مستقيم به من خيره شد. در كمال تعجب متوجه شدم كه لب‌هايش تكان مي‌خورند صايي مرتعش كه به سختي قابل تشخيص بود. او داشت مكالمه‌اي را به خاطر مي‌آورد يا تكرار مي‌كرد.

كتاب «مرض عشق» نوشته «فرانك تاليس» با ترجمه «سعيد وهابي» با موضوع «آيا عشق يك بيماري رواني است؟» منتشر شد.

به گزارش خبرگزاري فارس، در مقدمه اين كتاب آمده است: «همه چيز مرد جوان نشان دهنده نقصان و عيب بود. تحليل رفتن نيروهاي حياتي. روي كاناپه افتاد و به بدنش اجازه داد تا از وضعيت نشسته به وضعيت تقريبا افقي درآيد. هر از گاهي مثل كودك پررويي كه مجبور است ساكت و خاموش باشد، با پاشنه كفش به كف اتاق مي‌كوبيد.

چند سؤال از او پرسيده بودم، اما نتوانستم كاري كنم كه به حرف بيايد. پاسخ‌هايش كوتاه و گمراه كننده بود و با مكث‌هاي طولاني و ناراحت كننده قطع مي‌شد. اين مكث‌ها آدم را عصبي مي‌كرد، مثل از قلم افتادگي‌ها و حذف‌شدگي‌ها در نمايشنامه‌اي از هارولد پينتر. تصميم گرفتم در برابر واداشتنش به صحبت مقاومت كنم.

فقط براي آنكه ببينم چه مدت اجازه مي‌دهد تا سكوت ادامه يابد. به صندلي‌ام تكيه دادم و منتظر ماندم. هيچ اتفاقي نيفتاد. مشخص بود كه ذهنش تماما مشغول است.
مستقيم به من خيره شد. در كمال تعجب متوجه شدم كه لب‌هايش تكان مي‌خورند صايي مرتعش كه به سختي قابل تشخيص بود. او داشت مكالمه‌اي را به خاطر مي‌آورد يا تكرار مي‌كرد.

تنها چند هفته پيش او آدم ديگري بود. ناگهاني و پرانرژي مثل تندبادي آمده بود تو. با حرارت با من دست داد و اتاق را با لبخندي ثابت و فراخ روشن كرد. واقعا به هيچ تذكري نياز نداشت. در واقع با تسلط و به راحتي صحبت مي‌كرد و مكالمه خود را با حركات اغراق‌آميز دست مورد تأكيد قرار مي‌داد. اشتياقش پرجوش و خروش بود. مملو از طرح‌ها نقشه‌ها و ايده‌هاي مختلف بود.

اما چهارده روز بعد تندباد خودبه خود فروكش كرد. بي‌حال دلمرده و بي‌رمق شد. صورتش مثل مومي ذوب شده ورافتاد. چشم‌هايش انگار از جنس شيشه بودند. چه اتفاق بدي برايش روي داده بود؟ ايا از نظر باليني افسرده شده بود؟ ايا اشتغالات فكري او به وسواس فكري تبديل شده بود؟‌ آيا آخرين باري كه او راديدم شيدا بود؟ هيچ يك. او عاشق بود.»

كتاب «مرض عشق» با 351 صفحه، شمارگان پنج هزار نسخه و قيمت 2500 تومان از سوي انتشارات «جيحون» در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است

کانال عصر ایران در تلگرام

تماشاخانه