عصر ایران؛ مهرداد خدیر- خانم پروانه معصومی بازیگر بازنشسته تلویزیون و سینما گفته است: «من وضعیت فعلی سینمای ایران را نسبت به گذشته بسیار اسفناک می بینم. متاسفانه آدم هایی در این سینما مشغول فعالیت اند که فکر می کنند مخاطبان شان از کمترین شعوری برخوردار نیستند.»
وی درعین حال این نکته را هم یادآور شده است که « وقوع انقلاب اسلامی توانست تعهد مرا نسبت به حضور در عرصه هنر ایران بیشتر کند و بعد از دریافت جایزه در دو سال ابتدایی جشنواره فیلم فجر این تعهد به مراتب بیشتر شد.»
به بهانه این اظهارات چند نکته گفتنی است:
1- خانم معصومی دقیقا مشخص نکرده از کدام «
گذشته» صحبت می کند. چون این «گذشته» هم شامل فعالیت های سینمایی ایشان قبل از انقلاب (ایفای نقش در فیلم هایی چون
رگبار و
کلاغ – هر دو ساخته
بهرام بیضایی – ونیزغریبه و مه، شهر قصه و بی تا) می شود و هم فیلم های بعد از انقلاب و دوران اوج سینمای ایران از میانه دهه 60 تا میانه دهه 70 که به خاطر برخی از آنها جایزه جشنواره فیلم فجر را نیز دریافت کرده است.
2- اگر منظور از این «گذشته» قبل از انقلاب است آیا ایشان سینمای فعلی را از قبل از انقلاب هم بسیار اسفناک تر می داند؟ اگر هم منظورسینمای دهه 60 است اتفاقا بسیاری از فیلم هایی که در سال های اخیر امکان نمایش نیافته اند ساخته همان کارگردانانی است که در آن دهه بسیار درخشیدند و اگر ابتذالی احساس می شود به سبب غیبت امثال بهرام بیضایی و کیانوش عیاری و واداشتن کسانی چون داریوش مهرجویی به ساخت آثاری فروتر ازسلیقه اوست حال آن که به خاطر این رخدادها بانگ اعتراضی از جانب ایشان بر نخاسته است.
3- سینمای ایران، اسفناک نیست. سیاست ها و اعمال فشارهای تحمیلی به آن اسفناک است. اسفناک این است که سازنده همان دو فیلمی که ایشان در سال های 1351 و 1356 در آنها بازی کرد و به شهرت رسید به جای این که در ایران فیلم بسازد به ناچار سرگرم پروژه هایی در دانشگاه استنفورد است. اسف یار این است که فیلم های هنری با دغدغه اجتماعی مجوز نمایش بگیرند و کسانی فیلم ها را نادیده مجال اکران ندهند. آیا از این بابت هم متاسف اند؟
با این نگاه از خانم معصومی انتظار می رفت و می رود از کارگردان «رگبار» و «کلاغ» بگوید و آرزو کند پیرانه سر نیز در فیلم تازه ای از او بازی کند و اگر افسوسی می خورد و اسفی ابراز می کند از این حیث باشد.
4- خانم معصومی که در سال های پیش از انقلاب نیز در سینما حضور داشته و البته در هر فیلمی هم بازی نمی کرده بهتر ازدیگران می داند که سینمای ایران در سال های پس از انقلاب با پیش از آن قابل قیاس نیست. اما به صراحت از سینمای خاص دهه های 60 و 70 نمی گوید چون چهره های شاخص آن دوران همان کارگردانانی هستند که حامیان و مشوقان امروز ایشان مدام آنان را متهم می کنند.
5- با همه این اوصاف، سینمای ایران هنوز نجیب ترین سینمای دنیاست و توصیف این سینمای نجیب با واژه هایی چون «اسفناک» بیش از آن که حمل بر انتقاد از رواج پاره ای فیلم ها در آن باشد به اغراض سیاسی نسبت داده می شود. تناقض ماجرا در این است که در یک دوره خاص فیلم هایی سخیف با لعاب ارزشی رواج یافت ولی هیچ یک از جانب امثال این خانم و رسانه های حامی ایشان با انتقاد مواجه نشده اند.
نمی خواهیم بگوییم ابراز تاسف نکنند. چرا که حق هر کسی است که از موضوعی متاسف باشد خاصه حوزه ای که به آن تعلق داشته است.
این ابراز تاسف می تواند به خاطر گذار عمر باشد یا دور شدن از کانون توجه کارگردانان یا هر علت دیگر اما اظهار تاسف از میدان داریِ کارگردانان میان مایه به جای چهره های شاخص یک بحث است و خواسته یا ناخواسته سوژه ای به مخالفان سیاست های فرهنگی دادن بحثی است دیگر.
فیلم جدی و متفاوت «عصبانی نیستم» ساخته «درمیشیان» به رغم دریافت مجوز اجازه نمایش نیافت
خوب است این بازیگر درباره فیلم هایی که جلوی اکران آنها گرفته شد نیز نظر دهد. آیا آنان نیز مخاطبان خود را فاقد شعور کافی می دانستند؟ نمی شود که این بازیگر قدیمی از یک طرف در اردوگاه مخالفان اکران فیلم هایی هنری با احترام به شعور مخاطب از این دست قرار داشته باشد و از جانب دیگر از سخیف بودن برخی فیلم ها گله کند. اگر ایشان نگران احترام به شعور مردم است چرا بیشترین توجه و بزرگ نمایی درباره سخنان او از جانب کسانی است که به جای شعور مردم تصمیم می گیرند و علیه فیلم های متفاوت با علایق خودشان فاسازی می کنند؟
کاش این بازیگر قدیمی که اکنون دور از پایتخت و در روستایی در استانی شمالی روزگار می گذرانند به این پرسش پاسخ دهند که اگر امروز امکان ایفای نقش فراهم شود ترجیح می دهند در فیلمی از بهرام بیضایی بازی کنند یا مثلا مسعود ده نمکی؟ اگر اولی، چرا از فراهم نیامدن امکان حضور او ابراز تاسف نمی کنند و اگر دومی چرا وضعیت سینمای ایران را «بسیار اسف بار» می دانند؟
حرف ایشان کاملا مشخص است که چه معنی می دهد و فارغ از پیشینه ایشان و امثال ایشان و تهیه کنندگان و کارگردانان و ... و صدالبته امثال خود شما در قبل و بعد از انقلاب، وضعیت سینمای ایران اسفناک است.
این را از حجم مخاطبین و نظرات اهالی سینما کاملا می توان فهمید.
وضع سینمای ایران اسفناک است چون علی رغم نجابتی که شما به آن نسبت می دهید (کاری به مسائل پشت پرده که هر از چندگاهی سر از گوشی های مردم و شبکه های اجتماعی در می آورند نداریم) مردم به ازای هر فیلم ایرانی 10 تا فیلم و سریال خارجی نگاه می کنند.
سینمای ایران اسفناک است چون فقط نجابت دارد اما فیلمنامه درست و حسابی و سوژه درست و حسابی و ... هیچکدام را ندارد. سینمای ایران مخاطب درست و حسابی از نظر تعداد هم ندارد.
وقتی بزرگان سینمای ما خانهنشین و غربتنشین شدن و این عرصه جولانگاه امثال دهنمکیها شده، وقتی کار از ممیزی وزارت ارشاد هم گذشته و فیلمهای تولید شدهی مجوزدار و رسمی و قانونی مملکت که صلاحیت کارگردان و بازیگر و فیلنامه از قبل تأیید شده هم اجازهی اکران پیدا نمیکنن، توقعتون اینه که کی براتون فیلم "درست و حسابی" بسازه؟!
با این نوع تحلیل کردن میشه همه چی رو زیر سوال برد.
اصلا خوشم نیومد
لابد این هنرپیشه های دماغ عمل کرده و هزار تا عمل کرده از نظر شما نماد معصومیت سینمای ایران هستند!!!!!
دلیل اسفناک بودن سینما گفته شد .یکی ازآنها مجوز ندادن به اکران فیلمهایی است که ازنظر اجتمایی به نظربعضی ها خوشایندنیست.تحلیل خوبی بود جناب مهردادخدیر.
به هر حال کاملا بی راه زده.
وقتی ایشون گفته الان وضع اسفناکه و گفته بعد از انقلاب تعهدش به سینما بیشتر شده، یعنی اون و اون کارگردانها مورد تایید ایشون بوده. و به گفته خود شما فیلمساز خوب یا نمیسازه یا اگه میسازه اکران نمیشه. پس الان وضع "اسفناکه"
به هر حال کاملا بی راه زده.
وقتی ایشون گفته الان وضع اسفناکه و گفته بعد از انقلاب تعهدش به سینما بیشتر شده، یعنی اون و اون کارگردانها مورد تایید ایشون بوده. و به گفته خود شما فیلمساز خوب یا نمیسازه یا اگه میسازه اکران نمیشه. پس الان وضع "اسفناکه"