۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۵۱۱۵۰
تاریخ انتشار: ۰۷:۲۲ - ۲۶-۱۱-۱۳۹۴
کد ۴۵۱۱۵۰
انتشار: ۰۷:۲۲ - ۲۶-۱۱-۱۳۹۴

سوريه؛ عرصه قدرت نمايي جهاني و منطقه‌اي

دكتر حسين اميدوار در روزنامه آفرینش نوشت: نزديك به پنج سال از بحران سوريه مي‌گذرد و جنگ و خون ريزي ديار شام را به ويرانه‌اي تبديل كرده است كه بهترين پناهگاه براي تروريست‌ها و مخالفان نظامي است. آوارگي و كشته شدن مردم بي گناه تنها حاصلي است كه طي اين سال‌ها براي كشور سوريه به بار آمده و هر روز بر شدت آن افزوده مي‌شود.

بحران در سوريه به حدي جدي و عميق است كه هيچيك از راهكارهاي نظامي و سياسي تاكنون جوابگوي حل مسائل نبوده‌اند و سران كشورهاي مختلف هريك به نوبه خود به دنبال اجراي راه حلي هستند كه خودشان طراحي كردنده‌اند و در آن رسيدن به منافع سياسي اولويت دارد. روسيه، ايران، عراق، حزب الله لبنان، عربستان، تركيه، اروپا و آمريكا، هريك به دنبال راهكاري هستند تا بحران سوريه حل و فصل شود، اما نوع نگرش هريك به تحولات متفاوت از آراي ديگر مقامات مي‌باشد.

هرچند كه در چند وقت اخير حملات هوايي روس‌ها با پشتيباني نيروهاي مستشاري ايران و رزمندگان حزب‌الله موجب پيشرفت ارتش سوريه در مناطق تصرف شده توسط داعش و تروريست‌ها گرديده است، اما باتلاق نظامي سوريه به اين راحتي خشك نمي‌شود و امكان رهايي كامل از آن ميسر نيست. چرا كه حقيقتاً در آن سوي جبهه‌هاي نبرد نظرات و عملكردهاي غرب و آمريكا نشاني از حل و فصل بحران نظامي ندارد. مضاف بر اين تركيه و عربستان نيز به عنوان دو كشور قدرتمند منطقه براي حفظ جايگاه خود و عقب نماندن از رقباي ديگر قصد ورود به اين معركه را دارند.

اما چرايي نداشتن عزم جدي براي حل وفصل سياسي بحران سوريه را مي‌توان در تحقق اهداف مورد نظر آمريكا وغرب در ادامه درگيري‌ها مشاهده كرد. براي اثبات اين مدعا مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:

1- تضعيف روسيه در جهات مختلف: ازآنجا كه روس‌ها در بحران اروپا و مسئله اوكراين به صورت يك طرفه اقدام كردند و حاضر به پذيرش خواسته‌هاي اتحاديه اروپا مبني برخروج نظامي از خاك اوكراين نشدند، غرب تصميم گرفت تا روس‌ها را به لحاظ اقتصادي تحريم‌ كنند تا علاوه برتغيير نظر مسكو، بنيه اقتصادي اين كشور نيز تضعيف گردد. در راستاي همين هدف با سياست‌هايي كه در بازار نفت به جريان افتاد قدرت مالي روس‌ها به يك دهم درآمدهاي نفتي قبل كاهش يافت و اين شوك عجيبي بر اقتصاد روسيه وارد كرد.

2- تحميل هزينه‌هاي مضاعف بر روس‌ها: باتوجه به اهميت سوريه در جغرافياي سياسي براي روس‌ها، بهترين گزينه هزينه آفريني سنگين براي مسكو ورود به جنگي است كه پايان آن به اين زودي‌ها نخواهد بود. لذا تحمل هزينه‌هاي يك جنگ به دور از خاك روسيه هزينه‌هاي سنگيني براي اين كشور به دنبال خواهد داشت.

3- تضعيف و تخريب داخلي دولت مسكو: اين شيوه رفتاري از سوي غرب و جدي نبودن در مبارزه با تروريست و گذاشتن بار نظامي آن بر دوش روس‌ها علاوه بر مشكلات اقتصادي و هزينه آفريني براي اين كشور، موجب نارضايتي‌هاي گسترده در داخل روسيه خواهد شد و از اين جهت گرايشات داخلي جامعه اين كشور به سمت نگرش‌ها و سياست‌هاي غربي افزايش خواهد يافت. اين مسئله براي حكومت اقتدار گراي پوتين همچون موريانه‌اي است كه مي‌تواند چالش‌هاي ناگواري براي كرملين داشته باشد.

4- متمركز كردن ايران در سوريه: از ديگر اهداف سياست‌هاي آمريكا و غرب، مشغول ساختن ايران به عنوان كشوري صاحب نفوذ و قدرتمند در چارچوب تحولات سوريه مي‌باشد. درحال حاضر بيشترين بنيه مالي و انساني ايران در سوريه متمركز شده و از بابت آن هزينه‌هاي فراواني بر كشور تحميل شده است. تامين نيازهاي مالي و نظامي در جبهه‌اي كه طرف مقابل از دلارهاي نفت عربي و تسليحات غربي بهره‌مند مي‌باشد، بسيار سخت و سنگين خواهد بود.

5- تحميل هزينه‌ها برمتحدان منطقه‌اي: آمريكا و متحدان غربي با تجربه جنگ افغانستان و عراق به اين موضوع پي برده‌اند كه منطقه را بايد با هزينه‌هاي كشورهاي منطقه مديريت كرد و بار هزينه هاي هنگفت درگيري‌هاي سياسي و نظامي بايد بردوش خود آنها باشد. با اين سياست علاوه بر پيشبرد اهداف سياسي و نظامي، سود هنگفتي از بابت فروش اسلحه و تجهيزات نظامي نصيب غرب خواهد شد.

6- توازن ميان قدرت‌هاي منطقه: در حال حاضرمنطقه خاورميانه از يك مثلث قدرت با حضور ايران تركيه و عربستان شكل گرفته است و قدرت گيري هريك از اين كشورها موجب برهم خوردن توازن قوا در اين منطقه خواهد شد. لذا غرب به دنبال درگير كردن اين سه كشور و متحدانشان در بحران‌هاي منطقه‌اي مي‌باشد. ايران به لحاظ توافق در پرونده هسته‌اي جاني دوباره گرفت، تركيه به لحاظ رشد اقتصادي يك دهه اخير به قدرتي چشمگير مبدل شد و عربستان نيز به واسطه درآمدهاي بي سابقه تاريخ نفت به بمبي از دلارهاي نفتي تبديل شد كه مي‌بايست اين بمب درجايي خنثي شود. لذا چه جايي بهتر از سوريه تا سه قدرت منطقه‌اي و يك قدرت جهاني به نحوي درگير مقابله با يكديگر شوند كه درآخر هيچ پيروزي از ميدان جنگ بيرون نيايد!

آنچه گفته شد فرضياتي است كه از شواهد موجود قلمداد مي‌شود، اما درعالم سياست و نقش بازيگران جهاني هيچ چيز ثابت نيست و احتمال هرگونه توافق‌هاي پشت پرده براي تقسيم منافع منطقه‌اي وجود دارد. اما آنچه را كه مي‌توان از سير تحولات اخير مشاهده كرد و برآن تاكيد داشت، ادامه دار بودن بحران سوريه و تشعشات حاصل از آن در دهه آينده مي‌باشد.
برچسب ها: سوریه ، جنگ ، تروریست
ارسال به دوستان
وبگردی