بنده در گوشه اي از اين مملكت از نزديك شاهد عملكرد واقعي اين وام هاي بنگاه هاي زود بازده هستم و تقريبا خودم هم متاسفانه به عنوان كارشناس در بخشي از اين فرايند شوم دخيلم.
در اين مورد متاسفانه مطلب زجرآور زياد دارم. گرچه ممكن است نگارش اين متن جالب نباشد ولي خواهش مي كنم به اميد اينكه يكي از مسوولين آن را ببيند منتشرش كنيد.
بنده به عنوان كسي كه تقريبا با فرايند اعطا و نظارت وام بنگاه هاي زود بازده ارتباط دارم عرض مي كنم حتي اگر اين وام ها با نظارت شديد و مو به مو و در نهايت كارشناسي انجام شود پرداخت وام هاي ميلياردي (كه به لطف تاكيدات وزير محترم كار بسيار آسان شده است) به سرعت تاثير خود را بر تورم خواهد گذاشت. به عنوان مثال از زماني كه مثلا يك ميليارد تومان ناقابل به يك سرمايه گذار عاشق اشتغال زايي داده مي شود حدودا يك سال فرصت دارد تا اين سرمايه كلان را تبديل به فعاليت اقتصادي مورد نظر نمايد. كافي است به محض دريافت پول آن را در فلان منطقه فلان شهر تبديل به يك قواره زمين كند. دستگاه هاي بي شمار نظارتي حتي در صورت نظارت كامل و دقيق تا مدت يك سال نمي توانند به دريافت كننده وام ايراد چنداني بگيرند و بعد از آن هم در بهترين حالت دريافت كننده محترم به لطف شعار حمايت از توليد كننده و بهانه هاي واهي ..... 5-6 ماه بانك و دستگاه هاي اجرايي و نظارتي را معطل مي كند و در پايان هم در بهترين حالت ممكن و ايده ال ترين شرايط بانك مطالبات وام گيرنده را به دليل عدم اجراي تعهدات دين به حال مي كند و وام گيرنده محترم با هزاران منت و عشوه و ناز آن زمين ناقبل را به چند برابر قيمت فروخته و پول بانك محترم را با اصل و فرع آن باز مي گرداند. و تازه دوقورت و نيم او باقي است كه "بياييد پولتان مال خودتان.... و نتيجه اينكه چندين ميليارد ناقابل با استفاده از سرمايه بانك و به اسم بيكاران جوياي كار در جيب وام گيرنده محترم سرازير مي شود و اينگونه است كه به يكباره در مملكت عدالت محور ما هزاران نفر ميلياردر مي شوند. .... و اينگونه است كه در عرض 2-3 ماه كلمه ميليون جاي خود را با ميليارد عوض ميكند و اينگونه است كه به لطف اين پول هاي كلان باد آورده هزاران نفر براي گذراندن تعطيلات سر از جزاير قناري درمي آورند و ميليون ها نفر براي سير كردن شكم گرسنه فرزندانشان سر از ناكجا آبادهايي كه از گفتن نامشان در اين جا شرم دارم.
آقایان مسوولان شما را به خدا مسئله فقر و گرسنگي و محروميت مردم درد كشيده و نجيب ايران را با غرور و تعصب و يك دندگي و اثبات خويش و اثبات گروه سياسي و منيت خود معامله نكنيد. به خدا قسم تمام اين ناله ها و دردها و معصيت هاي ناچار از فقرها و ..... زمين گيرتان خواهد كرد. به خدا قسم روزي مي آيد كه بايد جوابگوي اين سياست هايي كه اغلب از سر غرور و يك دندگي است، باشيم. به خدا قسم زن بي سرپرستي كه سال ها بخشي از دسترنج خويش را پس انداز كرده به اميد روزي كه كلبه محقري را براي فرزندانش تهيه كند و به يكباره مي بيند كه تمام پولي كه در طول سال ها براي تهيه ان كلبه محقر ذخيره كرده به لطف سياست هاي كذا و كذای يك شبه به يك اجر آن هم نمي رسد فرياد و ناله اي از سكوت دارد كه صداي آنرا فقط خدا مي شنود.
نمي فهمند يا خودرا به نفهمي ميزنند.