عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «به برگ کاج مینویسیم حدیث تلخ زابُل را/ به چالش میکشیم امروز سکوت ارگ کابُل را»
این، مَطلَع یک غزل یا سرودهای دیگر نیست. شعار دیروز مردم کابل در راه پیمایی اعتراضی به قتل 7 افغان متعلق به قوم هزاره (شیعه) است. به جنبه های سیاسی و قومیتی قضیه در این نوشته کاری ندارم و این که افغانستان همچنان درگیر پروژه «ملت» سازی است و افغان ها بیش از آن که افغانستانی باشند «هزاره»، «تاجیک» و«پشتون» و یکی دو قومیت دیگر هستند.
انگیزه این نوشته اما زیبایی شعاری است که افغانها سر میدادند. باز نه به لحاظ مفهومی که از حیث واژگان. دوباره بخوانیم:
به برگ کاج مینویسیم حدیث تلخ زابل را
به چالش میکشیم امروز سکوت ارگ کابل را
در ایران شعارهای ما کوتاهتر است و معمولا با کلمات هیجانیتر. در این شعار چند نکته جالب است:
- کاج، درخت بومی افغانستان است و کاج افغان شهرت دارد. البته در ایران نیز کاج تهران و کاج مشهدی داریم اما از علاقه ایرانیان به درخت کاج سنتی کاسته شده و بیشتر سوزنیبرگهای خارجی در پروژههای فضای سبز مورد استفاده قرار میگیرد. مشهورترین نوع کاج در افغانستان البته «کاج چلغوزه» است (چهل غوزه) که بیشتر به خاطر دانههای خوردنی آن شهرت دارد و بر برگ آن نه میتوان شعری نوشت نه نثری!
- برای ایرانیان زابل مرکز منطقه سیستان از استان سیستان و بلوچستان است اما در افغانستان، زابل نام یکی از34 ولایت است که بیشتر پشتوننشین است و 7 افغان، هزاره و شیعه در این منطقه سر بریده شدند. با این حال همین اشتراک در لفظ از اشتراکات فرهنگی حکایت میکند.
-«به چالش کشیدن» تعبیری کاملا امروزی و مدرن است و هیچگاه در هیچ شعاری در ایران این تعبیر به کار برده نمیشود. البته اینگونه نیست که افغانها در گفتار عادی نیز این تعبیر را به کار برند و می توان حدس زد در شبکه های مجازی رواج یافت و به این خاطر تکرار می کردند.
- منظور از «ارگ کابل» کاخ ریاست جمهوری افغانستان است. در کشور های مختلف مقر اصلی حکومت نیز برای خود نام جداگانه ای دارد و به جز پایتخت این اسامی هم مشهور است. در آمریکا کاخ سفید (واشنگتن)، در روسیه کرملین (مسکو)، درلندن خانه شماره 10 و مانند اینها.
در ایران ریاست جمهوری با واژه «پاستور» شناخته میشود و این برای خبرنگاران خارجی اسباب تعجب است که میان یک دانشمند فرانسوی و سیاست ایرانی چه ارتباطی وجود دارد؟ دلیل اشتهار به «پاستور» اما استقرار «انستیتو پاستور» در آن منطقه است که چون قدمت و شهرت زیاد دارد کل مجموعه به نام «پاستور» شناخته می شود.
افغان ها واژه زیبای «ارگ» را به کار می برند و هنگامی که ارگ تاریخی بم را به خاطر آوریم بیشتر درمی یابیم که چقدر این نام هم در فرهنگ ما ریشه و پیشینه دارد.
خبر سر بریدن 7 شیعه افغان و ادامه درگیریهای قومی و نژادی البته تلخ است اما آن سوی این همه منازعه اشتراک زبانی وجود دارد و به همین سبب یک ایرانی پارسی زبان ارتباط بیشتری با این شعر و شعار برقرار میکند تا افغانهایی که به زبان «پشتو» صحبت میکنند.
اکنون بیشتر می توان دریافت که تفکری که اجازه نمیدهد ترانهها و موسیقی ملی و پر از طنین چنین واژگانی در خطه خراسان اجرا شود و پس از آن به هرات و دیگر مناطق افغان برود چگونه موجب جدایی فرهنگی میشود.
آنان با این شعارها وفاداری خود به پارسی دری را نیز ابراز میکنند و ما برای گسترش زبان فارسی در این سرزمین چه کردهایم و چه میکنیم؟!