عصر ایران - ایرانِ امروز از منظر کلان تاریخی، در نقطه "انتخاب مسیر" قرار گرفته است و هر انتخابی که صورت پذیرد، دستکم تا میان مدت بر نسل کنونی و آتی اثر گذار خواهد بود.
واقعیت این است که جامعه ایران در حال یک جدال درونی بین تندروی و عقلانیت است. پتانسیل این را هم دارد که پذیرای پیروزی هر کدام از این دو گزینه باشد. یعنی مختصات جامعه ایرانی به گونه ای است که هم می تواند برای مدت های طولانی، هزینه های افراط را بپردازد و در لاک خود فرو رود و تبدیل به آتش زیر خاکستر شود و هم می تواند عقلانیت را در دامن خود بپروراند و با اشتیاق به جایگاهی که شایسته تاریخ ، تمدن و فرهنگ ایرانی است، برسد.
نکته این است که هیچ کدام از تندوری و عقلانیت نیز در یک جناح یا گروه خاص منحصر نیستند. هم در میان اصلاح طلبان افرطیونی وجود دارند که از درک مقتضیات روز برای تنظیم سرعت و مسیر اصلاحات عاجزند و لذا نقض غرض می کنند و هم در میان اصولگرایان تندروهایی هستند که جلوتر از نوک دماغ شان را نمی بینند و اتفاقاً این ها بیشترین آسیب ها را به آنچه از آن دفاع می کنند، می زنند.
در مقابل، در هر دو طیف، عقلایی حضور دارند که می توانند در عین دارا بودن اختلاف - که کاملاً هم طبیعی است - با یکدیگر کار کنند و فضای عقلانیت را بر کشور حاکم نمایند.
انتخابات هفتم اسفند، می تواند تعیین کند که مسیر کشور در میان مدت به کدام سمت است: افراط گرایی یا عقلانیت؟
هر چند رویدادهای مربوط به تأیید صلاحیت ها، مایه خرسندی عمومی نبود ولی واقعیت این است که با همین بضاعت موجود نیز می توان، دستاوردهای حداقلی برای ریل گذاری قطار عقلانیت داشت و جز این، چاره چیست؟
فراموش نکنیم که برای ساختن آینده ای بهتر برای فرزندان مان، هر چند که باید رؤیا و آرزو داشته باشیم ولی مسیر رسیدن به آن، از سنگلاخ واقعیت ها می گذرد و اگر ناهمواری مسیر ما را از حرکت بازدارد، مسؤولیت تیرگی فردا، با خودمان است.
انتخابات ریاست جمهوری 92 ، مصداق بارزی از ناهمواری مسیر و حرکت ملت است. یادمان نمی رود که بعد از رد صلاحیت هاشمی، چه موجی از شگفتی و ناامیدی جامعه را فرا گرفت و در مقابل، در اردوگاه تندروها، چه جشنی برپا بود؟!
و باز به یاد داریم که مردم ایران، به جای خانه نشینی در روز انتخابات و زانوی غم بغل کردن، نزدیک ترین گزینه به هاشمی را انتخاب کردند و نتایج آن اراده عمومی را امروز می توانیم در گشایش درهای جهان به روی ایران ببینیم.
فرض کنید آن روز، مردم ایران با استناد به این که هاشمی را رد صلاحیت کردند، با صندوق های رأی قهر می کردند و بدین ترتیب، بعد از حذف هاشمی توسط شورای نگهبان، خانه نشینان نیز روحانی را حذف می کردند و فردی تندرو، با آرای حداقلی رئیس جمهور ایران می شد. آیا در چنان فرضی، امروز به جای آن که خبرهای مربوط به گشایش اقتصادی و ارتقاء تعاملات بین المللی و آمد و رفت بازرگانان ایرانی و خارجی و ... بخواندیم، اخبار مربوط به تحریم های جدید و تهدید به حمله را مرور نمی کردیم؟!
امروز نیز وضعیت مشابهی حاکم است. بدون این که بخواهیم وارد قضاوت در عملکرد شورای نگهبان شویم، باید بگوییم که جریان تندرو از وضعیت کنونی میدان رقابت خوشحال است، درست مانند ایام بعد از رد صلاحیت هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری.
عقلانیت و آینده کشور، امروز چشم به تصمیم یکایک مردم ایران دارد. اگر ایرانی ها ناامید شوند، صحنه و آینده را با دو دست خود، تقدیم "تندروی" می کنند و سالیان سال همه ما و فرزندان ما، باید تاوان این ناامیدی را بدهیم.
اما اگر بپذیریم که ناگزیریم در "صحنه واقعی" عمل کنیم و بدانیم که هر چند "انتخاب آرمانی" در دسترس نیست ولی باید "بهترین انتخاب های ممکن" را انجام دهیم، 2 اتفاق مهم رخ خواهد داد:
اول آن که تندروها، از ورود به مجلس بازخواهند ماند چرا که آنها، بیش از این که وامدار رأی دهندگان خود باشند، مدیون کسانی هستند که در انتخابات رأی نمی دهند.
اتفاق دوم این است که نزدیک ترین گزینه ها به جریان عقلانیت وارد مجلس می شوند.
این خطایی راهبردی خواهد بود اگر بپنداریم که یا «مجلس ایده آل می خواهیم» یا «آن را دو دستی تقدیم افراطی ها می کنیم» تا مقدرات مان را تعیین کنند.
عقل، همواره راه حل های جایگزین پیشنهاد می کند که به راه اصلی نزدیک تر باشند، ولو تقریبی و نسبی. این تجربه ای است که مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری 92، آن را به خوبی آزمودند.
روز هفتم اسفند، هر کدام از ما باید تصمیم بگیریم می خواهیم کدام جریان را تقویت کنیم: افراط گرایی یا عقلانیت؟!
جبهه اصلاخات بايد ليستي 290 نفري منتشر كند ، بدون تبليغات شخصي و از مردم بخواهد به كليت مجموعه اعتماد كنند و به اين 290 نفر راي بداهند ، حتي اگر در شهري از گروه خود فردي را ندارند ، بهترين نامزد موجود اعم از مستقل يا اصولگرا را شناسايي كرده و به او راي بدهند ، مردمي كه با 18 ميليون نفر رئيس جمهور تعيين كردند در صورت ايجاد هماهنگي مي توانند با همان 18 ميليون 290 نفر را نيز به مجلس بفرستند ،
موضوع مهم بعدي لزوم پر كردن كامل برگه راي است ، به خصوص در تهران ، متاسفانه خيلي ها همه 30 نفر را انتخاب نمي كنند و مي بينيم كه به جز 2-3 نفر بقيه آرايي زير يك ميليون نفر مي آورند ،
اما اگر به يك ليست واحد راي دهيم و همه آنها آرايي ميليوني داشته باشند اوضاع بسيار متفاوت خواهد بود
دستت درد نکنه.
راهنمایی های خوبی کردی.
ما هم عمل می کنیم و هم به خانواده مون میگیم که درست عمل کنند و لیست را کامل بنویسند.
ان شا الله پیروزی این بار با ملت است.
با رای دادن به لیست میتونیم احزاب رو تقویت کنیم
معلومه همه عقلانيت ميخوان ولي تا عقلانيت رو چي تعريف کني!
مظهر تندروی در ایران اوباش فتنه 88 بودند و هستند.
همان فتنه گرانی که تهمت زدند و دزدی کردند و نمکدان شکستند
شما از طرف خودت فقط حرف بزن لطفا !
دیگه امنیت و موفقیت داشت از گوش و حلق و بینیمون میریخت بیرون
با توکل بر خدا
شما خودتون مقایسه کنید
یک جریان بعد از انتخابات چون نامزد مورد حمایتشون شکست میخوره طاقت نمیار و طرفداراشو به شورش فرا میخونه و نتیجه میشه آشوب و تخریب و .....
یک جریان هم هست وقتی نامزد مورد حمایتشون شکست میخوره و رای نمیاره نتیجه رو می پذریند و نامزد شکست خورده طرفداراشو به شورش دعوت نمی کنه
حالا از بین این دو کدومشون بر مبنای عقلانیت و کدوم یکی بر مبنای افراطی گری است میشه کمکمون کنید تا در موقع رای دادن بهترین تصمیم رو بگیریم
با تشکر
همونهایی که تهمت زدند و جواب یه بی سواد بی شناسنامه:جشن زودتر از موقع گرفتند و تورم 50 درصدی رو حاکم کردند و به سفارت حمله کردند.آره همونها...
اونی که منابع کشور رو با خودسری به باد میده اون تندروهه
یعنی با هواپیما دلار بیاری پخش کنی توی بازار تهران بگی هر کی تونست هر چقدر تونست بفروشه... و همین چیزایی که هشت سال پشت سر هم از امثال ا. ن. دیدیم.
تازه همشون هم میگفتن داریم برای فقرا 18 ساعت در روز کار می کنیم!!!!
عقلانیت یعنی سنگ پای چینی
عقلانیت یعنی احترام به رای مردم چه اختلاف چند میلیونی باشه چه اختلاف چند صد نفر باشه
نه اینکه چون باب دل ما نشد قبول نگیم توهین کنیم و باب دل ما شد مردم شدن عزیز
من ترجیح مبدم افراط گرایی
تحجروعقب افتادگی
بی شناسنامه بودن
جهنمی بودن
رو
تندروها که با انواع مختلف رانت و فساد تطمیع هستند ، فقط و فقط خود را و نه آینده این مملکت را می بینند
آیا بس نیست این همه تحقیر و تحریم ؟
نمی بایست کسانی به قدرت برسند که فرق بین تحریم و کاغذ پاره را نمی دانند و چه هزینه ها که بر این کشور هزیز تحمیل شد
نمی بایست کسانی به قدرت برسند که فرق بین هزینه عدم باز کردن ال سی و غیره را نمی دانند، شاید هم می دانند ولی منافعشان اجازه نمی دهد
نمی بایست کسانی به قدرت برسند که با همه دنیا دشمن هستند
ما ملت طرفدار صلح هستیم ما ملت مهمان نواز هستیم
چرا توسط عده ای قلیل تصویری متفاوت از جامعه به جهانیان نشان داده شود ؟
یعنی هاشمی و حامیانش که فقط وقتی انتخابات را می برند آن را قبول دارند و اگر رقیب پیروز شوند میزنند زیر میز ، معتدل اند ؟! جل الخالق ! عجب رویی دارید شما؟!
من به شخصه اصلا از کاندیداهای اصلاح طلب شیراز خبر ندارم
فقط به فکر تهران نباشید ، شهرهای بزرگ و تمام کشور را در نظر بگیرید
پایان
ممنون