شاید یکی از دلایلی که شهرمان هنوز هم شهرِ قصه است همین باشد. اینکه اکثرِ ما احتمالِ خر بودنِ هرکسی را میدهیم جز خودمان. حتی در خلوتمان هم گردن نمیگیریم که در زندگیمان گاههایی هم بوده که دندانِ سالمی را اشتباهی از بیخ درآورده باشیم...اینجوری میشود که اگر دیربجنبیم باقیِ دندانهایِ سالممان هم یکی یکی بدست خودمان یا باقیِ شخصیتهای شهرقصه ی زندگیمان کنده میشود و آخرش میشویم یک مشت بی دندان که نه توانِ ادای حرفهای خودمان را داریم نه قدرتِ جویدنِ حرفهای همدیگر... هضمشان پیشکش...

2- فیلم نقطه کور

بخش هايى از فيلم " نقطه كور " به كارگردانى مهدى گلستانه با بازى محمدرضا فروتن، هانيه توسلى، محسن كيايى که در کانال روزنامه سینما در تلگرام منتشر شد:

3- در مسیر آزادی

حبیب حسنی هم در تلگرام نوشت:

هيچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند؛

اما همه می توانند از همين حالا شروع کنند و پايان تازه ای بسازند.

بايد بدانيم كه تحريم، فقط اقتصادی و خارجی نيست، ما بايد تحريم های فکری و ذهنی و انگیزشی خود را نيز بشكنيم و با شروعی تازه و آغاز تغيير از خود، دنیایی بهتر و زيباتر برای خودمان، خانواده مان و همكاران مان بسازيم.

4- اندر احوالات سفارت ایران در آمریکا

هادی شاهی در لاین با انتشار تصاویر زیر از سفارت آمریکا نوشت:

سفارت ایران در امریکا از سال 1980 تعطیل است. در این دوران 35 ساله، ساختمان سفارت ایران در واشنگتن متروکه باقی مانده است ولي دخل و تصرفي در آن صورت نگرفته است. با این حال روزنامه اورشلیم پست در مقاله ای مدعی شده است که امریکا به عمد از سفارت سابق ایران در واشنگتن محافظت می کند. در سال 2013 فردی به نام اریک اسماعیل پارنسی، که یک هنرمند امريكايي ایرانی تبار است اجازه یافت بعد از 34 سال از داخل این ساختمان بازدید کرده و تصاویری تهیه کند. آلبومی که این هنرمند تهیه کرد، نامش گالری ایام بود که در نمایشگاهی بین المللی در دوبی به نمایش درآمد. در ادامه تعدادی از این عکس ها را مشاهده خواهید نمود.

آخرین سفیر ایران در امریکا، آقای اردشیر زاهدی بود که در این ساختمان مشغول به کار بوده است. همچنین بنابرگزارش های متعدد شخصیت های مهم امریکایی نظیر الیزابت تیلور، باربارا والترز، اندی وارول ، فرانک سیناترا، سناتور ادوارد کندی و هنری کسینگر، وزیر امورخارجه وقت از این ساختمان بازدید کرده بودند. باربارا والترز، یکی از معروفترین شخصیتهای تلویزیونی امریکا و یکی از پایه گزاران شبکه خبری ABC امریکا در کتابش نوشته: آنجا که صحبت از اغراق، گزافه گویی هنری و لذت خالص درمیان باشد، در آن صورت، سفارت ایران، ساختمان شماره یک امریکا خواهد بود.

هم اینک ایران، در امریکا فقط یک دفتر حفاظت از منافع دارد که در بخشی از ساختمان سفارت پاکستان واقع است.

5- به رای سال 92 ایمان دارم

محمد علی آهنگران در کانال تلگرامی خود نوشت:

من همچنان به رايي كه در خرداد نود و دو به دكتر روحاني دادم ايمان دارم و به آن افتخار مي كنم. دولت يازدهم چالشهاي عجيب و شگفت انگيزي پيش رو داشته و دارد و به گمان من يكي از مهمترين آنها را در جريان اجرايي شدن برجام پشت سر گذاشته است هر چند چالشهاي پيچيده تري در مقابل دارد. دولت مي بايست پس از توفيق هسته اي مسأله تفاهم سياسي را به عنوان يك پروژه عاجل و فوري در دستور كار قرار دهد و مي توان تهديد رد صلاحيتهاي گسترده را از طريق گفتگو هاي ملي به فرصت تفاهم سياسي تبديل نمود

اگر دولت روحاني از اين مساله مهم غفلت كند شكاف عميق ناشي از وقايع تلخ سال هشتاد و هشت، حفظ دستاوردهاي موفقيت هسته اي را بسيار سخت خواهد كرد. دولتي كه همه هزينه‌هاي برجام را پرداخته است و اكنون خود را براي بهره‌برداري از منافع آن آماده مي‌كند، به يك باره مواجه با قضيه عربستان و مشكلات بعد از آن مي‌شود، در سياست داخلي هم موضوع رد صلاحيتها موجي از عدم رضايت و نا اميدي را ايجاد نموده است. چرا چنين وضعي ايجاد شد؟

پاسخ خيلي ساده است، فقدان تفاهم در سياست داخلي. پروژه اصلي کشور نه حل بحران هسته‌اي است و نه حل بحران اقتصادي، بلكه رسيدن به حدي از تفاهم ملي است. بدون اين تفاهم ممكن نيست كه مشكلات سياست خارجي و اقتصادي را بتوان حل كرد.انتخابات پیش روی ما در اسفند ماه اگر آخرين فرصت براي رسيدن به اين تفاهم نباشد، به طور قطع مهم‌ترين فرصت است.

6- خودروهای تک سرنشین عامل اصلی ترافیک

هادی زارعی در وبلاگ خود تصاویر جالبی از بار ترافیکی در شرایط مختلف منتشر کرد:

در این تصویر، ۲۰۰ نفر در ۱۷۷ اتومبیل حضور دارند

حالا همان نفرات را بدون خودرو می‌بینید

همان تعداد، همه در یک قطار شهری

همان تعداد نفرات با دوچرخه

همان نفرات که در ۳ اتوبوس جا شده‌اند

7- مسجد جامع مسکو

مهدی سنایی سفیر ایران در روسیه با انتشار این عکس در فیس بوک خود نوشت:

مسجد جامع مسکو در هوای سرد دیشب

این مسجد که در منطقه مرکزی مسکو قرار دارد چند ماه پیش افتتاح شد و علاوه بر اهمیتی که برای جمعیت نزدیک به سی میلیون نفری مسلمانان روسیه دارد بی تردید یکی از مراکز دیدنی مسکو برای جهانگردان است.مساجد شهر گروزنی در چچن و غازان در تاتارستان نیز از جمله مساجد بزرگ و دیدنی روسیه هستند.در مسکو چهار مسجد معمولی دیگر نیز دایر است.

8- وفای سگ

لیلا ساکی در صفحه فیس بوک خود این متن را منتشر کرد:

پادشاهی درقصر خود سگی تربیت شده ای برای از بین بردن مخالفان درقفس داشت که بسیار خشن بود.

اگر کسی با اوامر شاه مخالفت میکرد ماموران آن شخص را جلو سگ می انداخت و سگ او را دریک چشم برهم زدن پاره پاره می کرد.

یکی از ندیمان شاه که خیلی زیرک بود باخود فکر کرد که اگر روزی شاه بر او خشمگین شد و او را جلو سگ انداخت چه کند؟

این وحشت سراپا وجودش را گرفته بود که به این فکر افتاد که سگ را خود آموز کند لذا هر روز گوسفندی می کشت وگوشت آن را با دست خود به سگ می داد این کار را آن قدر تکرار کرد که اگریک روز غیبت می کرد روز بعد سگ به شدت دم تکان میداد و منتظر نوازش او می شد.

روزی شاه بر آن مرد خشمگین شد ودستور داد که آنرا درقفس جلو سگ بیاندازند.

ماموران طبق دستور کار کردند ولی سگ که اورا می شناخت دور او حلقه زد و سر روی دست او گذاشت خواب کرد.

یک شبانه روز گذشت ماموران آمدند تا لاشه های مرد را بیرون کنند و با دیدن صحنه متعجب شدند و نزد شاه رفته گفتند : این مرد آدمی نه ،بلکه فرشته است که ایزد زکرامتش سرشته است.

او در دهن سگ نشسته، دندان سگ به مهر بسته!

شاه به شتاب آمد تا صحنه را بیبیند و بعد به عذر و زاری پرداخت و گفت توچه کردی که سگ ترا پاره پاره نکرد؟

مرد گفت : ده سال نوکری تو کردم این شد عاقبتم فقط چندبار خدمت این سگ را کردم مرا ندرید.

سگ صلح کند به استخوانی ناکس نکند وفا به جانی...

9- تفنگ دستته!

توی فیلم آژانس شیشه ای یک پیرمردی هست به نام مش غفور . گویا سرایدار آژانس باشه . پرویز پرستویی بهش میگه :مشتی کلیدا رو بده من .

پیرمرد خیلی ساده است . متوجه وضعیت نیست . نمیفهمه که همه گروگان یه نفر اسلحه به دست هستند . نمیفهمه که صاحب آژانس با همه رئیس بودنش اختیاری از خودش نداره . حتی با وجود ترسش به فکر جونش هم نیست . به فکر وظیفه شه . بر میگرده و میگه : نمیشه ،مسئولیتی داره

رئیس آژانس با عصبانیت اشاره میکنه که کلید رو بده به آقا.

پرویز پرستویی دلش به حال پیرمرد میسوزه و با لبخند میپرسه : از من میترسی مشتی ؟

پیرمرد تازه اینجا به خودش میاد و میگه : نه نمیترسم . چرا بترسم ؟ خب معلومه که می ترسم . تفنگ دستته .

خیلی این دیالوگش رو دوست دارم .

10- افزایش مسوولیت نابودگر ایده‌های ناب

ارشیا دکامی هم درکانال تلگرامی مدیریت کاربردی نوشت:

کارمندان خوب ،علاقمندند که از طریق بهترین ایده‌هایشان رشد و پیشرفت کنند. اغلب کسی که ایده ای را می دهد اجرای آن ایده را هم به خودش واگذار می کنند. بعلاوه اگر آن شخص کارمند برجسته‌ای نیز باشد، چون بیشتر از هرکسی خواهان اجرایی شدن آن ایده است از او می خواهند مسوولیت کار را هم قبول کند.

مسلما کارمندان خوب قبلا هم به خوبی کار می‌کردند، بنابراین اگر هربار که پیشنهاد و ایده ای را مطرح می‌کنند مسوولیت جدیدی به آنها واگذار شود به طور قطع ایده‌های بعدی آنها متوقف خواهد شد.

همانطور که یک کارمند عالی یکبار به من ‌گفت: دیگر متوجه شده ام که باید پیشنهاد دادن را متوقف کنم زیرا هر بار که یک پیشنهاد جدید می دهم یک مسوولیت جدید به مسوولیت هایم اضافه میشود.

گاهی، برخی از کارکنان از پذیرش مسوولیت اجرای پیشنهادهایشان استقبال می‌کنند. اما همیشه اینطور نیست.

حال چگونه متوجه شویم که برای یک کارمند کدام راه مناسب تر است ؟

از خودشان بپرسید... .

کانال عصر ایران در تلگرام

تماشاخانه