عصرایران - یکی از روحانیون معروف ، با حضور در جمع تعدادي از دانشجويان دانشگاه امير کبير به سخنراني درباره رابطه ميان زن و مرد پرداخت.
حجتالاسلام عليرضا پناهيان در اين سخنراني ابراز اميدواري کرد زماني بتوان در جامعه، راحتتر و شفافتر از امروز، درباره ارتباط بين زن و مرد و ازدواج آنان صحبت کرد. پناهيان يکي از ابعادي که در ارتباطهاي قابل تصور بين زن و مرد، چه در قالب ازدواج و آشنايي و چه رابطههاي ديگري چون رابطه پدر و دختر و خواهر و برادر و ارتباطهاي اجتماعي وجود دارد، بعد عرفاني و معنوي اين ارتباط دانست که به آن توجهي نشده و مغفول مانده است. گزيده سخنراني جالب حجتالاسلام پناهيان را به نقل از برنا بخوانید:حجت الاسلام پناهيان درباره رابطه بين زن و مرد اظهار داشت: در بعد عاطفي رابطه بين زن و مرد اشتباه بزرگِ بين المللي به نام "عشق" رخ داده است. خدا بين زن و مرد "جاذبهاي" قرارداده و در قرآن فرموده است: "و جعل بينکم مودة و رحمه...". مودت آن است که با زبان ابراز ميشود و محبت آنچه با چشم منتقل ميشود. خدا بين ما و اهل بيت(ع) مودت را واجب کردهاست. محبت به اهل بيت(ع) بايد ابراز شود، مثل زماني که براي امام حسين(ع) سينه ميزنيم.
خدا بين زن و مرد هم مودت قرار داده است. اين به دو معنا است. اول اينکه اگر به همديگر محبت پيدا کنند حتما به هم ابراز خواهند کرد دوم اينکه اگر رابطهاي بين زن و مرد برقرار شد بايد به هم محبتشان را ابراز کنند. در روايت داريم که زن و مرد بايد قربان صدقه يکديگر بروند.
پناهيان به نامه امام(ره) به همسرشان اشاره کرد و ادامه داد: اين طور روابط از سفارشات دين اسلام است. رابطه عاطفي بين زن و مرد از جنس محبت ابراز شدني است. محبتي که بايد ابراز شود و با اين ابراز شدن تقويت شود.
گاهي اوقات محبتي از جنس مخالف در دل شخص ميافتد و نميتوان کاري کرد. اين محبت تا زماني که ابراز، تقويت و به معصيت نکشانده نشد، چيز بدي نيست. شخص نبايد به دليل وجود اين محبت خود را معصيتکار تلقي کند. حتي در روايات داريم اگر کسي محبت شخصي در دلش افتاد و از ابراز، ميدان دادن و عشوه آمدن نابجا پرهيز کرد، در مقام شهدا وارد صحراي محشر ميشود. محبت بين زن و مرد بايد ابراز شود اما اخيرا اين محبت با کلمهاي به نام عشق اشتباه شده است.
آن عشقي که ميگويد:
به تيغام گر زند دستاش نگيرم
وگر تيرم زند منت پذيرم
عشقي که ميگويد:
گر از درت براني گر نزد خود بخواني
رو کن به هرچه خواهي، گل پشت و رو ندارد
وي با ذكر نكات بالا، يكي از مخربترين و بحران آفرينترين حالت رابطه بين دو جنس را انتظار برآورده شدن كمبود محبتها دانست و تصريح كرد: بسياري از افراد رابطه عاطفي بين زن و مرد را محل ارضاء کمبودهاي عاطفي خود ميدانند. من در مقام مشاوره مواجه شدم با جوانهايي که از همسر يا دوست خود انتظاراتي دارند که ناشي از کمبودهاي عاطفيشان در خانواده است. اين بحران آفرين است، در مقام انتخاب دچار انتخابهاي عجولانه ميشوند، کسي را انتخاب ميکنند که حتي مورد پسندش هم نيست.
به خاطر کمبود عاطفهاي که دارد اولين جرقههاي عاطفي، آتشي در جاناش مياندازد که منجر به انتخاب نادرست ميشود. دومين عارضه اين است كه اولين جرقههاي نامرادي منجر به ايجاد تنفر ميشود. مثل مردهايي که رابطههاي عاطفي با زنها برقرار ميکنند و بعد او را به دور مياندازند.
دومين آفت تصور اشتباه در رابطه عاطفي و عشق قرار دادن اين رابطه، اين است که توقعات زن و مرد از يکديگر زياد شده و زود هم از يکديگر متنفر و حتي بدون دعوا از هم جدا ميشوند. با تعابيري چون: رابطه من با تو سرد شده است، براي هم عادي شدهايم... چون برايش عادي شده بزرگترين اشتباه را انجام داده است. زيرا او براي هيجاني که با عشق اشتباه گرفته شده او ارتباط برقرار کرده است.
وي ادامه داد: در يک ازدواج و رابطه عاطفي متعادل، بين زن و مردي که کمبود محبت ندارند، جايگاه عشق را اشتباهي نگرفته اند، انتظار نابجا از عاطفه يکديگر ندارند، مشاهده ميشود كه آندو چقدر زيبا به همديگر محبت دارند و از اين محبت لذت ميبرند و مايه آرامش همديگر هستند. زن و مردي که در عين محبتي که به هم دارند نميگويند: يا همه يا هيچ، يا عشق مرا تامين ميکني يا از کوچکترين عيبهاي تو نميگذرم، يا بيعيب هم باشي از تو تنفر پيدا خواهم کرد! اين شيوه آدمهايي است که کمبود محبت دارند.
حجتالاسلام پناهيان مخربترين جريان را در رابطه زن و مرد فرهنگ منحط غربي دانست و ادامه داد: ببينيد در غرب چيزي از عشق باقي مانده است؟ چرا در غرب همجنس گرايي بازار پيدا ميکند، زندگي سرد و توام با تنهايي شده، ازدواج و رابطه همسري در حد نياز مادي پايين آمده است. آنها که بيشتر از هر کسي دم از عشق ميزدند پس چرا عشق بينشان رواج پيدا نکرد!
وي تاکيد کرد: بايد قبل از ازدواج کمبود محبتها را سامان داد وگرنه با ذرهاي محبت خيلي داغ ميشوي و وقتي تازگياش که از بين برود يخ ميکني که در هر دو صورت ايجاد بحران ميکند. زنها در با اين قضيه مسلطتر برخورد ميکنند. چون در خانه بيشتر محبت ميبينند و بايد هم اين طور باشد. رابطه عاطفي بين زن و مرد را بايد معقول نگاه کرد.
شعار برابري زن با مرد، آغاز انحراف پناهيان در بخش ديگري از سخنان خود تصريح با بيان جملات بالا درباره نياز جنسي ادامه داد: چرا اصرار ميکنم نگاه به نياز جنسي بايد يک نگاه متعادل باشد؟ خوب همانطور که نتوانستم خود نياز جنسي را کاملا تشريح کنم، نميتوانم دليل اين را بگويم که اين نگاه چرا بايد متعادل و معقول باشد. جزئيات نياز جنسي آقايان و خانمها در چه مقولهاي است؟ چه کسي مديريت ميکند؟ مديريت توسط خانمها به چه شکلي است؟ مديريت آقايان به چه شکلي است و بايد درست برخورد شود... بدتر آن است که درباره رابطه عاطفي زياده گويي کنيم و آن را آميخته کنيم با معصيتي که نامش نياز جنسي است، نتيجه چه خواهد شد؟ انسانها را گروه گروه بي دين ميکند. انسان دچار معصيت و گناه زدگي خواهد شد.
وي در رابطه بين زن و مرد به عنوان همسر، که الگوي رابطهاي است که در بقيه روابط هم قابل رويت است به اختلاف بين زن و مرد اشاره كرد و افزود: وقتي ميخواهيد اين رابطه را در مقام ازدواج يا "هرگونه رابطهاي" تعريف کنيد اول به اختلافهاي زن و مرد در مقام ارتباط توجه کنيد. به اين اختلاف که توجه شد کليد طلايي دستتان ميآيد که با آن در ازدواج و تربيت کودک بسيار موفق خواهيد شد. بالاترين بهره را از ازدواج خواهيد برد و به زيباترين شکل نياز جنسي در اين رابطه برطرف و رابطه عاطفي در آن، تامين خواهد شد. اين کليد طلايي را با تمام جسارت عرض خواهم کرد، كليدي كه فرهنگ غرب سعي کرده آن را دفن کند و اين همه بدبختي را بوجود آورد.
مسلمانها هم گاهي اوقات مرعوب فرهنگ غرب، اين اختلاف بين زن و مرد(كليد طلايي) را پنهان ميکنند، به بهانه مساوات بين آندو. ارزش زن و مرد با هم برابر است اما هرکدام نيازهاي متفاوتي دارند. نياز را پنهان ميکنند که بگويند اسلام بين زن و مرد فرقي قائل نيست! نتيجهاش اين ميشود که بسياري از احکام ديني را نميتوانيد تبيين کني. بچهها هم در خانهاي که اين کليد طلايي وجود ندارد، بد تربيت ميشوند. اين کليد طلايي اگر قفل ارتباط بين زن و مرد را باز نکند، ميتوان آثارش را در بچهها ملاحظه کرد. اين کليد اگر نباشد بيديني رواج پيدا ميکند و انسانها دچار کمبود محبت ميشوند.
حرکت بر مبناي کليد
رابطه بين زن و مرد (ابعاد عرفاني آن را کنار ميگذاريم) مگر نبايد نياز عاطفي و مادي را برطرف کند؟ اگر اين کليد نباشد اين نيازها به خوبي برطرف نخواهد شد. مردها بعد از ازدواج هرزگي و زنها بعد از ازدواج(درصورت نجابت) دچار بيماريهاي اعصاب و روان خواهند شد. وقتي زن و مرد در قاعده اين کليد طلايي حرکت نکنند دچار اين مشکلات خواهند شد.
پناهيان اضافه کرد: در بخش اول اشاره شد که اين رابطه ابعاد عرفاني دارد که بايد به آن فکر کرد. گفتيم دو بعد مادي و عاطفي هم دارد. در بعد مادي(جنسي) مبالغه شده در معصيت تلقي کردن اين نياز. جرئت نميكنم برخي امور را بازگو كنم(!). برطرف کردن نياز جنسي در برخي شرايط و موارد (كه توضيح نميدهم) ثوابي دارد كه در خوردن و آشاميدن نيست. در بعد مادي رابطه زن و مرد نگاه افرطي معصيتگونه كه به آن ميشود، بايد تعديل شود. در بعد عاطفي نيز افراط و زياده رويهايي كه ناشي از كمبود محبت است بايد برطرف شود تا رابطهاي معقول شكل گيرد. براي ايجاد اين رابطه معقول بايد به كليد طلايي توجه شود.
فرماندهان حقوقي و فرماندهان عاطفي
به گزارش برنا، حجتالاسلام پناهيان ادامه داد: اين كليد در انواع و اقسام ارتباطها كاربرد دارد كه توضيح آن بماند. اما در باب ازدواج و گفتگوي قبل از آن كاربرد فراواني دارد. مرد از زن چه انتظاري و زن از مرد چه انتظاري دارد؟ پاسخ به اين سوال يكسان نيست. نميتوان گفت مرد از زن انتظار دارد كه زن او را دوست داشته باشد و بعد بگوييم زن از مرد انتظار دارد كه او را دوست داشته باشد. اگر بخواهيم دقيق توضيح دهيم مردان بايد به فطرت خود دقت داشته باشند، خانمها هم همينطور.
زن دوست دارد توسط يك مرد مورد "محبت" قرار گيرد. محبتي كه قلبش به آن مطمئن باشد. نتيجه اين محبت هم چيزي جز نوازش نيست. ولي مرد از زن انتظار دارد مورد "اطاعت صميمانه" قرار گيرد. در اينصورت، مردي كه فرمانده حقوقي است و زني كه فرمانده عاطفي، در كنار همديگر به تعادل ميرسند. مادر به فرزندان بايد بگويد: از پدر خود اطاعت كنيد. تا عاليترين تعادل در اين خانواده شكل گيرد. فرزندان بدون تربيت و تعليمات مذهبي خاص، به متعادلترين وضعيت و اوج خلاقيت و شكوفايي ميرسند. در مقابل پدر بايد به بچهها بگويد: به مادر محبت كنيد. پدر بگويد مبادا دل مادر بشكند و مادر بگويد مبادا غرور پدر بشكند. اينها تعابير مختلف كليد طلايي است.
زن بايد غرور مرد را حفظ كند و مرد عاطفه زن را. گاهي اوقات زنها در مديريت بسيار هوشمندتر هستند. مثل پادشاهان قديم كه وزير هوشمندشان به خوبي ميدانست چطور اقتدار پادشاه را حفظ و او را مديريت ميكنند. زن زيرك؛ زني است كه اگر خواست مردش را اداره كند او را در موقعيتي از سلطنت قرار دهد.
زن ريحانهاي است كه نبايد دلش را شكست
پناهيان دو حالت طبيعي در رابطه بين زن و مرد قائل شد و ادامه داد: زن دو نقش را براي مرد بازي ميكند، مرد هم دو نقش براي زن. اينها تعابيري از همان كليد طلايي است. زن در ارتباطش با مرد گاهي حكم مادر اين پسر را دارد و گاهي حكم دختر اين پدر. هم در رابطه همسري هم در رابطههاي آزاد. اگر غير اين دو باشد از طبيعت خود خارج و دچار بحران هستند و از زندگي لذت نميبرند.
گاه زن دوست دارد مثل مادر، نوازشگر مردي باشد كه حتي از خودش مسنتر است. بسياري از اوقات ديده شده دختري بيشتر از آنكه تشنه محبت پسري باشد به خاطر دلرحمي با او ارتباط برقرار كرده، تقاضاي محبت پسر را ديده و حس مادري و زنانهاش جوشيده است( اينكه در محدوده شرع اين عمل فساد است يانه، بحث ديگري است). البته مردها نبايد رندي كرده و از حس مادري دخترها سوء استفاده كنند!
وي تصريح کرد: پدر و پسر هر دو بايد غرورشان حفظ شود. هيچ مادري حق ندارد طوري به پسرش محبت كند كه غرورش شكسته شود و هيچ پدري حق ندارد دل دختر خود را بشكند. پيامبر اكرم(ص) سفارش فرمودند به دختران خود بيش از پسران محبت كنيد. زن نياز به اين عاطفه دارد.
بنا بر اين گزارش، پناهيان خطاب به زنها گفت: خانمها بدانند راهي كه مردها به زنها ظلم نكنند اين نيست كه به او بگويند رئيس نباش، به آنها بگويند رئيس باش و وقتي او خود را در موقعيت رياست ديد ظلم نخواهد كرد وگرنه اگر مرد رئيس زن نباشد و ذليل او باشد، نه تنها ظلم خواهد كرد بلكه خيانت هم ميكند. چاره اينكه زني حق خود را از مردي بگيرد(عاطفه و دل او را) اين نيست كه زن بر مرد سيطره داشته باشد. نميگويم رئيس زن باشد يا مرد. يك نوع رياست براي زن است و يك نوع ديگر براي مرد. رياست حقوقي كه كارش با فرماندهي و اطاعت سامان پيدا ميكند براي مرد، و رياست عاطفي كه مرد بايد تمام عمر مواظب باشد كه مبادا دل همسر خود را بشكند را به زن.
وي افزود: مرد نبايد بنشيند با زن مذاكره كند، بايد ببيند از چه چيز دلش ميشكند و از آن پرهيز كند. نبايد از گل نازكتر به زن گفت و او را ريحانهاي تلقي كرد كه بايد لطافت روحي او حفظ شود، در عين حال زن غيرت و محكمي مرد را هم ميخواهد. اميدوارم از كليد طلايي رابطه زن و مرد(توجه به اختلافات بين اين دو) بهره برده و البته از آن سوء استفاده نكنيد.، حجت الاسلام عليرضا پناهيان در پايان سخنان خود زنها را از اطاعتهاي بي چون و چرا و نابجا نهي و تصريح كرد: توجه خانمها را به سودجويي در جامعه جلب ميكنم كه تنها يك شيرمرد ـ مقام معظم رهبري ـ به آن اعتراض كرد؛ آنهم منشي شدن زنها در ادارات است. با اين تفكر كه زن اطاعتپذير است. زن يك "اطاعتهايي" (نه اطاعت مطلق) را دوست دارد از مرد داشته باشد و از اين طريق ارضا ميشود اما همين زن كه استعداد بعضي اطاعتها را راحتتر دارد، در ادارات مورد سودجويي قرار گرفته و وقتي به خانه ميرود به او ميگويند: از مرد خود اطاعت نكن! پررو ميشود.
صد فتنه و شور در جهان حاصل شد
سر نشتر عشق بر رگ روح زدند
يک قطره از آن چکيد و نامش دل شد
فراموش نکنيم عشق هنر است و عاشق هنرمند, عشق و عاشقي واژه هايي هستند که حرمت دارند. خداوند زن و مرد را براي هم و درکنار هم آفريد تا عشق را هنرنمايي کنند. بزرگترين تجلي عشق در آفرينش زن و مرد نمودار ميشود و در ذات آدمي است و غير قابل انکار است.
كمي تعقل در برخوردها و مقداري مطالعه در تاريخ 1500 سال اخير عالم بسياري از حقايق را نمودار مي سازد.
صهیونیست بودن ما خبر نداشتیم.!!!