عصرایران- وزرای رفاه و تامین اجتماعی، تعاون، آموزش و پرورش، نفت، صنایع و معادن، امور اقتصادی و دارایی و روسای بانک مرکزی و سازمان مدیریت و برنامه ریزی، مهم ترین معزولان رییس جمهور در دولت نهم هستند و البته این روزها نیز اخبار مربوط به عزل پورمحمدی، وزیر کشور همچنان در کانون توجه محافل سیاسی و رسانه ای قرار دارد.
درباره علل عزل این افراد که بعضا بازتاب های گسترده بین المللی نیز داشته است، توجیهات فراوانی شده است از جمله:
- این افراد نتوانسته اند به میثاق نامه ای که با رییس جمهور امضا کرده اند پایبند باشند.
- آنها، خسته شده بودند. تعبیری که در این باره مطرح شد، این بود:هر وزیری که بنزین تمام می کند، به پارکینگ می رود و جایش را به نفر بعدی می دهد!
- این بخشی از یک مسابقه دو امدادی است و عزل وزیران یک برنامه از قبل طراحی شده است.
احمدی نژاد در وبلاگ شخصی اش در این باره چنین تمثیلی را به کار برد:مانند یک مسابقه دوی ماراتن که دونده اولی مشعل (!) را به دیگری می دهد و بقیه راه را نفر دوم می دود.
- سرعت آنها، کمتر از سرعت رییس جمهور بود و از بقیه جا می ماندند.
- آنها ریاست طلب نبودند و به همین دلیل خودشان کنار رفتند.
- و ... .
نگاهی به فهرست بالا، نشان می دهد که آنچه تا کنون درباره عزل اعضای کابینه مطرح شده، صرفا کلی گویی و اظهاراتی شعارگونه بوده است و نمی توان هیچ کدام از این "توجیهات" را "توضیح" مناسبی برای افکار عمومی تلقی کرد.
تاکنون بارها گفته شده است که تغییر وزیران حق رییس جمهور است ؛ در درستی این سخن تردیدی نیست ولی آنچه تاکنون چندان مورد توجه قرار نگرفته، این است که آیا این حق مردم نیست که از چرایی این حجم بزرگ از تغییرات و عزل و نصب ها، حتی در آخرین سال دولت مطلع شوند؟
وقتی وزیران کنونی در مجلس شورای اسلامی برای گرفتن رای اعتماد حاضر شده بودند، هم خود آنها و هم شخص رییس جمهور، درباره برنامه ها، طرح ها، اهداف و توانمندی هایشان سخن گفتند و بدین ترتیب، مردم به وضوح دریافتند که هر وزیری به چه دلیلی و با چه برنامه و هدفی راهی کابینه می شود.
به راستی، وقتی مردم از طریق بخش مستقیم رادیو، در جریان رای اعتماد مجلس قرار می گیرند، همان مردم استحقاق آن را ندارند که بدانند چرا فلان وزیر عزل شد؟
امروزه در جهان، عزل و نصب ها آنقدر شفاف و رسانه ای است که حتی یک ایرانی هم از علت استعفا یا عزل یک وزیر در کره جنوبی یا فرانسه و اتریش خبردار می شود ولی در همین کشور خودش، وزیر پشت وزیر عزل می شود ولی هیچکس نمی داند چرا! آیا این توهین به مردم نیست!
اکنون، این یک مطالبه عمومی است که دولت باید پاسخگوی آن باشد: این افراد چرا عزل شدند؟
مردم، این حق را برای رییس جمهور به رسمیت می شناسند که او در کابینه اش تغییراتی که لازم می داند را صورت دهد ولی رییس جمهور نیز باید حق "دانستن چرایی این تغییرات" را برای مردم قائل باشد.
این، آیا انتظار زیادی است؟!
پاسخ به سوال آخر > بله ، این انتظار زیادی است ، فوق العاده هم زیاد است
اما چرا > بنا بر آنچه وجود داشته و دارد و بنابر کلیه قوانین در حال اجرا و البته از همه مهمتر نانوشته ، در کشور ما فقط چند کارکرد محدود برای مردم متصور است :
1. حضور پر رنگ راهپیماییها ، مراسمات خود جوش و ...
2. حضور پر رنگ در انتخابات و انتخاب مسئولان و تحمل 4 ساله عواقب آن ، بدون کوچکترین حق اعتراض و نظارت ملموس و اساسا مکانیزمی برای آن
3. گوش ، بله درست خواندید گوش. در کجای دنیا و اساسا کائنات مسئولانی را سراغ دارید که به اندازه مسئولان ما حرف بزنند و مرمی مثل ما این قدر با توجه و خوب از اول تا آخر گوش دهند؟
4. گوشت دم گلوله بودن در صورت نیاز
5. عامل مهمی برای هدایت یک سری خواص به بهشت. البته از بابت بهشت در این دنیا که مطمئنم اما آخرت را نمیدانم
خدا وکیلی اگر غیر از این است بگویید تا من هم روشن شوم
نقل این مطالب با سانسور جزیی و کلی مجاز است ( به 5 دلیل مذکور ، کاملا قابل درک است)
آموزه های دینی ما برپایه النجات فی الصدق - قل الحق ولوعلیک - الناس علی دین ملوکهم و بر پایه پاسخگوبودن بی حدو حصر تنها امام معصومی که به خلافت رسید یعنی امیرالمومنین علی علیه السلام است- ایجاد استرس پنهان در میان پرسنل و کارمندان ناشی از همین بی ثباتی و دلهره ناشی از احتمال تعدیل و اخراج و جابجایی و انتقال بخشی ازین استرس به خانواده یا زمان رانندگی و . . . از دیگر رهاوردهای این بحران است که هرگز کسی بدان نپرداخته و نمیپردازد. بهرروی همگان میدانند که اساسا در کشورهایی مانند کشور ما قدرت و سیستم بشکل هرم ترسیم میشود - لذا هر گونه اتفاق یا تصمیم گیری صحیح یا ناصحیح با گستره و دامنه و اثربخشی بسیار بزرگتر به دامنه ها و لایه های پایین دست میرسد. در ادامه باید گفت یکی از دلایلی که باعث افزایش میزان مشروعیت ذهنی دولت در اذهان مردم میشود یا باعث کاستن آن میگردد درک همین احساس نیاز است که آیا مردم حق دارند چرایی این تغییرات را بدانند یانه؟ آیا مسئولین از میزان تبعات آن و اثرات مخرب این تغییرات پیاپی و بدون دلیل بروی مردم آگاه هستند یانه؟ آیا از تناقضات موجود در اظهارات مسئولین و اثرات آن مطلعند یا نه؟آیا با مردمی که همه چیز برای حفظ نظام تحمل میکنند و کرده اند و خواهند کرد - برخوردهای اینچنین پسندیده و شایسته است یانه؟ ....آیا بقول سخنگوی محترم دولت پرداختن به گوجه فرنگی و امرار معاش مردم مهمتر است یا مدیریت جهان! بهرروی همه خسته ایم و کلافه ازینهمه جابجایی و بحران و تغییر و استرس و از خدا میخواهیم پایان دهد این مسائل را و از رهبر معظم و فرزانه انقلاب عاجزانه استدعا داریم که با رهنمودی یا دستوری یا هرآنچه خود صلاح میدانند پرونده این غائله تغیییرات را ببندند و مردم را به آرامش برسانند و مسئولین محترم نیز بجای اینهمه صرف انرژی برای انجام تغییرات بفکر مردم و مشکلات روزافزونشان باشند.
انشاءالله