۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۴۲۰۵
تاریخ انتشار: ۱۸:۴۳ - ۱۱-۰۳-۱۳۸۷
کد ۴۴۲۰۵
انتشار: ۱۸:۴۳ - ۱۱-۰۳-۱۳۸۷

گزارشی از آخرین کلاس درس فاطمه رجبی در دانشکده خبر

یکی دیگر از بچه ها می گوید:"استاد ما غیبت هامان زیاد شده جلسه پیش که نیامدیم تو جلسه مطبوعاتی آقای الهام بودیم .ایشان گفتند به شما بگوییم برایمان حاضر بزنید.


خالق و نویسنده کتاب"احمدی نژاد معجزه هزاره سوم" فاطمه رجبی ، در کسوت استاد درس " انقلاب اسلامس و ریشه های ان " در دانشکده خبرمشغول به تدریس است .

جلسه آخر کلاس او در ترم جاری دانشگاه ها در سالن شهدای رسانه دانشکده خبر برگزار شد .

آن چه می خوانید، تنها ماحصل دیده ها و شنیده ها از فردی است که آغاز به تدریس او در دانشکده خبر ف منشأ حرف و حدیث های فراوانی بود که البته تماماً در حد همان حرف و حدیث ها باقی ماند .
گزارش زیر در چلچراغ منتشر شده و به جای اسامی برخی افراد ، «...» یا حرف اول نامشان آمده که البته معلوم است منظور خانم رجبی چه کسانی بوده اند.
 

وقتی می رسم کلاس شروع شده است . درس از موضوعات سال43 شروع میشود. نیم ساعتی از کلاس گذشته یکی از بچه ها از نقش گروه های مختلف درپیروزی انقلاب می پرسد و رجبی از گروه های مختلف نام می برد و اضافه می کند :"البته بعد از انقلاب همه این گروه ها علیه نظام اسلامی موضع گرفتند .شما نمی توانید تصور کنید . خدای نکرده الان را بگوییم .الان گروههای مختلفی با نظام درگیری دارند ،سلطنت طلب ها هستند چه در داخل چه در خارج ملی گرا ها هستند ،نهضت آزادی هست، شاخه هایی از اصلاح طلبان هستندکه همه دنبال این هستند که نظام سرنگون شود .البته الان زورشان نمیرسد .اما حالا اگر خدای ناکرده این هدف به نتیجه رسید دعوا بر سر این است که هر کس می گوید من این کار را کردم من باید حاکم شوم."

فاطمه رجبی از وقوع انقلاب و جنگ به عنوان دلایل بد شدن وضعیت معیشتی یاد می کند و وقتی بچه ها اصرار میکنند که وضعیت فعلی از دهه اول انقلاب بدتر شده است میگوید:"خب حرف من هم همین است ؛ داد من هم علیه همین هاست که آنقدر فحشم میدهند! مثلا"همین برنامه خصوصی سازی که الان دولت و مجلس و ملت ما مدام اصرار بر آن دارد... " هنوز به آخر جمله نرسیده که خودش می گوید:"ببینید نمی گذارید دیگر!من می خواهم همین حرفها را بزنم دیدم ،رفته اید علیه من در روزنامه ها نوشته اید که فلانی آمده استاد ما شده، خب این همان حرفهایی است که من بیرون هم می زنم اما خب اشکالی ندارد. بالاخره همه باید بپذیرند که به هر حال هر حرفی آدم می زند یک سری موافق و یک سری مخالف دارد. حالا خدا رو شکر ما تحمل داریم .خودمان را گول نزنیم ، برای من و شما نیست که بر سرشان می زنند که خصوصی سازی کنند .من الان جلوی شما میگویم و بعداً هم می نویسم که فشاری که به احمدی نژاد میاید از هر طرف...مثلاً شما نگاه میکنید آقای ه .ر..." دوباره بحث به اینجا میرسد، رجبی حرفهایش را قطع می کند و می گوید:"ببینید نمیگذارید,الان می روید توی روزنامه ها می نویسید که فلانی این حرفها را زد خب اقلاً اجازه بدید من راجع به ه.ر حرف بزنم..."یکی از بچه ها میگوید :"استاد! خب کار شما راحت می شود ، مگر خودتان نگفته اید که اینها را بعداًمینویسید؟"
 - نه!من اصلاً اینها را قبلا"هم گفته ام  که این که آقای «ه» راجع به خصوصی سازی فشار می آورد به این خاطر است که جایگاه رئیس...را دارد و اصلا"گفته از این به بعد برنامه های دولت را ما می نویسیم.یکی نیست بگوید که ما اگر آن برنامه های قبلی را قبول داشتیم که احمدی نژاد رای نمی دادیم ! مجلس هم که متاسفانه دیگراصلاح طلب ها نیستندکه اعتراض کنند و پر شتاب علیه برنامه های اقتصادی ریئس جمهور حرف می زنند .
 همین آقای ت و خ.چ و س و ...هستند و با این اعتراض ها و فشارها به آقا ی احمدی نژاد که مدام هم در حال مقاومت هستند من اعلام خطر می کنم که بعد از پایان دوره احمدی نژاد خبر دهند یک سری هم در همین دولت جدید به فربهی خصوصی سازی رسیده اند ...حالا بگذارید درسمان را بخوانیم"

یکی از بچه ها میگوید :" استاد بحث آقازاده ها اجازه نظارت توی این بخش رانمیدهد..."

- اتفاقاً حالا بگذارید بگویم که همین ویژه نامه اعتماد چند روز پیش با "م .ه" به عنوان شخصیتی که به سیاست مدرن می اندیشید مصاحبه کرده است و نوشته که ایشان علاوه بر سالهای متمادی که در جنگ بوده در مدیریت کلان نفتی نقش داشته ...خب این یعنی چه؟ اگر کسی بفهمد که او پسر رئیس ...بوده خب همین مدیریت کلان نفتی خیلی مسائل را روشن می کند.این آقا چه کاره بوده ؟ چه تخصص داشته ؟نوشته فعلاًهم دارد دکترای انرژی میخواند .بعد ها خواهند نوشت که دکترای انرژی در نفت و گاز میخواند، چون بالاخره سهیمند در نفت و گاز .

"خدا شاهد است من روزی فکر نمی کردم در اول انقلاب که بخواهم علیه این شخصیت های انقلابی البته منهای آقای "ه" که از روز اول من نسبت به ایشان انتقاد داشتم ، چیزی بنویسم ،ولی شد دیگر و فرقی هم نکرد.
دولت اصلاحات هم آمد همین کار را کرد و خدا برسد به بعد از این دولت که ببینیم آقا زادگی کرده یا نه!"
"اما مسئله این است که کسی جرات نداردحرفی بزند.خدا شاهد است که نمی خواهم حمایتی از من باشد،اما فاطمه رجبی جرمش در این مملکت چیست ؟هیچی ؛ اینکه علیه این مسائل می نویسد و این است که همه روزنامه های راست و چپ علیه اش می نویسند، متاسفانه ما اراده ای برای یقه کردن حاکمان نداریم . این شوخی نیست حاکمان ما باید بگویند روزی که آمدند چه داشتند؟"

رجبی داستان قبولی پسرش در دانشگاه را تعریف میکند و این که الهام اجازه نداده اند که پسرشان از حق تغییر محل دانشگاهش به واسطه اینکه پدرش عضو علمی بوده استفاده کند: "خدا شاهد است که دوستان دوم خردادی من می گفتند این خراب کاری هایی که برای خودت و شوهرت کردی برای بچه هایت نکن و بگذار بچه هایت از این امکان استفاده کنند. ولی ما نگذاشتیم و خدا را شکر هر دو پسرمان در همان رشته هایی که می خواستند قبول شدندو من هنوز علیه این حق می نویسم .فکر کنید که اصلا"چرا به من فحش می دهند؟به خاطر اینکه می گویند این تفکر ایجاد می کند و بقیه دنبالش می روند."

رجبی مشکل فعلی را کنار کشیدن همه مردم می داند و می گوید :"مردم حاکمان را به حال خود رها کرده اند غیر از احمدی نژاد که همه باید بدانند شام چه خورده و نهار چه و این که وای یک خرما را کرد دو خرما"

بعد از توضیحی کوتاه تا زمان وقوع انقلاب کلاس تمام شده بحث سولات امتحان است و چگونگی نمره دادن.
بچه ها از استاد تشکر و خداحافظی می کنند . یکی از بچه هامی گوید:"استاد ما واقعاً قبل از کلاس از شما تصویر دیگری داشتیم ."

-فکر می کردید از در میآیم فحش میدهم؟

یکی دیگر از بچه ها می گوید:"استاد ما غیبت هامان زیاد شده جلسه پیش که نیامدیم تو جلسه مطبوعاتی آقای الهام بودیم .ایشان گفتند به شما بگوییم برایمان حاضر بزنید.

فاطمه رجبی برعکس آنچه یکی از بچه های کلاس قبل می گفت ، خونسرد و آرام جواب سوال را می دهد و می گوید:"من فقط یک توصیه به شما می کنم که از هر جناحی هستید فقط متعهد باشید کاری ندارم چی چی طلب و چی چی گرا هستید، هر چه هستید فقط تعهد خبرنگاری داشته باشید ،تعهد قلبی .برگ برنده من در حرفهایم همین است و این که آزادم و نانی ندارم که قطع شود، البته یک بار زمان آقای ...تا حرف زدیم اخراجمان کردند .اما حالا بعد از آن هیچ کاری نداشته ام که بخواهند از کار بی کارم کنند و فوقش فحشم میدهند که بالاخره یا من خسته می شوم یا آنها!


ارسال به دوستان
وبگردی