۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۱۱۹۱۰
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۶ - ۲۵-۰۵-۱۳۹۴
کد ۴۱۱۹۱۰
انتشار: ۱۳:۵۶ - ۲۵-۰۵-۱۳۹۴

کاریکاتور موزه مطبوعات را نسازیم

ظرف مدت زمان بسیار کوتاهی یک مجموعه غنی در این رابطه جمع شد و بنا شد موزه راه‌اندازی شود.
دو ماه قبل از آنکه شهردار تهران در اینستاگرامش خبر از راه‌اندازی موزه خبرنگار بدهد، یک خبر دیگر هم در زمینه موزه مطبوعات کشور روی خبرگزاری ایرنا آمد. مدیرعامل مؤسسه فرهنگی موزه‌های بنیاد مستضعفان اعلام کرد که تا پایان سال ٩٤ موزه مطبوعات کشور را در مکان موزه دفینه تأسیس خواهند کرد.

به گزارش شرق، با این حساب، دغدغه برای ساخت موزه مطبوعات از سوی چند نهاد مختلف پیگیری می‌شود و گویی اکنون میان شهرداری تهران و بنیاد مستضعفان بر سر راه‌اندازی آن، یک رقابت به راه افتاده. از سیدفرید قاسمی، پژوهشگر مطبوعات و روزنامه‌نگار سابق درباره سابقه موزه مطبوعات در کشور پرسیده‌ایم و او که خود طراح اولین طرح در این زمینه بوده، تلاش گروه‌های مختلف در این زمینه را نقد و بررسی کرده است:

‌اولین برنامه‌ریزی برای ساخت موزه مطبوعات چه قدمتی دارد و چه کارهایی برای آن انجام شده است؟

اولین اندیشه برای نخستین موزه مطبوعات کشور در اوایل دهه ١٣٧٠ به وجود آمد و من اساس‌نامه آن را با عنوان «مرکز اطلاع‌رسانی و موزه مطبوعات» نوشتم که عنوان آن بعدها به موزه مطبوعات تغییر کرد. حاصل کار طرح مفصلی بود که تهیه شد، بر این اساس که موزه موردنظر باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد و در نهایت، طرح را نوشتم و به نهادهای ذی‌ربط ارسال شد.

 نیتی که داشتم این بود که موزه به مفهوم جهانی آن در کشور تأسیس شود، یعنی یک مرکز اطلاع‌رسانی و یک مجموعه زنده و پویا، نه این تصور که بعضی از موزه دارند و می‌خواهند در مکانی، تعدادی شیء خاص را به نمایش بگذارند.

قرار بود این موزه، یک مرکز مناسب برای مطالعه و پژوهش و اطلاع‌رسانی و نمایش دستاوردهای جامعه خبرنگاری، روزنامه‌نگاری و مطبوعات ایران باشد و افق تأسیس بانک‌های اطلاعاتی گوناگون را داشته باشد. این موزه مکانی بود برای فراهم‌آوری هر آنچه درباره مطبوعات و روزنامه‌نگاری داریم؛ اصل روزنامه، عکس، سند و هرآنچه که در این زمینه داریم و گردآوری این اطلاعات و گسترش آن و برنامه‌ریزی برای افزایش مطالعات و هم‌اندیشی‌های گوناگون در این‌باره.

 بالابردن سطح آگاهی گروه‌های مختلف از پیشینه مطبوعات و آشنایی‌شان با روزنامه‌نگاری و مجله‌نگاری و انتشارات گوناگون در این زمینه هم از دیگر اهداف ما بود.

‌این طرح در کدام نهاد با استقبال مواجه شد؟

در آن زمان یک مجمع در کشور داشتیم با عنوان «مجمع هماهنگی نهادهای اسنادی کشور» یا به اختصار «مهنا». در این مجمع طرح را ارائه کردم و همه نهادهای اسنادی و کتابخانه‌ها هم از آن استقبال کردند. در آن زمان، آقای جواهری، مدیرعامل مؤسسه موزه‌ها و آقای منعم قائم‌مقام وقت موزه‌ها بودند که از این طرح استقبال کردند و بنا شد دبیر خانه راه‌اندازی موزه در مؤسسه موزه‌ها باشد.

ظرف مدت زمان بسیار کوتاهی یک مجموعه غنی در این رابطه جمع شد و بنا شد موزه راه‌اندازی شود. این کوشش‌های چندساله درست مقارن شد با انتصاب زنده‌یاد احمد بورقانی، به‌عنوان معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ.

ایشان از دوستان بسیار عزیز من بود و در جریان بود که ما حین پیگیری افتتاح این موزه هستیم و چون آدمی بود که با ایده و اندیشه، معاون مطبوعاتی شده بود و فهم بالایی از کار در این زمینه داشت، خود برای همکاری در این زمینه داوطلب شد.

 در نهایت هیأت مؤسس اول در ماده پنج اساس‌نامه این موزه، این افراد شدند: احمد بورقانی، محمدرضا جواهری، حشمت‌الله منعم و سیدفرید قاسمی. همه برنامه‌ها و کارها آماده بود، مجموعه و بخش نمایش و پژوهش آماده بود، سه تا پنج سال کار مداوم انجام داده بودیم و در همین مدت نیز مجموعه به دانشجویان و پژوهشگرانی که در این زمینه مطالعات داشتند، سرویس می‌داد.

 اما متأسفانه به‌محض اینکه این موزه قرار شد به ثبت برسد، زنده‌یاد بورقانی از معاونت مطبوعاتی رفت و با رفتن ایشان، دیگران شعارهایی را در زمینه حمایت از ما مطرح کردند اما در عمل هیچ همکاری‌ای با ما نشد.

‌یعنی آن ایده برای همیشه متوقف شد؟
 
بله، مجموعه متوقف شد ولی هرآنچه گرد آمده بود هنوز در آن مجموعه هست و الان در حدود ٢٠ سال است که دارد به متقاضیان مطالعه و پژوهش در این زمینه خدمات ارائه می‌کند. مشکل اینجاست که این زنده‌بودن و پویایی موزه، خیلی علنی نیست که بخواهد کارنامه منتشر کند و در رسانه‌ها خبری داشته باشد، خیلی آرام دارد کار خود را در مؤسسه موزه‌ها پیگیری می‌کند.

در این سال‌ها، نهادهایی از شما برای راه‌اندازی مجدد این موزه درخواستی داشته‌اند؟

در این دو، سه سال، زمزمه‌هایی برای بازگشایی آن مطرح شده و ما جلساتی برای بازگشایی این موزه داشته‌ایم و جالب اینجاست که عده‌ای تصورشان این بود که چنین موزه‌ای وجود خارجی ندارد.

وقتی که دولت قبل تصمیم به راه‌اندازی موزه مطبوعات در بقعه سر قبرآقا گرفت، از شما نظرخواهی کردند؟

در ٩١ یا ٩٢، روزی به من گفتند که برای بازدید مکانی برویم. من رفتم آن مکان را دیدم. می‌شناختمش، همان جایی است که سعید نفیسی در آن دفن است و بنا معروف است به بقعه سرقبر‌آقا.

 آن آقایی که سراغ من آمده بود، گفت که می‌خواهیم در این مکان موزه مطبوعات برقرار کنیم، گفتم موزه وجود دارد و نیازی به موزه دیگری نیست، گفتند می‌خواهیم چیز تازه‌ای درست کنیم. من همان زمان گفتم که گورستان مکان مناسبی برای یک موزه نیست؛ موزه مطبوعات باید در جایی باشد در خور شأن مطبوعات و روزنامه‌نگاران کشور.

 از سوی دیگر، موزه یک پروسه است و نه یک حادثه؛ نمی‌شود با یک تلاش چندماهه چیزی را به‌عنوان موزه افتتاح کرد، تکه‌تکه هر موزه باید در نتیجه سال‌ها تلاش و جمع‌آوری به دست بیاید.

حرف‌های آن روز من در همین حد خلاصه شد و دیگر خبری از آنها نداشتم تا اینکه بعدها در رسانه‌ها خواندم که افتتاح شده و باز بعدها خواندم که برچیده شده. آن موزه که در بقعه سرقبرآقا افتتاح شد، موزه نبود، یک نمایشگاه موسمی بود که خیلی زود هم برچیده شد.

فراموش نکنیم که در دنیا، موزه‌های مطبوعات را در زنده‌ترین و پویاترین مکان‌های مطبوعاتی می‌سازند.

در جریان هستید که حالا شهرداری تهران قرار است موزه‌ای با نام موزه خبرنگار بسازد؟

اینکه شهرداری به همه عرصه‌ها، به‌ویژه عرصه‌های فرهنگی وارد می‌شود و سرمایه‌گذاری می‌کند، اتفاق مبارکی است؛ چون فرهنگ، نیاز به مددرسانی نهادهایی دارد که تمکن مالی دارند اما در این روزها دو خبر شنیده‌ایم؛ یکی موزه خبرنگار و یکی هم موزه رسانه.

 موزه خبرنگار، موزه روزنامه‌نگار و موزه مطبوعات و موزه رسانه، چهار موزه متفاوت‌اند. همچنان که میان موزه با نمایشگاه موسمی و دائمی تفاوت هست و مقوله‌های جداگانه‌ای هستند.

 به نظرم الان که شهرداری می‌خواهد این کار را انجام دهد، حتما بودجه و مکانی برای آن در نظر گرفته و چه بهتر که برای هدرنرفتن سرمایه‌های ملی کشور، این موضوع را با کارشناسان این حوزه در میان بگذارد. باید شهرداری نیت خود را از این بابت بگوید و نظر افرادی که دو، سه دهه چنین موزه‌ای، دغدغه ذهنی‌شان بوده را بپرسد تا سرمایه‌های ملی کشور هدر نرود و اگر قرار شد نهادی به این نام ساخته شود، در خور شأن جامعه مطبوعات و رسانه‌های کشور باشد.


‌با این‌حساب، سخنان مدیرعامل مؤسسه فرهنگی موزه‌های بنیاد مستضعفان- آقای جواهری- که از راه‌اندازی موزه مطبوعات تا پایان سال ٩٤ در موزه دفینه خبر داده‌اند، در حقیقت نهایی‌شده همان طرح شماست؟

بله، در دیدارهایی که با آقای جواهری داشتم به ایشان گفتم که باید به جای کلمه «تأسیس» از کلمه «بازگشایی» استفاده می‌کردند. در حیات ٢٠ ساله این مجموعه موزه‌ای، تلاش‌های زیادی شده و مجموعه‌های بی‌نظیری از اسناد و تاریخ شفاهی مطبوعات در آن گرد آمده که قطعا کم‌نظیر است.

‌با این پیش‌فرض، موزه بعدی مطبوعات کشور، حاصل دست بنیاد مستضعفان خواهد بود؟

ببینید، روزی که من طرح موزه و مرکز اطلاع‌رسانی ملی مطبوعات را نوشتم، غرضم ساخت جایی بود که به‌معنای جهانی یک موزه باشد.

من کارمند جایی نیستم و به‌عنوان یک پژوهشگر مطبوعات در این زمینه هر آنچه از دستم ساخته بوده را ارائه کردم و به نظرم هر نهادی که بتواند آن را بسازد، فرقی ندارد. یک موضوع را نادیده نگیرید، ساخت کاریکاتور یک چیز به جای خود آن، باعث می‌شود که نهادهای دیگر سراغ ساختش نروند و این جفای به روزنامه‌نگاری و روزنامه‌نگاران کشور است که نمایشگاه بسازند و اسمش را بگذارند موزه. به نظرم هر نهادی که بتواند آن طرح را عملی کرده و یک موزه درخورشأن برای مطبوعات کشور فراهم کند، قابل‌تقدیر است.

ارسال به دوستان
وبگردی