ناهيد خيرابی - روزنامه نگار- در قبال مطلب «نامه به آمریکا» از اکبر گنجی واکنش اعتراض آمیزی نشان داد.
خیرابی در مطلبی که «گویا» منتشر کرده است، نوشت: "اکبر گنجی به خودی خود معنايی بيش از آن ديگر زندانيان سياسی گمنام ندارد . اکبر گنجی را آزاديخواهان و عدالت خواهان ... «اکبر گنجی » کردند. ولی اين شما بوديد که به صورت انفرادی و با داعيه نمايندگی اين مردم ( در عمل) ، بلافاصله به آمريکا روی آورديد و دستخوش اوهام شديد. دوست عزيز، شما « کی» هستيد که پرسشهايی از اين دست مطرح میکنيد : «ايران چه میخواهد؟ چه تصوری از ايران بهينه است ؟ ايالات متحده چه سياستی در قبال ايران پيش گيرد؟»"
وی در ادامه آورده است: "اصلاً آيا تعريف شما از دموکراسی با تعريف بخشی از دموکراسی خواهان که خواستگاه طبقاتيشان زحمتکشان ايران است همخوانی دارد ؟ نيروهايی که در صف اول حمايت صميمانه از شما قرار داشتند ، زندگی و جان خود را به خطر انداختند.
آقای گنجی، شما چه تعريفی از نظام حاکم بر ايالات متحده آمريکا داريد ؟ يعنی بايد بپذيريم که شما اصلاً سرمايه ، نظام سرمايهداری و به خصوص کارتلها ،انحصارات سرمايهداری و يا امپرياليسم به سرکردگی ايالات متحده را نمیشناسيد ؟
آيا شما ماهيت سرمايه را که میرود به طرف انباشت و سپس امپراتوری جهانی سرمايه و چنگاندازی به منابع زير زمينی و انسانی همه جهان، نمیشناسيد ؟ آيا شما دعوای امپرياليسم آمريکا با شرکای امپرياليست اروپائی آنها را در کسب هژمونی، در چپاول دارايیهای خاورميانه و ديگر مناطق استراتژيک جهان در حال توسعه نمیشناسيد؟
آقای گنجی، شما مسايل حکومت آمريکا را با حکومت ايران از طرفی و با مردم کشور ما از طرف ديگر ، به «سوء تفاهم» و « کدورتهای تاريخی » تقليل میدهيد."
خیرابی افزوده است: "آقای گنجی، مردم ايران کی با مردم ايالات متحده آمريکا اختلافی داشته اند؟! ، اينها هر دو در سطوح مختلف، تحت استثمار امپرياليسم آمريکا هستند. طوری حرف میزنيد که انگار ماهيت واقعی هيات حاکمه ی ايالات متحده تصويری است مثبت و علت حرکتهای دهها ساله استقلال طلبانه و ضد امپرياليستی مردم ايران نداشتن تصويری واقعی از اين حاکميت است...
آقای گنجی، کی مردم آمريکا دستشان برای انتخاب ارزشها باز است؟ مردم آمريکا اتفاقاً خيلی بيشتر از کشورهای عقب نگهداشتهشدهای مثل ايران در معرض بمباران تبليغاتی نظامشان ، رسانههای چندين ميليارد دلاری شان و درگير ماشينيزم زندگی روزمرهشان هستند ، آنها البته از ميزان محدود و سطحی از دمکراسی نسبت به ما برخوردارند ولی امپرياليسم آمريکا همانطور که در پيش آمد، ملت آمريکا را هم به نوعی و در حد معينی استثمار میکند. يادتان رفته مثلا حادثه طبيعی سونامی را که هنوز بعد از چند سال مردم آن منطقه که عمدتاً هم از زحمتکشان با حقوق نابرابر هستند ،بیخانمان و نابسامانند ؟ نمونه ها فراوانند..."
این روزنامه نگار در ادامه نوشته است: "آقای گنجی!
۱) چرا بايد مردم ما از آمريکا و سياستهای اين نظام انتظار در نظر گرفتن منافع جامعه مدنی خود راداشته باشند ؟ مگر آنکه شما هم باور داشته باشيد که آمريکا با هدف ايجاد و ترويج دمکراسی به منطقه خاورميانه آمده ، به جامعه ايران هم میخواهد مدنيت و دمکراسی را اهداء کند!
۲) مگر آمريکا با مردم خودش رو راست است که با ما هم از اعمال "سياست پنهان" اجتناب کند و اگر اين کار را بکند پس چطور دست به فريبکاری ملت خود و ساير ملل بزند و به عنوان ترويج دمکراسی ، به آن کشورها مستقيم و يا غير مستقيم لشکر کشی کند...
۳) آقای گنجی، آيا واقعاً باور داريد که نظام آمريکا معتقد به حقوق بشر است ؟ و قادر است به منافع جامعه مدنی ] مدنی جوامع [ اولويت دهد ؟ آيا واقعاً نظام اقتصادی به سرکردگی آمريکا که با نام جهانی سازی منابع حياتی ملل مختلف را به سود انباشت هر چه بيشتر سرمايه خود چپاول میکند را نمیشناسيد ؟ آيا اولويتهای خصوصيت ماهوی سرمايه را اصلا نمیشناسيد ؟ دوست من، بهتر نيست کمی بيشتر بخوانيد تا بنويسيد ؟
۴) پشتيبانی امپرياليسم آمريکا از نيروهای مخالف حقوق بشر، موضعی نيست بلکه اين رويه ناگزير آن سيستم است و مگر نمیدانيد که فجايع افغانستان که هنوز هم ادامه دارد زير ريشه در کدام سياست های کلان داشته است و آيا القاعده و "اسلام سياسی" فرزند خلف امپرياليسم آمريکا نيست؟! فراهم کردن زمينه های تروريسم اسلامی از طرفی ساخته و پرداخته خود همان سيستمی است که شما به نوعی از آن استمداد می کنيد و از طرف ديگر عکسالعمل ، مردم تحقير شده ملل خاورميانه در قبال اعمال آمريکاست. لابد اين ها را هم نمیدانيد ؟ "
وی در پایان آورده است: "آقای گنجی، با چه منطقی از يک کشور ديگر درخواست میکنيد که : «ما خواهان آنيم که دست رژيم ايران در سرکوب مردم ايران … باز گذاشته نشود …» ؟ اصلاً به آنها چه ربطی دارد که مردم ما سرکوب بشوند يا نشوند؟ آنها حتی به لحاظ منافع استثماری خود ، مايلند فرهيختگان و استقلال طلبان کشورها از جمله کشور ما سرکوب شوند .
آقای گنجی، در پايان نامه ی خود، بيانيه خود را هم صادر میکنند : « به گمان ما (ما يعنی گنجی و چه نيروهايی؟!) دولت آمريکا در مقام مؤثرترين نيرو در صحنهی ارتباطات جهانی در زمانهی کنونی، میتواند با اتخاذ مواضعی سنجيده، با پرهيز از اقدامات شتابزده و مبتنی بر ارزيابی غير دقيق از شرايط ، به بهترين شکل و با کمترين هزينه برای جامعهی جهانی و مردم ايران ، به موفقيت نهضت آزاديخواهی مدد برساند .» !!!
آقای گنجی، باز هم جای تأثر و تأسف است که شما تا اين حد ناآگاه هستيد و يا البته نادانسته بلندگوی جريانی شناخته شده شده ايد . حالا ديگر آمريکا، مددرسان نهضت های آزادیخواه در جهان شده است!
دوست عزيز ، آزاديخواهان اين کشور، که اينهمه به شما هشدار دادند با آن همه شجاعت مبادا ملعبه دست برخی جريانهای پيرامون خود شويد. آخر چرا؟! "