محکوم سازی کتیبه دزدی به سبک های وطنی

عصر ایران - رضا اختیاری: فکر مي کنيد اگر نهادهاي حقيقي و غيرحقيقي! زير مي خواستند بلوکه شدن يک سري کتيبه مربوط به دوران هخامنشي که در دهه 1930 به رسم امانت نزد دانشگاه شيکاگوي آمريکا سپرده شده و توسط صهيونيست هاي باز مانده از يک بمبگذاري در ده سال پيش که ايران را در اين زمينه مقصر مي دانند در حال تملک است  را محکوم بکنند، چه جوري مي کردند؟ (آخيش! عجب جمله طولاني ای  بود !) ‏

اگر نمي دانيد ما مي دانيم، پس با هم اين محکوم نامه ها را مي خوانيم؟

‏‏*محکوم کردن به سبک روزنامه "شرق"

ساعت يک دقيقه مانده به دوازده يک شب تابستاني و در عين حال برفي! دهه 1930
 کارگران جوشکار وقت دانشگاهي در ايران (در آن لحظه همه کارگرها رفته و فقط جوشکارها مانده بودند!) آخرين گره را دور کارتني که يک عالمه کتبيه تويش بود زدند تا بفرستند براي دانشگاه شيکاگو در آمريکا.
جوشکاري که گره آخر را مي زد هيچگاه نمي دانست که اين گره در سال هاي بعد تبديل به گره کوري در مناسبات دو دانشگاه و حتي دو کشور بشود.
 در آن سال ها نظام کارگري کشور در استثمار سرمايه داران وقت بود و کارگران تا پاسي از شب گذشته به کار گرفته مي شدند. حتما شما هم با ما موافقيد که اگر آن شيوه سرمايه داري افعي وار حاکم بر دانشگاه نمي بود که آن کارگر جوشکار را تا پاسي از شب به کار بگيرد  الان کتيبه ها نه تنها در آمريکا نبود، بلکه در ایران بود.‏

به سبک روزنامه "اعتماد ملي"

طي نشستي که در دفتر نيمه کاره حزب اعتماد ملي در يکي از شهرهاي دورافتاده بين سران ارشد حزب اتفاق افتاد، دبير حزب اعتماد ملي اين شهر دور افتاده گفت: متاسفانه به دليل مشکلات مالي نتوانستيم آجر لازم را براي ساخت دفتر حزب تهيه بکنيم و به همين دليل اين دفتر فقط در حد اسکلت آهن باقي مانده است!‏
دبير حزب اعتماد ملي اين شهر دور افتاده ضمن ابراز تأسف ازسرهم کردن يک مشت آهن تحت عنوان دفتر حزب، واقعه بلوکه شدن کتيبه هاي دوران هخامنشي توسط يک مشت صهيونيست را محکوم کرد و گفت: آيا به نظر شما اين کتيبه ها به درد خودمان نمي خورد؟ حتما مي خورد! حداقل مي شد آنها را تبديل به گل کرد و دوباره در کوره هاي آجرپزي پخت و داد به شاخه اقتصادي حزب اعتماد ملي تا اين شاخه بدهد به ما که دفترمان را بسازيم که اين جور کچل نباشد!
‏
‏*محکوم کردن به سبک هفته نامه "یالثارات"

بار ديگر زبان شيطان از حلقوم يک مشت اسراييلي درآمد و ما را به کمک منافقان کوردل داخلي و دومي هاي به اصطلاح خردادي محکوم به بمب گذاري، آن هم در ده سال قبل کرد و به خاطرش تعدادي کتیبه مربوط به دوران نظام منحوس و منفور هخامنشي را بلوکه کرده اند.‏
ما نه تنها از يک چنين بلوکه کردني ناراحت نيستيم بلکه توصيه مي کنيم که کتیبه ها را تبديل به آجر کرده و با آن شهرک هاي يهودي نشين را گسترش بدهند. خاک آن کتيبه ها آنقدر قديمي هستند که با يک باران روي سر صهيونيست ها خراب شود.
‏
‏*محکوم کردن به سبک "مسعود کيميايي" کارگردان فيلم گوزن ها

ببين داداش ! اگه کتيبه ها را دادي که دادي، اگر ندادي من مي دونم و تو و يک ضامن دار اينقدري (اگر مي خواهيد بدانيد که منظور از اينقدري، چقدري بوده بدويد و فيلم گوزن ها را ببينيد!)

*محکوم کردن به سبک "علی پروین"

غیر قابل چاپ!!

تماشاخانه

دشتی پر از شاهین‌های شکاری در تهران / شکارچیان در کمین و سازمان محیط زیست بی‌خبر / احتمالا بخشی از تجارت غیرقانونی شاهین از این‌جا آغاز می‌شود (فیلم)

کتک خوردن ورزشکار ایرانی از تماشاچیان پس از رفتار غیر حرفه‌ای با مجری زن مسابقه (فیلم)

فیلم های دیگر