۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۲۰۱۵
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۶ - ۱۸-۰۲-۱۳۸۷
کد ۴۲۰۱۵
انتشار: ۱۴:۱۶ - ۱۸-۰۲-۱۳۸۷

سوء‌استفاده از كودكان ساختار مغز آنان را تغییر می دهد

آنان در تمامي ‪۱۸‬قرباني خودكشي تغييراتي را در ماده ژنتيكي پيدا كردند.

محققان كانادايي در گزارشي كه نشان مي‌دهد كوتاهي در مورد كودكان مي تواند آثار بيولوژيكي روي انان بگذارد گفتند افرادي كه در كودكي مورد سوء استفاده قرار گرفته و در بزرگي دست به خودكشي مي‌زنند در مغزشان تغييرات واضح ژنتيكي مشاهده مي‌شود.


اين يافته‌ها راههاي بالقوه‌اي را براي يافتن افرادي كه در آنها احتمال زيادي براي اقدام به خودكشي وجود دارد و نيز احتمالا براي درمان و جلوگيري از خودكشي آنان در آينده ارايه مي‌دهد.


خبرگزاري رويترز از واشنگتن گزارش داد موشه سزيف از دانشگاه مك گيل در مونترآل و همكارانش مغز ‪۱۸‬مرد را كه در كودكي با آنان بدرفتاري و يا كوتاهي شده و در بزرگي دست به خودكشي زده بودند، مورد مطالعه قرار دادند و آنها را با ‪۱۲‬تن مقايسه كردند كه ناگهان اما به دلايل مختلف جان خود را از دست داده بودند اما در كودكي قرباني سوء رفتار يا غفلت قرار نگرفته بودند.


چند تن از افراد گروه اخير ، مشكلات رواني مانند اختلالات اضطرابي داشتند.


آنان در تمامي ‪۱۸‬قرباني خودكشي تغييراتي را در ماده ژنتيكي پيدا كردند.


اين تغييرات نه در خود ژنها بلكه در آر.ان.اي( ‪ )RNA‬ريبوزومي بود . اين ماده ژنتيكي پروتيين‌هايي را مي‌سازد كه عامل عملكرد سلولها هستند.


اين محققان در مجله موسوم به كتابخانه عمومي علوم ( ‪ ) PLoS ONE‬گزارش دادند اين تغييرات شامل يك فرايند شيميايي به نام متيلاسيون است .


متيلاسيون يك تغيير اپي ژنتيك است كه شامل روشن و خاموش كردن ژن هاست.


سزيف گفت بزرگترين پرسش‌هايي كه باقي مي‌ماند آنست كه دانشمندان ببينند آيا مي‌توانند در دي ان آي ‪DNA‬ي خون نيز تغييرات مشابهي را پيدا كنند (كه اگر پاسخ مثبت باشد، اين يافته مي‌تواند به تهيه آزمايشهاي تشخيصي بيانجامد) و آيا مي‌توانند اين تغييرات در علايم اپي ژنيك را از بين ببرند يا خير.


دكتر اريك نستلر از دانشكده پزشكي ساوث وسترن تگزاس در دالاس معتقد است كه داروها و روان درماني هر دو مي‌تواند به ترميم مقداري از اين تغييرات كمك كند.


تحقيقات مشابهي در واشنگتن توسط مايكل ميني همكار سزيف ، نشان داده است كه در حيوانات، سوء رفتار و غفلت از سوي والدين مي‌تواند روي مغز و رفتار فرزندان اثر بگذارد.


او مغز موشها را مورد مطالعه قرار داد كه در ميان آنها نحوه مراقبت از فرزند به صورت چگونگي رفتار و رسيدگي مادر به فرزندانش نشان داده مي‌شود.


وي گفت اگر دو موش روي يك ميز قرار داده شوند، مي‌توان به آساني تشخيص داد كه كدام يك توسط مادر كم محبت تري بزرگ شده و كداميك از محبت مادري بيشتري برخوردار بوده است.


به گفته او موشهايي كه مادرانشان آنها را كمتر ليس مي‌زنند، عصبي تر و چاق تر هستند.


تصاوير سلولهاي مغز موشها نشان مي‌دهد سلول‌هاي مغز موشهايي كه رفتار محبت آميز كمتري ديده‌اند دندريتهاي كمتري دارد. دندريت‌ها رشته‌هايي هستند كه نرون‌ها با كمك آنها با نرون‌هاي ديگر ارتباط برقرار مي‌كنند.


ميني كه در مطالعه مربوط به خودكشي نيز شركت داشته است گفت اگر همه اين يافته‌ها را در كنار هم بگذاريم درمي يابيم كه نخستين تجربيات موجودات چگونه باعث تغيير در ساختار فيزيكي مغز مي‌شود.


او گفت موشهاي ماده‌اي كه مادران كم محبت تري داشتند ، در سن كمتري به بلوغ رسيدند و اين بدان معناست كه بچه‌هاي بيشتري به دنيا آوردند..


به گفته او اين يافته در مورد انسانها نيز صادق است زيرا اغلب در شرايط پر استرس ، در سنين پايين تر بچه به دنيا مي‌آورند زيرا در دوران پر استرس و نامطمئن، بهترين راه براي انتقال ژن ، داشتن فرزندان بيشتر است.

 
ارسال به دوستان
وبگردی