۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۲۲۰۰۹
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۶ - ۱۵-۰۷-۱۳۹۴
کد ۴۲۲۰۰۹
انتشار: ۱۳:۰۶ - ۱۵-۰۷-۱۳۹۴
درباره فوت کاپیتان جوان پرسپولیس که به ورزش و فوتبال و مردم ایران شوک وارد کرد

... و هادی ستاره شد

دروغ چرا تا بازی می کرد، اسطوره نبود ، ستاره هم نبود. اما او یک فوتبالیست بود، کاپیتان پرسپولیس ، بازیکن تیم ملی و یک پدر جوان. پدر جوانی که با همه خصوصیات جمله قبل یک دفعه پنج شنبه و صبح در میان بهت جامعه ورزش و فوتبال ستاره شد.
مهدی شادمانی- او هادی نوروزی بود . جوان 30 ساله ورزشکار، کاپیتان پرسپولیس و بازیکن سابق تیم ملی که یکدفعه در اوج آمادگی جسمانی پنج شنبه صبح دیگر چشمانش را بازنکرد. در مورد او دلایل فوت اش و مراسم تشییع اش در استادیوم آزادی و تدفینش در روستای پدری حتما زیاد خوانده اید. در مورد پسرباحیایی که به یکباره اسطوره واردر موردش نوشتند. حقیقت این است که او هیچ وقت علی دایی و علی پروین و این ها نبود، او در دربی سوپر گل نزده بود و مصاحبه های آنچنانی نداشت. نه لقب جادوگر داشت و نه شهریار و نه هیچ چیز دیگر . دروغ چرا تا بازی می کرد، اسطوره نبود ، ستاره هم نبود. اما او یک فوتبالیست بود، کاپیتان پرسپولیس ، بازیکن تیم ملی  و یک پدر جوان. پدر جوانی که با همه خصوصیات جمله قبل یک دفعه پنج شنبه و صبح در میان بهت جامعه ورزش و فوتبال ستاره شد. 

قرمزها کایپتان دار شدند

کاپیتان پرسپولیس ؛ این اسم قبل ترها کلی می ارزید ، پایش جان می دادند برایش سر و دست می شکستند اصلا با عنوان اش در بازار جهیزیه جمع می کردند. اما حالا خیلی وقت است که کاپیتانی پرسپولیس از قیمت افتاده.اصلا تا همین پنج شنبه 4 صبح اگر در خیابان از کسی می پرسیدید کاپیتان پرسپولیس را می شناسید حتما با چند سوال پی در پی مواجه می شدید؛ کاپیتان ؟ پرسپولیس ؟ فوتبال ؟ ... فوتبال خیلی وقت از سر سفره مردم جول و پلاسش را جمع کرده. سرخابی هم به لطف دولت ها اینقدر بد بوده اند که دیگر کسی برایشان تره ای خرد نکند. این وسط که قرمزها به لطف طرفداران بیشتر دخالت های بیشتری هم تحمل می کنند و مدتی است که برایشان اصلا کاپیتان معنی ندارد. اما پنج شنبه صبح از 4 که به 8 رسید. خبر که پخش شد.. مردم که خبر دارشدند دوباره کاپیتانی مهم شد. دوباره فوتبال ارزش پیدا کرد برای ارزش فوتبال که باید قصه ای جدا گفت اما کاپیتان پرسپولیس دوباره تیتر رسانه ها شد. اصلا مهم نیست فردا چه می گویند و پس فردا چه می شوند ، برای چند ساعت و چند روز و حتی فقط یک ماه حالا کاپیتانی پرسپولیس دوباره مهم شده. دوباره همه چیز احیا شده. همه ازهم می پرسند دیدی کاپیتان جوان پرسپولیس سکته کرد؟ و این سوال با تمام غم اش برای قرمزها احیای نام کاپیتان معنی می داد. کاپیتانی که خب دیگر نیست تا از این موهبت استفاده کند. حالا قرمزها تا آخر فصل مشکی می پوشند و لابد هر گلی که بزنند به هادی تقدیم می کنند. اما اولین بازی همین هفته که شروع بشود ، بازوبند زرد را از توی ساک بر می دارد و روی بازوی راست می بندد ؛ مهم نیست چه کسی ، مهم ایناست که هادی نیست.


درخشش آن لاین 

جوان ستاره ؛ اشک روی اشک می گذاشتند مردم . زیاد هم بودند. نه به زیادی تشییع ناصرخان اما بودند به اندازه خودشان. اصلا بخواهی حساب کنی در مقایسه با روز وفات ناصرحجازیکه اسطوره ای بود برای خودش این جمعیت بسیارزیاد می نمود. ماجرا فقط روز جمعه نبود . اصلا تب هادی نوروزی بیش از آنکه هرکسی فکرش را بکند همه شبکه های اجتماعی را گرفت . در گروه های فوتبالی و غیر فوتبالی خبر فوت نوروزی دست به دست می شد و آبی و قرمز برایش می نوشتند که دلتنگش هستند. عصرارتباطات دوباره خودنمایی می کرد. در فاصله چند دقیقه تا چند روز خبری که صدا وسیما نسبت به آن سعی می کرد بی تفاوت باشد دست به دست می شد و مردم روی سایت ها وشبکه های مختلف پی گیری اش می کردند. هادی نوروزی ستاره نبود. نه خیلی گل میزد نه خیلی کری می خواند و نه خیلی اهل حاشیه بود که بخواهد در دل هواداران غیرفوتبالی جا بازکند. اما به لطف روزهای آن لاینی به لطف جوانی و ورزشکاری و به لطف کاپیتانی پرسپولیس ؛ یک دفعه ستاره شد. حالا می خواهی قبول کنی یا نکنی مهم نیست. آمار سرچ نام اودر گوگل در 2 روز چند هزار برابر شده و جستجوهای اینترنتی هر روز تعداد لینک های بیشتری را در موردش پیدا خواهند کرد. او با همان فرمولی ستاره شد که مرتضی پاشایی. فقط مرتضی ماه ها و کنسرت ها فرصت داشت و هادی نداشت. اما امروز او ستاره است و برایش قصه ها خواهند نوشت مثل آن طرفداراستقلال که نوشته :« تو برگرد ، برگرد و پاس گل دربی بده و اصلا هر سال شما پرسپولیسی ها دبل کنید. تو برگرد فقط هادی جان» و این همان ستارگی آن لاین است. ستارگی نسل کاپیتان هادی.


به افتخار فوتبال 
فوتبالیست؛ به جز فحش وفضیحت برای این کلمه چه شنیده اید؟ واقعا آخرین باری که یک جمعی در مورد فوتبالیست ها خوب حرف می زده اند کجا بوده ؟ اگر با این کلمه یاد مشکلاتتان بافوتبالیست ها نمی افتید نظرتان در مورد میلیاردی ها چیست. فوتبلیست های میلیاردی کلمه ترکیبی است که در مدت نهایتا 4 سال هر چه آبرو برای فوتبالیست ها جمع شده بود از بین برد. خودشان مقصر بودند یا شخص دیگر اهمیتی ندارد. پول وارد فوتبال شد ، ان را خراب کرد و فوتبالیست ها را خراب تر . این وسط در روزهای فوت ناصرحجازی هم کمکی به فوتبالیست ها نشد. او از اسطوره های قدیم بود و کسی با فوتبالیست های امروز مقایسه اش نمی کرد. اما روز ازدست رفتن هادی نوروزی ، انگار روزی برای فرصت دوباره به فوتبالیست ها بود. جایی که یک سری از مردم حتی به خاطر احترام بیش از اندازه به فوت شدگان دوباره با میلیاردی ها ارتباط گرفتند. این بار آنها زندگی هادی را دیدند و شنیدند که هم مدیرعامل نفت از پرداخت حقوق معوقه نوروزی می گوید و هم سرپرست پرسپولیس . ماجرای فوتبالیست های میلیاردی و مردمی که تحت فشار اقتصادی هستند با این فرصتها حل نمی شود .اما هر چه که بود چند روز میلیاردی ها در دل مردم جاداشتند. آن هم به افتخار هادی. 


هانی و هانا 
پدر ؛ پدر برای پسر 10 ساله یک چیز است و دختر چند 10  ماهه یک چیز دیگر.همین است که پسر سیاه می پوشد و اشک می ریزد و دخترک با لباس سفید که گاه می گرید و گاه می خنند. پسری که از دقایق اولیه خروج پدر از خانه پی گیرش است و تا شب فکر می کند که پدر مثل همیشه پادرد گرفته و دختری که شاید هنوز هم نداند چه بلایی بر سرش آمده.این جای قصه اسم خاص معنی ندارد . اصلا فرقی نمی کند کدام دخترو کدام پسر . قصه شان شکل هم است . تلخی های دقایق شان هم مثل هم. حالا پسر برای خود مردی شده و باید خانه بچرخاند، از همین 10 سالگی با همه سختی ها.  دختر هم باید تا روز اول مدرسه ، تا روز جشن تکلیف ، تا روزخواستگاری و بله برون و ... هر روز و هرروز طعم جدیدی از بدون پدر بودن را تجربه کند.زندگی هر دوشان دست خانم مادر است. اینجا اسم خاص معنی ندارد . قصه همه دختر و پسرها به اینجا که می رسد مثل هم است. این بار حالا شما قصه بچه های هادی را خواندید؛  پسری که هانی است دختری که هانا ست.

آنچه شاید نمی دانید

 داستان حیا؛در این سرعت انتشار اطلاعات مگر می شود چیزی را مخفی کرد؟ مگر رمز و رازی به این راحتی مگو می ماند. اما در مورد هادی نوروزی چیزهایی است که حتما باید بدانید. اینکه او مثل همه ببرهای مازندرانی اول فوتبالیست نبود. شاید کم حاشیه بودن اش را بشود با همین توجیه کرد که هادی پیش از اینکه فوتبالیست باشد از 10 سالگی گوشه دشک را بوسیده و دور دایره طلایی چرخیده بوده. قرار نیست کسی اسطوره سازی کند اما گوش های هادی نوروزی نشانمی دهد که کشتی گیر بوده. ما برایتان بگوییم که 4 سال. این یکی از آن چیزهایی بود که می دانستید و یکی دیگر هم تعداد بازیهای ملی اش . کاپیتان قرمزها اولین بار توسط افشین قطبی و در سال 2010زیر پرچم ملی ایران بازی کرد و فقط 8 بازی پیراهن تیم ملی را برتن داشت. بازی کردن در تیم ملی اتفاق مهمی است . همانقدر مهم که کی روش بازیکنانش را برای همین 8 بازی بیاستاند و بگوید که :«یاری مهم را از دست داده اند» هادی نوروزی ، هیچ وقت علی دایی و علی پروین و این ها نبود او هیچ وقت اسطوره نبود ، گلزن نبود و ستاره هم نبود. اما او یک فوتبالیست بود، کاپیتان پرسپولیس ، بازیکن تیم ملی  و یک پدری که پنج شنبه ستاره شد. 

برچسب ها: هادی نوروزی
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۴
حمید
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۵
0
4
خیلی طولانی
نامه خانم وحیدطالب لو بسیاربهترازاین بود
لطفاانتقادپذیر.....
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۵
0
4
این واقعیت زندگی است ...
خیلی از پدرهای قهرمان این کشور و همه جای دنیا فوت میکنند و بچه هاشون رو تنها میگذارند .. مثل پدران پلیس ، اورژانس ، آتش نشانی ، شهرداری و خیلی از مشاغل دیگه ...باید یاد بگیریم بعد از فوت والدین بیشتر هوای بچه هاشون رو داشته باشیم همین... با شعار اونها احساس غمگینی شون کم نمیشه
مهدی مینایی
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۵
1
4
کاش نمی رفتی می ماندی و در دربی پاس گل میدادی و صدها ای کاش دیگه ...
داريوش
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۵
0
4
براي خيلي ها مثل من كه بيش از 30 سال است طرفدار پرسپوليس هستيم، هادي تا قبل از پنجشنبه گذشته هم بسيار ارزشمند و دوست داشتني بود. شايد بوقچي هاي روي سكو خيلي تحويلش نمي گرفتند ولي من و امثال من حواسشان بود كه هادي مثل خودمان "پرسپوليسي" است، مهمان امروز و فردا نيست و براي پول و شهرت به پرسپوليس نيامده است. دوستش داشتيم. براي همين هم از پنجشنبه تا حال اسم هادي را كه مي شنوم اشك مي ريزم.
سید حسن
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۵
0
7
سلام من در 6 سالگی پدرم را از دست دادم او شهید شد و به جایگاهی که می خواست رسید ولی من و برادران 2 و 10 ساله ام ماندیم و یک کوه درد، درک می کنم این بچه های معصوم چه می کشند و میدانم تازه بلا شروع شده است الان چهل و دو سال دارم و هر سال داغ نبودن پدر بیشتر می شود، از ما که گذشت اگر کسی میخواهد کاری کند که دنیا و آخرتش تضمین شود به داد خردسالان پدر از دست داده برسد
وبگردی