۰۲ خرداد ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۱:۰۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۸۲۹۶۲
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۹ - ۳۰-۱۱-۱۳۹۳
کد ۳۸۲۹۶۲
انتشار: ۰۹:۰۹ - ۳۰-۱۱-۱۳۹۳

درس های عاشورا برای مذاکرات سیاسی

روح الله شمشیری
چندی پیش، رئیس جمهور از درسی عاشورایی سخن گفت که اعتراضاتی را به دنبال داشت. به نظر وی، جایز بودن مذاکره با دشمن؛ یکی از مهم ترین درسهای عاشوراست.
اعتراضات بر این پایه بود که امام حسین(ع) مظهر قیام و مبارزه و مقاومت است و چگونه می شود از عاشورا درس سازش و مماشات گرفت؟!

واقعیت تاریخ این است که امام شهید ما در جلسات متعددی با عمرسعد ملعون مذاکره کرد و راهکارهایی برای جلوگیری از جنگ و قتال ارائه کرد تا حدی که نزدیک بود نتیجه دهد ولی مانع تراشی برخی، نگذاشت موثر افتد.

بر اساس این واقعیت تاریخی، این شبهه پیش می آید که امام حسین(ع) که مظهر مقاومت و شهادت است چگونه حاضر می شود با فردی چون عمرسعد، برای حفظ جان خود و همراهانش مذاکره کند؟ 

گره این مشکل در تعریف ما از مذاکره است. مذاکره نباید به معنی سازش و مداهنه باشد وگرنه پیام کربلا بکلی منقلب میشود.

شاید همه ما معنای مذاکره را واضح و بدیهی بدانیم که مذاکره، می تواند قاطعانه و عزتمندانه و یا سازشکارانه باشد اما اعتراضات به سخن حسن روحانی نشان داد مفهوم مذاکره در ناخودآگاه بعضی ها، تسلیم و مداهنه است. هیچ تعریفی نیز درباره مذاکره عزتمندانه یا غیر عزتمندانه وجود ندارد. لذا ضروری است به جای بیانیه های سیاسی سراغ تعریف مبانی برویم. به نظر نگارنده این سطور، اصول مذاکره را نیز سیدالشهدا(ع) به ما آموخته است.

برای فهمیدن معنای مذاکره،  دقت در مذاکرات امام حسین بن علی(ع) بسیار ضروری است. در مذاکره اصولی و قانونمند، هر طرف، مسائل و منافع خود را به دو دسته "تغییرپذیر" و "تغییر ناپذیر" تقسیم می کند. امام ما اصولی تغییر ناپذیر دارد که به هیچ وجه قابل مذاکره نیست. "مثلی لایبایع مثله" که همان بیعت نکردن با یزید است اصل "تغییرناپذیر" اوست او به هیچ وجه با یزید بیعت نمی کند؛ به هر قیمتی ولو خون خود و یاران و خانواده اش. اما تصمیماتی "تغییرپذیر" دارد که بر سر همان ها مذاکره می کند.

امام تصمیم به قیام در کوفه دارد اما از آن کوتاه آمده و اعلام می کند که به مدینه برمی گردد. عمرسعد با تصمیم بازگشت هم مخالفت می کند. امام حتی از تصمیم بازگشت به مدینه هم کوتاه می آید تا حدی که پیشنهاد می دهد راه او را باز کنند تا به سمت دیگری برود.

عمر سعد که اصل تغییر ناپذیرش امارت ری است و کشتن امام، از اصول او نیست با ابن زیاد مکاتبه میکند تا پیشنهاد امام را بپذیرند. اما ظاهراً ابن زیاد در اثر سخنان شمربن ذی الجوشن نپذیرفته و حکم به بیعت یا قتال می دهد.
نهایتا هم امام(ع) بیعت نمی کند و عاشورا خلق می شود.

شاید این صفحات تاریخ عاشورا را کمتر برای ما گفته اند، اما اگر کسی می خواهد مذاکره کند یا با آن موافقت کند یا حتی مخالفت کند باید این صفحات را بخواند. تا وقتی مفهوم مذاکره نزد ما، تسلیم و سازش باشد هیچ وقت نمی توانیم مذاکرات خوبی داشته باشیم.

مذاکره ابزاری بزرگ و مهم در جهان جدید برای رسیدن به اهداف است و ما غافل از آن هستیم درحالی که اصول آن را سیدالشهدا(ع) هزارسال پیش برای ما تبیین کرده است. بر این اساس و با این مفهوم، سیدالشهدا(ع) قطعاً و حقاً با دشمن خود، عزتمدارانه مذاکره کرده است بی  آن که از اصول خویش کوتاه بیاید.
ارسال به دوستان
وبگردی