"شهریار" را می توان جزو مجموعههای خوب و باارزش صدا و سیما در سالهای اخیر محسوب کرد چرا که به بخشی از تاریخ میپرداخت که در چند سال گذشته مورد غفلت قرار گرفته بود. درواقع کمال تبریزی در مجموعه "شهریار" بخش مهمی از تاریخ ایران را به تصویر کشیده است.
لحن و سبکی که کمال تبریزی – نویسنده و کارگردان شهریار - برای این مجموعه انتخاب کرده بود، بهتر و بالاتر از برخی آثار سینمایی او قرار می گیرد. تمام عناصر شامل طراحی صحنه و لباس، گریم و موسیقی در سطحی قابل توجه بود و به جزئیات زندگی شهریار نیز به خوبی پرداخته شده بود. البته در بخشهایی هم جای سوال وجود داشت. به عنوان نمونه شهریار از تمام شاعران همدوره خود بالاتر تصویر شده بود که در واقع چنین نبوده است.
همچنین مجموعه تلویزیونی "شهریار" میتوانست به جریان گذار شعر معاصر ایران بیشتر بپردازد که مورد غفلت قرار گرفته است. علاوه بر آن زندگی شهریار در دهههای 50 و 60 خیلی با سرعت جمع شده که تبریزی میتوانست تامل بیشتری در این دورهها داشته باشد.
اردشیر رستمی – کاریکاتوریست - در این مجموعه در نقش جوانی شهریار ظاهر شد و به خوبی از پس نقش برآمد و مخاطب خیلی به او نزدیک شد، اما سیروس گرجستانی شاید به دلیل تکیه زیاد روی تکنیک توفیق رستمی را نداشت.
استفاده از تصاویر مستند در حاشیه مجموعه هم حرکتی نو و جذاب بود. پخش تصاویر مستند در آخرین قسمت مجموعه تلویزیونی "شهریار" موجب پررنگتر شدن وجوه معنوی این سریال شد.
درهرحال ساخت مجموعههای زندگینامهای مشکل است، چرا که حوادث دراماتیک در آنها کم است و کارگردان و فیلمنامهنویس باید از تخیل خود نیز استفاده کنند.
یکی از نقاط ضعف مجموعه ناتوانی کارگردان در خلق لحظات معنوی است؛ تبریزی در به تصویر کشیدن موضوعهای جدی یا طنز موفق است اما در لحظات معنوی باورپذیری لازم را ایجاد نمی کند.
درمقابل باید اذعان داشت که سه مساله زندگی شخصی مرحوم شهریار، جذابیتهای شعر و حوادث تاریخی تلاقی مناسبی در "شهریار" داشتند و حتی بعد از پخش مجموعه "شهریار" دیوان شهریار چه در بازار کتاب و چه در نمایشگاه کتاب پرفروش بود چرا که مخاطبان با شخصیت شهریار و اشعار او تا حدودی آشنا شدند.
توجه تلویزیون به ساخت مجموعههایی درباره مفاخر معاصر ایران مانند "شهریار" و "روزگار قریب" قابل تحسین است چرا که مخاطب ایرانی باید با مفاخر ارزشمند آشنا شود. علاوه بر آن تاکید این مجموعه به زبان ترکی مورد استقبال مخاطبان ترک زبان قرار گرفت و لهجهای مناسب برای آن در نظر گرفته شده بود.
در پایان باید گفت ساخت چنین مجموعه هایی حتی با درنظر گرفتن ضعف های احتمالی آن ها بر ساخت سریال های عوامانه ای که ساخته شدن و شاخته نشدنشان توفیر چندان نمی کند، باید برای تلویزیون در اولویت قرار بگیرد.
با تشکر
فيلم دكتر قريب نيز بسيار تاثير گذار و زيباست.
مهمترين مسائل شهريار از قبيل ، روند زندگي ، وضعيت او در جامعه ، محبوبيت و در جهان ، ناميدنش بعنوان حافظ زمان را در اين سريال بي خيال شده و تنها صبحانه خوردن شهريار با رفيقش را بالاي 10 دقيقه طول ميدهد و جر و بخث بر سر اين كه اين نان را از كدام نانوائي خريده اي آيا واقعاً نسبت به ساخت سريال شهريار چيزي از قلم نيافتاده ؟
انشاا... كه آقاي كمال تبريزي كه قبل از اين بعنوان يك همزبان و همشري به او افتخار ميگذاشتم بتواند جواب اين سوال را بدهد .
رسول (يك تبريزي از كرج) fa.mara@yahoo.com
منتظر جوابت هستم.
از آقای تبریزی ممنونیم اما من معتقدم فیلم خیلی ابتر بود. گویا این فیلم به سفارش سمپات های زبان فارسی تهیه شده بود . در فیلم هیچ اشاره ای به شاعران ترک در داخل و خارج کشور که تحت تاثیر آثار استاد بودند نشد. بویژه شرایطی که منجر به سرودن منظومه ی سهندیه شد مهجور ماند.
اشعاری که استاد به زبان فرانسوی سروده بود هم مطرح نشد . ترجمه ی آثار فارسی و ترکی ایشان به زبان های دیگر هم از نکات مغفول فیلم بود. مثلا" میرصالح حسینی در ترجمه ی حیدربابا ذکر کرده که این اثر به بیش از 70 زبان دنیا ترجمه شده و تاثیر شگرفی بر مخاطبین خود داشته است که البته بسیاری از این ترجمه ها در زمان حیات استاد بوده است. شهریار در جوانی و تا زمان شکست عاطفی تفننی شعر می سرود اما بعد از آن راستای شعری خود را می یابد و اشعار پرمغزتری را می سراید که در فیلم درست از همین مقطع زمانی سرعت نمایش شتابدار شده و زندگی استاد با روزمرگی نشان داده می شود. دهه ی 50 و 60 به سرعت می گذرد و در مقطع انقلاب هم به مراوده ی استاد با یک انقلابی بی نام و نشان محدود می شود.
آقای تبریزی در کارنامه ی شما فیلم های ماندنی کم نیست ولی ماهیت این فیلم نشان داد که زندگی استاد بسیار بالاتر از توان حضرتعالی در به تصویر کشیدن شخصیت برجسته ای همچون شهریار است. این فیلم نه تنها شهریار واقعی را نشان نداد بلکه ضمن تحقیر شاعران فارس زبان معاصر جفایی کامل بر شاعران ترک زبان داخل و خارج بود.
آيت الله نجفي از خداوند خواسته بود كه يكي از اولياالله را نشانش بدهد و در عالم خواب حضرت مولا علي (ع) استاد شهريار را نشانش داد. آيا آن ولي خود كه آن حضرت او را معرفي مي كند اينگونه بود؟
اين جمله شما را قبول نتوان كرد .
بهتر نیست به دور از تعصب درباره جایگاه شاعر محبوبی همچون شهریار صحبت کنیم و به جای شناخت واقعی از او بت نسازیم؟
در ضمن آقاي فخرالديني آهنگ ساز هم براي اين اثر كاري از خود ارائه ندادند.
بيشتر كارها مال مرحوم خالقي بود.