۱۰ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۱۷۹۸
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۸ - ۱۶-۰۲-۱۳۸۷
کد ۴۱۷۹۸
انتشار: ۱۴:۱۸ - ۱۶-۰۲-۱۳۸۷
از خودم انتظار دارم که در خدمت مردم باشم. این انتظار در این عرصه برآورده نشده و به همین دلیل از خودم و محیطی که در آن هستم راضی نیستم.

مرتضی طلایی از عملکرد خود در شورای شهر ناراضی است و معتقد است توانایی او در خدمت به مردم بیشتر از ظرفیت فعلی است.


به گزارش «فردا»، مرتضی طلایی عضو شورای شهر تهران و فرمانده سابق پلیس تهران دوست دارد او را همچنان سردار بنامند زیرا فکر می‌کند مردم او را با نام سردار طلایی می‌شناسند.


وی در گفتگو با نشریه رویش دلیل این موضوع را این می داند که کماکان همان نامی که مردم دوست دارند می پسندد.


بنابراین گزارش طلایی در بخشی از این گفتگو با اشاره به زمان انتخاب رئیس سومین دوره شورای شهر تهران می گوید: هیچ وقت برای ریاست شورای شهر کاندیدا نشدم. در شرایطی که آقای چمران حضور داشتند، من شخصاً جایز نمی‌دانستم که در این جایگاه حضور پیدا کنم. آقای چمران حداقل چهار سال تجربه‌ی ریاست شورای شهر را داشتند و عقل و منطق حکم می‌کند کسی را که تجربه دارد کنار نگذاریم و به کسی که تجربه ندارد ریاست دهیم. باز هم می‌گویم من از خودم ناراضی هستم نه از کسی دیگر. من دوست داشتم خدمت کنم و خودم را به جز ریاست برای بخش‌های دیگر، نامزد کردم. برای نایب رئیسی هم نامزد شدم و رأی نیاوردم.


مرتضی طلایی از حضورش در شورای شهر ناراضی است و می گوید: من از خودم انتظار دارم که در خدمت مردم باشم. این انتظار در این عرصه برآورده نشده و به همین دلیل از خودم و محیطی که در آن هستم راضی نیستم.


وی تاکید می کند: من ترجیح می‌دهم در جایی باشم که بتوانم در خدمت مردم، انقلاب و مملکتم باشم. ممکن است شرایطی پیش بیاید که همین‌جا هم این انتظار جامعه را برآورده کنم ولی مهم این است که آدم هر کجا هست بتواند در راستای اهداف و مقاصدش قدم بگذارد. این به آن معنا نیست که لزوماً می‌خواهم به کار قبلی‌ام برگردم. هر چند اگر امر بشود، حتماً این کار را می‌کنم. روزی که تودیع شدم، عرض کردم که من سرباز ولایت و مردم هستم. در خدمت مردم بودن هم در هر شغلی مقدور است.


سردار طلایی در مورد روحیات خود می گوید: به نوعی می‌توانم بگویم عملگرا هستم و بیشتر به کار میدانی گرایش دارم.


فرمانده سابق پلیس تهران درباره چرایی حضور مستقیم خود در صحنه های گروگانگیری می گوید: بنده به دنبال مدلسازی رفتار و عمل همکارانم در پلیس بودم و به ناچار خودم به عنوان یک معلم در صحنه‌ها حاضر می‌شدم. همکاران بخش مربوطه از نزدیک رفتار، گرفتار، تصمیم و عمل را می‌دیدند و مدل رفتار سازمانی و تئوری پلیس اجتماعی را که به دنبال آن بودم، خود به خود در همین صحنه‌ها ارائه می‌دادم. شاید لازم باشد 10 سال تدریس کنیم تا یک مأمور بیاموزد در صحنه‌ی گروگانگیری چه گفتار و رفتاری داشته باشد. ضمناً جان من از جان دیگر همکارانم عزیزتر نبود و اعتقاد داشتم که وقتی همکارانم ببینند فرمانده‌شان پیشاپیش آن‌ها در عملیات حضور دارد، فرهنگ ایثار، فداکاری و از خود گذشتگی به طور طبیعی گسترش پیدا کرده و نهادینه می‌شود که یکی دیگر گام‌های رسیدن به طرح پلیس اجتماعی بود. همچنین لازم بود ذهن افکار عمومی متوجه پلیس شود تا مشارکت مردمی به دست بیاید. این مشارکت نمی‌توانست فقط در گفته‌های تلویزیونی و مصاحبه‌های من تجلی پیدا کند. مردم باید می‌دیدند که این کارکرد مشارکتی آن‌ها چگونه و کجا باشد. آن هم به مدلسازی نیاز داشت در نتیجه با حضور خودم پیام‌های متنوع و فراوانی را در حوزه‌های گوناگون می‌دادم و به دنبال عملی کردن آن پیام‌ها بودم.


مرتضی طلایی همچنین درباره شخصیت های مختلف نظر خود را بدین شرح اعلام کرده است:


• محمود احمدی‌نژاد؟
رئیس جمهور پرتلاش.


• سید محمد خاتمی؟
گفت‌وگوی تمدن‌ها.


• هاشمی رفسنجانی؟
یک مبارز انقلابی، یار امام خمینی (ره) و رهبری، صاحب سهم به سزایی در انقلاب.


• دکتر قالیباف؟
فرمانده خودم.


• سردار رادان؟
فرمانده‌ی خدمتگزار و دلسوز پلیس.


• هدیه تهرانی؟
از هنرمندان موفق و به نام.


• محمدرضا شریفی‌نیا؟
هنرمندی که هر نقشی را که بازی کرده، خوب بوده و علت آن است که اول نقش را باور و بعد ایفا می‌کند.


• مرتضی طلایی؟
کسی که فرصت‌های خدمت را از دست داد.


• فرزاد حسنی؟
مجری توانا و موفق.


• رضا رشید‌پور؟
مجری‌ای که با مخاطب خوب ارتباط برقرار می‌کند و در اداره‌ی مصاحبه‌های چالشی موفق بوده.

در مورد این دو مجری باید بگویم دلیل موفقیت‌شان این است که با زبان مردم حرف می‌زنند و از زاویه‌ی دید مردم پرسشگری می‌کنند نه از نگاه دولتی.

من وقتی با این دوستان گفت‌وگو کردم، احساس کردم که این جوان‌ها نماینده‌ی طیف‌های مختلفی از جوانان ایرانی هستند و نظر آنها را بیان می‌کنند. وقتی مردم می‌بینند که نظرات و انتقادهای‌شان به این شکل بیان می‌شود، روح آزادی و آزادگی در جامعه رسوخ پیدا می‌کند و احساس رضایت ایجاد می‌شود.

ارسال به دوستان
وبگردی