از علامت هایی که به "لایک" معروف اند. اگر ماجرای تهیدستی که محتاج نان شب است را روایت کنند، هزاران هزار نفر آن را لایک می کنند و آسوده خاطر از این که به وظیفه انسانی شان عمل کرده اند(!) سر بر بالین می گذارند. خیلی ها هم ایثار بیشتری می کنند و مطلب را به اشتراک می گذارند و شاید هم نظری زیرش بنویسند؛ نور علی نور!
اما کم هستند کسانی که از کارهای بی هزینه عبور می کنند و در فضایی خارج از فضای مجازی، دست نیازمند را می گیرند و گرهی باز می کنند و اشکی پاک.
ماجرای حسین(ع) و ما نیز همین است.خیلی هایمان برایش سینه می زنیم، در هیأت هایش شرکت می کنیم، علم های سرخ و سیاه بر در خانه هایمان می زنیم، پای روضه اش اشک می ریزیم و غذای نذری حسینیه محله مان را به نیت شفا و تبرک می خوریم و آنگاه، با این تصور که بهترین هستیم، راهی خانه هایمان می شویم.
اما صبح فردا، حسینی بودن را فراموش می کنیم، اگر در مسندی هستیم که قدرتی در دست ماست، ستم می کنیم، از کار کارمندی و کارگری مان می زنیم، انصاف را در داد و ستدهای مان زیر پا می گذاریم، دین خدا را دکان خود می کنیم، آبروی دیگران را به راحتی آب خوردن می بریم، آسان دل می شکنیم، حقوق دیگران را نادیده می گیریم و ... .
اگر حسین(ع) در عصر اینترنت بود و "هل من ناصر ینصرنی" را در فضای مدرن امروز منتشر می کرد، حتماً هزاران هزار نفر آن را لایک می کردند، هزاران بار این پیام به اشتراک گذاشته می شد و پیامش سایت به سایت و گوشی به گوشی می چرخید ولی چند نفر جان شان در در دست می گرفتند و خود را قربانی راه حسین(ع) می کردند؟
آیا همه آنان که این روزها سینه زدند، در برابر جور و برای راه حسین(ع) هم حاضرند سینه سپر کنند؟ لایک کردن و سینه زدن چه آسان ولی مرد عمل بودن کار عبّاس و عبداللّه و قاسم و حرّ و حبیب بن مظاهر است و کار آنان که در 8 سال دفاع مقدس، لباس سیاه کندند و لباس رزم پوشیدند و به هل من ناصر حسین، لبّیک گفتند ، بی هیچ استخاره ای.
خیلی از ما ، مهم ترین کاری که عرضه اش را داریم ، لایک زدن و سینه زدن است و بس.
- بسیاری از آنان که در دربار معاویه بودند یا یزید را امیرالمؤمنین می خواندند یا در لشکر عبیدالله بن زیاد جنگیدند، اگر از همان مواهب مادی در بارگاه علی(ع) و حسین(ع) بهره مند می شدند، می توانستند در این سوی جبهه باشند، کما این که در عصر رسول خدا(ص) که حکومت حجاز یکسره در دست ایشان بود، خدمت رسول(ص) می کردند و در صف اول نماز به ایشان اقتدا.
اینان، نه بندگان خدا و مطیعان رسول و اولی الامر، که دلبستگان مال و مقام بودند و بعد از رحلت پیامبر(ص)، بو کشیدند که قدرت و ثروت در کدام سو هست و بدان سمت روانه شدند. بسیاری از آن اصحاب در برابر علی(ع) و فرزندانش ایستادند و شمشیر کشیدند.
امروز نیز همان ماجرا در سبک و سیاقی دیگر ادامه دارد. بسیاری از آنانی که دم از دین و اولی الامر و اسلام و ارزش هایش می زنند، نه دل در گرو دین دارند و نه تعلق خاطری به ارزش ها. بسیاری شان نیز چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند؛ اما چه کنند که نان و نام در این است؟
بر اینان حرجی نیست که امروز در رکاب نظام اسلامی باشند و فردا اگر نان و نام در سویی دیگر باشد، همه شعارهایشان را زیر پا بگذارند و هروله کنان بدان سمت دیگر بروند.
مشخص ترین شاخصه شان هم این است که جز خود و همپالگی هاشان، کسی را نه مؤمن به دین خدا می دانند و نه دلسوز دین و میهن.
درست مانند خوارج که حتی ولی خدا را نیز خارج از دین خدا می شمردند چه برسد به افراد عادی و چه برسد به کسانی که نقدی بر ایشان داشتند.
خوارج امروزی اما، از سرگذشت تلخ خوارج دوران علی(ع) درس گرفته اند و به جای آن که صف جدا کنند و تار و مار شوند، در صف یاران دین مانده اند تا هم بهتر بتوانند مؤمنان واقعی را به هزار انگ و تهمت تضعیف کنند و هم از مواهب حضور در قدرت بهره مند شوند.
عباس(س) وقتی با لب های تشنه به رود پر آب فرات رسید، قطره ای آب نخورد و مشک را برای خیمه نشینان حرم حسین(ع) پر کرد و اینک بسیاری از مدعیان، حتی با شکم های پر نیز از رودخانه بیت المال چشم نمی پوشند!
در روز عاشورا ، حق و باطل کاملاً مشخص بودند. می شد باطل را به چشم دید و حق را به گوش شنید و لمس کرد. هنگامی که علی(ع) در برابر دشمنان لشکر می آراست هم می شد فهمید که حق این سوست و باطل آن سو.
اینک اما نظام اسلامیِ بر آمده از دل جهاد حسینیان، درگیر منافقانی است که دم از اصول می زنند و این و آن را تکفیر می کنند و معلوم نیست سر کدام بزنگاه، قالب تهی و چهره نمایان خواهند کرد تا کار صیانت از خون شهیدان، باز به دست وارثان بی نام و نشان و بی ادعای عاشورا بیفتد و هل من ناصر حسین(ع) را بی هیچ چشمداشتی لبیک بگویند.
جعفر محمدی - عصرایران
بارک الله عصرایران. تحلیلهای خوبی داری. راضیم ازت.
و اين موضوع را انشاءاله با امدن امام عصر(عج) تجربه خواهيم كرد و خواهيم ديد جوانان شيعه چه همتيو غيرتي خواهند داشت البته اگر برخي متعصبان اجازه بدهند!!
"منافقانی است که دم از اصول می زنند... معلوم نیست سر کدام بزنگاه، قالب تهی و چهره نمایان خواهند کرد"
زیرا تا به حال بارها این اتفاق در عصر ما افتاده و نمونه بارز آن فتنه 88 بود که عده ای قبل از انتخابات گفتند قانونمداری و گفتند اگر ولایت فقیه نباشد کشور دیکتاتوری میشود . اما بعد از انتخابات چهره نمایان کردند و نه قانون را وقعی نهادند و نه ولایت فقیه یادشان بود... لجاجتشان کار را به جایی رساند که به عاشورای حسینی هم رحم نکردند.
اما من مانده ام که چرا دولت ما له له میزند برای رابطه با سعودی ؟! هاشمی رفسنجانی و اعوانش که افتخار میکنند به رابطه شان ! و اخیرا هم در میان دهها نامه ای که برای اعدام نشدن شیخ نمر به پادشاه سعودی فرستاده شده ، هاشمی هم نامه داده و حالا در بوق کرنا کرده اند که پادشاه سعودی به خاطر هاشمی حکم اعدام را لغو کرد!!! واقعا این افتخار است ؟!!!
لابد شما دلتان می خواهد شیخ نمر را اعدام کنند تا بگویید که نامه هاشمی بی اثر بود.
خجالت بکشید و همه چیز را با سیاست قاطی نکنید.
شاید اونوقتها معنی اش را خیلی خوب نمی فهمیدم ولی الان کم کم دارم می فهمم
از مقاله وزینتان مشخص است که شما زیارت با معرفت داشته اید
قبول حق
این دو هیچ ربطی به هم ندارند!
شما میفهمی معنای مذاکره چیه ؟
اولا چرا شما از صلح پیامبر اکرم (ص) با کفار قریش یا صلح امام حسن (ع) حرفی نمیزنید و همه اسلام را فقط با جنگ و درگیری معنا میکنید.
ثانیا امام حسین با کسانی جهاد کرد که به ظاهر مسلمان بودند ولی اسلام را از مسیرش خارج میکردند .کسانیکه مسلمان نیستند حداقل برای من و شمای مسلمان حرفشان خریدار ندارد .انان دشمنان آشکار هستند ولی وای بروزی که امثال ابن ملجمها (با پیشانی پینه بسته از عبادت ) و معاویه ها و یزیدها و عمر ابن سعد ها و عبیداله ها و... و داعش و القاعده و... (که بظاهر سابقه مسلمانی هم دارند و البته قدرت سیاسی و نظامی هم دارند بنام دین اسلام ها جنایتی و خیانتی انجام میدهند .
اتفاقا قیام امام برای شناساندن مسلمان نماهای بی دین بود و نه با کفار و دشمنان آشکار.
واقعا مقاله زیبا و تامل برانگیزی بود...
باشد که خوارج زمان پند گیرند ....
خدایی اینم استدلالش البته شاید چیزی از میزان خلوص نیت اون فرد به حسین کم نشه ولی مطمئنا از یاران امام حسینم نخواهد بود
امروز جامعه تشنه شناخت این خوارج مدرن است. قبل از اینکه اینها هزینه بیشتر از این برای نظام مقدس ایجاد نکرده اند نهضت روشن سازی را راه بیندازید. خدا قوت
چه گفتار شیوایی واینست معنای امر به معروف ووفاداری عباس
اما....
نگرانتم
بسیار کم
به امید روزی که اول خودمان را اصلاح کنیم وبعد جامعه خود...وبه سادگی حق را زیر پانگذاریم وباطل را حمایت نکنیم...
آقای محمدی واقعا متن تاثیرگذاری بود.انشالله موفق و موید باشید...
متاسفانه این موضوع همیشه درتاریخ تکرار شده وخواهد شد
کل یوم عاشورا و.........
خوارج معاصر مصداق این شعرند که :
زان ساکن کربلا شدستی کامروز
درمقبره یزید نیست حلوایی !!
تمام مقال تان کلمه به کلمه مفهوم ساز این زمانه است و مخاطب را به سرچشمه این دلنوشته می رساند : بی صداقتی مدعیان بی خرد که همه چیز را در ظاهر می بینند و مصلحت طلبانه همه کاری را انجام میدهند !!
گره از کار فروبسته ما بگشایند
اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند
به صفای دل رندان صبوحی زدگان
بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند
نامه تعزیت دختر رز بنویسید
تا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایند
گیسوی چنگ ببرید به مرگ می ناب
تا حریفان همه خون از مژهها بگشایند
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند
حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا
که چه زنار ز زیرش به دغا بگشایند
فریاد همی کند ز دستم توبه
دیروز به توبهای شکستم ساغر
امروز به ساغری شکستم توبه
ولی باور کن ما مردم حال حتی لایک کردن هم نداریم و بی تفاوت از کنار مطالب و مصایب میگذریم