عقد علی و فاطمه در آسمان بسته شد
در آسمان بسته شد در کهکشان ها بسته شد
زین نرگس و سوسن دگر چشم و زبان بسته شد
راه یقین ها باز شد ، پای گمان ها بسته شد
___________________
بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بُوَد
جبریل مأمورست و فکر مجلس آرایی بود
میکال از عرش آمده گرم پذیرایی بود
چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود
___________________
امشب زشادی هر وجودی خویش را گم کند
گردون تماشای زمین با چشم اَنجُم می کند
امشب که گاه شادی بی حدّ و بی اندازه شد
با دست جانان دفتر عشق علی ، شیرازه شد
___________________
یک مرد وزن مکمل هم در کنار هم
آیــینه وار هـــردو یشان بیـــقرار هم
مـعنای اصـلی لغـت خـانـواده انـــد
مست نگاه یکدلی و می گسار هم
___________________
سال روز پیوند مظهر احسان و جود با دردانه زیور عالم
یاس آل محمد صلی الله علیه و آله مبارک باد
___________________
چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان
خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان
شادی زهرا و علی پیداست از لبخندشان
لبخندشان دارد نشان از خاطر خرسندشان
___________________
امشب علی در خانه خود شمع محفل می برد
کشتی عصمت ، نا خدا را سوی ساحل می برد
مشکل گشای عالمی، حل مسائل می برد
انسان کامل را ببین ، با خود مکمل می برد
___________________
بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بُوَد
جبریل مأمورست و فکر مجلس آرایی بود
میکال از عرش آمده گرم پذیرایی بود
چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود
___________________
امشب خدا لطف نهان خود هویدا میکند
امشب تفاخر فرش بس بر عرش أعلا میکند
امشب دو تا را جفت هم ، از صنع یکتا میکند
یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا میکند
___________________
اینک دست مقدس فاطمه علیها السلام
در دست بی کران علی علیه السلام
حلاوت هلهله فرشتگان را لمس می کند
و شور کبریایی افلاکیان را برمی انگیزد
___________________
از بهر این ساعت زمان لحظه شماری کرده است
وز بهر این وصلت زمین نابردباری کرده است
چشم فلک شب تا سحر اختر شماری کرده است
ایوب دهر از شوق امشب، بی قراری کرده است
___________________
سال روز
پاک ترین
زلال ترین
شادترین
و مقدس ترین پیوند هستی مبارک باد
___________________
امشب به ملک اهل دل مولی الموالی ، والی است
بر سینه غم دست رد زن، شب موسم خوشحالی است
شام سیه بختی شد و روز همایون فالی است
کوثر،کنار ساقی کوثر علیّ عالی است
___________________
فاطمه علیها السلام
امانتی بود که خدا به محمد صلی الله علیه و آله سپرده بود
و او هیچ امانت داری را پس از خویش بهتر از علی علیه السلام سراغ نداشت
___________________
امشب زشادی هر وجودی خویش را گم کند
گردون تماشای زمین با چشم اَنجُم می کند
دریای لطف سرمدی ، بی حد تلاطم می کند
اهل زمین را آسمان غرق تَنَعُّم می کند