۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۲:۲۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۸۹۲۸۴
تاریخ انتشار: ۰۲:۰۵ - ۱۱-۰۱-۱۳۹۴
کد ۳۸۹۲۸۴
انتشار: ۰۲:۰۵ - ۱۱-۰۱-۱۳۹۴
درباره زلاتان ايبراهيموويچ؛ مردي که مي جنگد

چرا بازی کردن مقابل زلاتان، اتفاق مهمی است؟

‏"من مثل محمد علي کلي هستم. وقتي مي گفت کسي را در راند چهارم شکست مي دهد، اين کار را مي کرد." ‏اين جمله به جز زلاتان ابراهيموويچ، مي تواند متعلق به چه ورزشکار ديگري باشد.‏
‏"من مثل محمد علي کلي هستم. وقتي مي گفت کسي را در راند چهارم شکست مي دهد، اين کار را مي کرد." ‏اين جمله به جز زلاتان ابراهيموويچ، مي تواند متعلق به چه ورزشکار ديگري باشد.‏
به گزارش "ورزش سه"، البته دیدار مقابل تیم ملی سوئد، یکی از بهترین های فوتبال اروپا، برای تیم ملی ‏ایران اهمیت زیادی دارد اما آنچه اهمیت آن را برای شاگردان کارلوس کی روش چند برابر می کند، قرار ‏گرفتن مقابل یکی از بهترین مهاجمان دو دهه اخیر فوتبال دنیاست.‏



پسرک اهل مالمو هیچ وقت فوتبالیستی معمولی نبود. علی رغم قد بلند، تکنیک خیره کننده ای داشت و ‏روحیه سرکش و جاه طلبش، او را از بقیه متمایز کرد. تنها 17 سال داشت که به پیشنهاد آرسن ونگر برای ‏حضور آزمایشی در تمرینات آرسنال پاسخ منفی داد:" دوست نداشتم خودم را به کسی ثابت کنم. می دانستم ‏به اندازه کافی خوبم. نیاز نبود این را ثابت کنم. به یاد دارم در دفتر ونگر بودم اما فکر نمی کنم به ‏امضای قرارداد نزدیک بودیم. من یک روز بعد به آژاکس رفتم."‏

لئوبین هاکر، مدیر ورزشی وقت آژاکس، پیراهن شماره 9 را به زلاتان داد؛پیراهنی که زمانی متعلق به ‏مارکو فن باستن بود و پوشیدن آن برای زلاتان جوان، برآورده شدن یک رویا محسوب می شد اما مقایسه ‏دائمی با فن باستن کار را برای ایبرا دشوار کرد:" در مقطعی نگران شدم که شماره 9 از من گرفته شود. ‏این می توانست نشانه این باشد که آنها به من اعتماد ندارند. در آژاکس خیلی در مورد شماره پیراهن ها ‏صحبت می شود. شماره 10 باید این کار را بکند؛ شماره 11 این کار را و هیچ چیزی فوق العاده تر از ‏شماره 9 نبود؛ شماره قدیمی فن باستن."‏

علی رغم همه این فشارها، زلاتان توانست خودش را در آمستردام پیدا کند. 35 گل در 74 بازی، آمار ‏خیره کننده ای برای یک مهاجم جوان بود؛ از جمله سوپرگلی که در دیدار مقابل ‏NAC‏ بردا به ثمر رساند ‏و هنوز هم از یاد هواداران آژاکس نرفته؛ به طوری که وقتی این فصل با پیراهن پاریس سنت ژرمن به ‏آمستردام برگشت، برای خوشامدگویی به او، بنری در ورزشگاه نصب شد که روی آن نوشته بود:" خوش ‏آمدی پسر خدا."‏

وقتی در یورو 2004 با آن ضربه عجیب دروازه ایتالیا را باز کرد و باعث حذف آتزوری شد، یوونتوسی ‏ها هیچ تردیدی در به خدمت گرفتن او پیدا نکردند. این آغاز 5 فصل درخشان در سری ‏A‏ برای زلاتان ‏بود؛ هرچند قهرمانی های او با یوونتوس، بعدا از این باشگاه گرفته شد. زلاتان بعدا تایید کرد زیر نظر ‏فابیو کاپلو بوده که به یک مهاجم درجه یک تبدیل شده است و وقتی "دون فابیو" در سال 2006 و به دنبال ‏بحران کالچوپولی، از یوونتوس جدا شد، ایبرا هم تصمیم گرفت به اینتر بپوندد.‏



سه قهرمانی پیاپی سری ‏A‏ با اینتر و همینطور فتح کوپا ایتالیا، تنها یک حسرت دیگر برای او به جا ‏گذاشت؛ قهرمانی در چمپیونزلیگ. پس وقتی پیشنهاد بارسا را دریافت کرد، تردیدی برای جدایی از اینتر ‏به خود راه نداد. او در نوکمپ شروعی رویایی داشت؛ قرار گرفتن در نوک خط حمله و زدن گل پیروزی ‏بارسا در ال کلاسیکو، می توانست نویدبخش یک فصل رویایی باشد اما در نیم فصل دوم همه چیز تغییر ‏کرد. پپ گواردیولا باید برای استفاده از مسی یا زلاتان در نوک خط حمله دست به انتخاب می شد و پپ ‏در نهایت ستاره آرژانتینی را انتخاب کرد.‏

نیمکت نشینی با شکست در نیمه نهایی چمپیونزلیگ مقابل اینتر همراه شد و فصلی کابوس وار را برای ‏ایبرا رقم زد؛ هرچند سنت قهرمانی های او در رقابت های لیگ با فتح لالیگا ادامه پیدا کرد.‏

زلاتان که تحمل نیمکت نشینی نداشت، به سری ‏A‏ برگشت و این بار پیراهن میلان را به تن کرد و با زدن ‏‏21 گل در اولین فصل حضورش در ترکیب روسونری، تیم نه چندان درخشان آلگری را قهرمان ایتالیا ‏کرد. فصل بعد روسونری کم رمق تر از آن بود که از دست زلاتان هم کاری بربیاید و او در نهایت راهی ‏پاریس سنت ژرمن شد تا این فرصت را داشته باشد که به فهرست طولانی قهرمانی هایش در لیگ های ‏مختلف، فتح لوشامپیونا را هم اضافه کند.‏



در همه این سال ها، ایبرا ستاره اول فوتبال سوئد هم بود؛ ستاره ای که نه تنها با درخشش اش در زمین، ‏که با حاضرجوابی ها و جملات نیش دارش، توجهات را به خود جلب کرد. برای سوئدی های خونسرد و ‏معمولا آرام، داشتن ستاره ای که غرور و جاه طالبی اش را هیچ گاه پنهان نکرد، یک هدیه آسمانی ‏محسوب می شد؛ حتی زمانی که خود را چندان وامدار سبک فوتبال این کشور ندانست:" سبک فوتبال ‏سوئدی؟ نه؛ سبک فوتبال یوگسلاوی؟ البته نه. سبک فوتبال من، زلاتانی است." یا با غروری نه چندان ‏مطبوع، در مورد دوم شدن در انتخابات بهترین ورزشکار تاریخ سوئد گفت:" دوم شدن، مثل آخر شدن ‏است. اگر من این رای گیری را انجام می دادم، نفر اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم به خودم رای می ‏دادم." ‏

این میل به برتری و پیروزی زلاتان برای هموطنانش به اندازه ای خوشایند بود که همین دو سال قبل، ‏فرهنگستان زبان سوئد، فعل "‏Zlataner‏" به معنای "برتری پیدا کردن- پیروز شدن" را به فرهنگ لغات ‏سوئدی اضافه کرد.‏

هرچند تیم ایران در یک سال اخیر، در 10 دیدار کلین شیت کرد اما بسته نگه داشتن دروازه مقابل ‏مهاجمی در اندازه های زلاتان، می تواند از همه 10 دیدار قبلی، دستاورد بزرگتری باشد؛ ستاره ای که ‏تنوع ابزارهای گلزنی اش، هر خط دفاعی را به سرگیجه می اندازد؛ از شوت های سهمگین و ضربات سر ‏قدرتمند تا حتی قیچی-برگردان های تماشایی از پشت محوطه جریمه.‏
برچسب ها: تیم ملی ایران
ارسال به دوستان
وبگردی