جهنم خانم «فلورنسيا مولينا»، مغازه توليد لباس در لوسآنجلس بود . كار او هفت روز در هفته و روزي هفده ساعت بود كه در همان مغازه بدون داشتن حق حمام يا شستن لباس زندگي ميكرد .
به گزارش "ايونا" به نقل از آسوشيتدپرس ، ديگر قربانيان قاچاق آمريكايي انسان نيز جهنمهاي متفاوتي از ديگران دارند ؛ مانند خانههاي عمومي سانفرانسيسكو ، كابارههاي نيوجرسي ، كمپهاي بردگي كارگران در فلوريدا و كارگاههاي كوچك درختبري در نيوهمپشاير .
قاچاق انسان از مشكلات پايانناپذير و مبهوتكننده در سراسر دنياست كه سالانه ششصد تا هشتصد هزار قرباني را در سراسر جهان ميگيرد .
به گزارش ايونا ، مسئولان فدرال ميگويند كه از اين تعداد، 14500 تا 17500نفر به آمريكا فرستاده ميشوند؛ جايي كه هزاران شكل از بردگي مدرن، هدف درهم و برهمي را براي مبارزان با اين پديده ايجاد كرده است.
قربانيان حداقل از پنجاه كشور دنيا تقريبا در سراسر جهان و با كمي اغماض در تمام ايالات آمريكا يافت ميشوند؛ كارخانههاي پنهان، رستورانها، زمينهاي زراعي و حتي خانههاي شخصي كه زنان و دختران در آنجا براي كار به خدمت گرفته ميشوند .
«گيون كاچپا» كه خود در گذشته ، قرباني همين نوع قاچاقها ـ بردن كودكان يتيم زامبيايي به آمريكا ـ بوده ميگويد: «قاچاق انسان آنقدر پنهان است كه شما نميدانيد با چه كسي ميجنگيد. قربانيان هراس بسياري دارند و به شما نميگويند كه چه اتفاقي برايشان افتاده است».
ايالات و دولت فدرال تلاش بسياري را براي ايجاد اتحاديههايي عليه اين امر كرده است كه البته هنوز كارايي مناسب آنان تحت تحقيق است .
اين اتحاديهها معتقدند كه قوانين فدرال ، تنها مبتني بر كمك به قربانياني است كه در شناسايي و تعقيب عوامل قاچاق آنان به دولت كمك كنند كه به علت تهديد قاچاقچيان، اين امر باعث جلوگيري از همكاري بسياري از آنان ميشود. عدهاي ديگر بر اين باورند كه دولت به جاي توجه به قاچاق كار انسانها، تمركز زيادي را بر قاچاق جنسي آنان كرده است.
در اين زمينه، «اليسا استگليش»، نماينده حقوقي سازمان مهاجران «ميدوست» شيكاگو، ميگويد: «ما شاهد توجه شديد دولت فدرال به پروندههاي قاچاق جنسي انسانها هستيم، در حالي كه به ديگر موارد توجه كمي شده، اين در حالي است كه زشتي عمل قاچاق برده، مشابه هم است و همه آنها وحشتآور هستند» .
مولينا كه به كمك «FBI» و اتحاديه لغو بردگي و قاچاق انسان لوسآنجلس از اين جهنم نجات پيدا كرده و هماكنون صندوقدار يك مغازه است، وي با قول كار و خوابگاه مجاني به آمريكا آورده شد.
مولينا ميگويد: «من با روياهاي بسياري به آمريكا آمدم، اما با آمدن به اينجا همه آنها بر باد رفت».
وي كه سه فرزندش را در مكزيكو جاي گذاشته و 33 سال سن دارد، اولين شيفت كارياش را در مغازه توليد لباس با دوازده ساعت كار در روز و توليد دويست دست لباس آغاز كرد . بعدها گاهي كار وي به هفده ساعت در روز هم ميرسيد. وي شبها در مغازه قفلشده در كنار همكارش در اتاقي كوچك ميخوابيد. حقوق وي حدود 100 دلار در هفته بود و مدير وي، اوراق شناساسياش را توقيف كرده و به او گفته بود اگر به مقامات مراجعه كند، دستگير خواهد شد.
وي ميگويد: مديرش بارها به او گفته است، هر كاري ميخواهي بكن، اما بدان كه در اين كشور حقوق سگها از تو بيشتر است.
وي پس از چهل روز كار، جرأت فرار پيدا كرد و پس از فرار با مأموران «FBI» روبهرو شد. او پس از مدتي كلنجار رفتن، حاضر به همكاري با آنان شد. وي در قبال همكارياش با مأموران، مستحق دريافت ويزاي «Tا» شد؛ ويزاي ويژهاي كه با تصويب كنگره در سال 2000 به قربانيان قاچاق انسان داده ميشود؛ قربانياني با دولت همكاري كنند، پس از سه سال اقامت، ميتوانند اقامت دايم بگيرند. به اين ترتيب با دريافت اين ويزا، كودكان نه، دوازده و چهارده ساله مولينا هم اجازه پيوستن به وي را پيدا كردند.
به گزارش خبرگزاري زنان ايران ، استگليس ميگويد: اين تصميم بسيار سختي خواهد بود كه يك قرباني بخواهد از رئيس خود شكايت كيفري كند، در حالي كه رئيس او، وي را تهديد به اقداماتي عليه خانوادهاش كرده است. ما در اين موارد، اغلب، ديگر كاري نميتوانيم بكنيم تا وقتي كه خود آنان بخواهند».
هماكنون يافتن اين قربانيان و راضي كردن آنان به صحبت، از اهداف اصلي دولت فدرال است. به همين منظور، يك خط تلفن ملي براي اين كار اختصاص داده شد كه تبليغات آن در روزنامههاي قومي كشور و همچنين در برگههايي، چاپ و در جاهايي كه احتمال حضور اين قربانيان بود؛ مانند خانههاي عمومي و رستورانها، پخش شده است، اما مشكل اينجاست كه قاچاقچيان معمولا قربانيانشان را خيلي خوب كنترل ميكنند. آنان معمولا دسترسي به تلويزيون نداشته و امكاناتشان براي يادگيري زبان انگليسي بسيار محدود است؛ بنابراين، رساندن مستقيم اين پيامها به قربانيان بسيار سخت است.
نيروهاي ضدقاچاق تاكنون در 22 منطقه در سراسر آمريكا مستقرند و كلاسهاي آموزشي براي كارگران اجتماعي، بهداشتي و افسران پليس برگزار ميشود. معمولا پليسها اگر فاحشهاي را در خيابان بگيرند، به زندان انداخته و آنان را ديپورت ميكنند؛ درست همان چيزي كه قاچاقچيها به آنان ميگويند. آنان آموزش داده ميشوند تا با قربانيان درست رفتار كنند.
برخي قربانيان توسط قاچاقچيان جنايتكار با زور به آمريكا آورده ميشوند، اما بسياري هم با قول كار خوب و ازدواج به آمريكا ميآيند. اوراق شناسايي آنان توسط قاچاقچيان توقيف شده و به بردگي كاري و جنسي اجبار ميشوند.
تا پيش از سال 2000 و تصويب قانون حمايت از قربانيان قاچاق انسان، هيچ قانون ديگري براي حمايت آنان وجود نداشت، اما از سال 2001 تاكنون، حدود 277 نفر در آمريكا به اين علت تحت پيگرد قرار گرفته و محكوم شدهاند.
به گزارش ايونا ، به گفته وزارت دادگستري آمريكا، آنان خواستار مقابله با همه اشكال قاچاق انسان هستند، اما به هر حال، 75 درصد موارد، تنها قاچاق جنسي انسانهاست.
عدهاي معتقدند كه علت توجه بيشتر دولت فدرال به اين موارد، توانايي پوشش بهتر خبري آنهاست، چراكه گروههاي مسيحي دولت بوش، اولويت را به اين موارد ميدهند.
به طور سنتي، ارگانهاي اجراي قانون نسبت به مهاجران غيرقانوني برخورد مناسبي ندارند. هرچند تلاشهاي ضد قاچاق انسان به تازگي امتيازاتي را برقرار كرده است، اما جلب اعتماد اينگونه مهاجران به هر حال زمان ميبرد.
حدود 40 درصد قربانيان قاچاق انسان، افراد زير هجده سال بوده كه بيشتر آنان دخترند.
بنا بر تحقيقات، بيشتر آنان با رضايت اقوام و قول موقعيتهاي خوب شغلي به آمريكا آمده و اجبار به بردگي جنسي ميشوند.
سرانجام و خلاصه آنكه مهمترين راهكار آموزش مردم اين است؛ بايد به قربانيان بفهمانيم كه به آنان كمك خواهيم كرد.