۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۲:۱۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۵۷۸۱۰
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۰ - ۲۷-۱۲-۱۳۹۴
کد ۴۵۷۸۱۰
انتشار: ۱۱:۲۰ - ۲۷-۱۲-۱۳۹۴
گفتاری به بهانه گزارش رتبه بندی کشورها با شاخص‌های خوش‌بختی

سال 95 را با رتبه «خوش‌بختی» هدف گذاری کنیم

یک دانمارکی و نروژی و فنلاندی الزاما حساب پُرپولی ندارد اما این دغدغه را هم ندارد که اگر سرطان گرفت چه می شود و فردا فرزند او کار دارد یا نه.حس خوش‌بختی با گسترش تامین اجتماعی ایجاد می شود...
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در گزارش سالانه مرکز تحقیقاتی «توسعه پایدار» وابسته به سازمان ملل متحد، کشورها از حیث «خوش‌بختی» رتبه بندی شده اند.

  هر که این خبر را می‌شنود یا می‌خواند ابتدا می‌خواهد بداند رتبه نخست از آنِ کیست، بعد در پی آن است که از جایگاه کشورهای ثروتمند و صنعتی دنیا آگاه شود تا این گزاره را به محک بگذارد که «پول، خوش بختی می آورد» یا نه؟

  بدیهی است که در نوبت بعد و شاید قبل از مورد قبل می‌خواهد بداند «ایران» خودمان در کجای این جدول قرار دارد و دست آخر در قعرجدول کدام ها نشسته‌اند؟

  پرسش اساسی دیگر که مایه کنج‌کاوی است این است که مقوله‌ای کاملا «حسی» و «معنوی» را چگونه اندازه گرفته‌اند؟

  وقتی صحبت از موضوعی معنوی و غیر مادی است «شاخص»‌هایی تعریف می کنند و بر پایه آن شاخص ها امتیاز می‌دهند.

سال 95 را با رتبه «خوش‌بختی» هدف گذاری کنیم

  مثلا هنگامی که صحبت از «شادی» است و این که شادترین کشوردنیا کدام است چند پرسش خاص مطرح می‌شود که قابل اندازه‌ گیری‌اند و براساس آن به اعدادی می رسند و آنگاه مثلا می ‌گویند شاد ترین کدام است و غمگین‌ترین کدام؟

 آن گونه که در گزارش‌ها آمده دانمارک در رتبه اول است و سوریه در انتها. بعد از دانمارک، سوییس، ایسلند، نروژ و فنلاند به عنوان جوامع برخوردار از بالاترین حس خوش‌بختی و نه الزاما خوش‌بخت‌ترین معرفی شده اند.

 این که آمریکا در جای 13 و بریتانیا در رتبه 23 قرار دارند نشان می‌دهد ثروت مندترین ها الزاما خوش‌بخت‌ترین‌ها نیستند.

رتبه ایران 105 و ترکیه 78 معرفی شده و افغانستان و سوریه در جای 154 و 156 قرار دارند.

اکنون نوبت به پاسخ این پرسش می‌رسد که این جدول بر پایه کدام شاخص‌ها تنظیم شده است؟

مرکز پژوهشی «توسعه پایدار» این 6 شاخص را به عنوان سنجه (معیار) قرار داده است:

شاخص اول «سرانه تولید ناخالص داخلی »است. یعنی یک مولفه اقتصادی و بیان این واقعیت که هر چند داشتن پول قطعا خوش بختی نمی‌آورد اما نداشتن آن به احتمال زیاد بد بختی می‌آورد.منظور از سرانه تولید ناخالص داخلی یا همان  GDP «ارزش مجموع کالاها و خدماتی است که در یک دوره یا بازه معین در کشور تولید می شود». به زبان ساده‌تر: «خالص صادرات+ خریدهای دولتی+ سرمایه گذاری+ مصرف».

شاخص دوم، طول عمر است. اما نه هر طول عمری بلکه توأم با سلامت.

سومین شاخص «حمایت اجتماعی» است. به این معنی که افراد احساس کنند هنگام بروز مشکل و گرفتاری کسی یا کسانی را دارند که از آنان پشتیبانی کنند.

چهارمی هم «آزادی» است و درالبته در مفهومی فراتر از آزادی‌های سیاسی و به معنی قدرت تصمیم گیری برای خود یا احساس آن.

«اعتماد عمومی» به عنوان پنجمین شاخص در این ارزیابی معرفی شده است. در تعریف مرکز توسعه پایداراعتماد عمومی هنگامی حاصل می شود که شهروندان یک جامعه در اطراف خود فساد اداری و مالی مشاهده نکنند یا چنین حسی نداشته باشند.

دست آخر هم شاخص «سخاوت» معیاری برای تعیین درجه خوش بختی است. برای سنجش میزان سخاوت هم میزان کمک به مراکز نیکوکاری و خیریه محاسبه می‌شود.

با این شاخص ها مشخص می‌شود که چرا کشورهای حوزه اسکاندیناوی از دیگران پیشی گرفته‌اند.

در ایران نسبت به این گزارش سه نوع واکنش قابل حدس است:

برخورد نوع اول اساسا امر معنوی را قابل محاسبه نمی‌داند و معتقد است نه شادی و نه خوش‌بختی تعاریف مشترکی ندارند. مثلا ابتهاج معنوی یک فرد مومن با معیارهای شادی غربی سازگار نیست و حزن درونی جوامع شرقی الزاما همان غم و اندوهی نیست که علم روان شناسی تعریف می‌کند.

این سخن البته قابل تأمل است اما می‌توان پرسید اگر غرب از درک معنویت شرقی عاجز است پس این همه شیفتگی به مظاهر معنویت ما و بزرگان ادبیات ما از کجاست و چگونه است که مفتون مولانا و حافظ اند؟ ضمن این که در مراکز سازمان ملل تنها از چهره های غربی حضور ندارند و شخصیت های شرقی هم نقش آفرین اند.

  برخورد نوع دوم این گونه گزارش ها را کاملا تایید می‌کند و اصطلاحا بر این باور است که مو، لای درز آن نمی‌رود.

  نوع سوم اما این است که توجه به این 6 شاخص را افزایش دهیم. حتی اگر آنها را کافی ندانیم تا در پایان سال آینده ببینیم چگونه قضاوت کرده‌اند.

  مثلا درباره سرانه تولید ناخالص داخلی می توان امید داشت که با افزایش صادرات نفت در سال جدید و رونق اقتصادی شاهد بهبود باشیم.

  یا امید داشته باشیم شاخص دوم با توجه بیشتر دولت به مقوله بهداشت و سلامت بهبود یابد و درباره حمایت اجتماعی نیز هر چند تحکیم خانواده موثر است اما واقعیت این است که کشورها بالای جدول عمدتا کشورهایی هستند که در زمینه تأمین اجتماعی موفق بوده‌اند. صرف ثروت، رفاه و آسایش نمی‌آورد بلکه احساس تامین بودن آرامش زاست.

  در همین ایران خودمان خیلی ها امکان سفرهای واقعی و نه صرف جا به جایی در ایام غیر نوروز را هم دارند اما اگر نمی روند و از عمر خود بیشتر بهره نمی برند به این خاطر است که احساس می کنند این پول را باید صرف آینده فرزندان خود کنند. به عبارت دیگر «حال» خود را فدای «آینده» فرزندان می کنند. حال آن که خوش بختی، همان خوش وقتی است و وقتِ خوش همین حالاست.

  خوش بخت و خوش وقت کسی است که این شعر خیام را زمزمه می کند که:

از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
 فردا که نیامده است فریاد مکن!


  اما وقتی «گذشته» و حسرت آن و فرصت های از دست رفته رهایمان نمی کند و بیم فردا به امروز مان چنگ می زند چگونه می توان از «اکنون» لذت برد؟

  یک دانمارکی و نروژی و فنلاندی الزاما حساب پرپولی ندارد اما این دغدغه را ندارد که اگر سرطان گرفت چه می شود و فردا فرزند او کار دارد یا نه. شوربختانه یکی از مهم ترین بحران های پیش بینی شده در سال 95 مربوط به صندوق های بازنشستگی است که با خطر ورشکستگی و کمبود شدید نقدینگی روبه رویند و از مجلس دهم انتظار می رود به این مهم توجه ویژه نشان دهد.

  درباره آزادی هم نیاز به توضیح نیست. نکته جالب دیگر موضوع «اعتماد عمومی» است که برای ما بسیار قابل درک است. این که در اطراف مان فساد مالی و اداری چقدر وجود داشته است. همین یک فقره «بابک زنجانی» با سرمایه اعتماد اجتماعی چه کرد؟

 درباره سخاوت هم می توان گفت هر قدر تورم افزایش می‌یابد سخاوت جامعه کمتر می‌شود. این ضرب‌المثل را هم داریم که « چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است». تورم، اخلاق را تهدید می‌کند. در سالی که تورم به 44 درصد رسید دکتر محسن رنانی در مقاله‌ای نوشت این تورم مردم را تنها فقیر نمی‌کند بخیل هم می کند و سخاوت را از میان می‌برد.

 چون اگر در آغاز سال کسی از شما قرض بخواهد و در پایان سال بازگرداند وام دهنده 44 درصد ضرر کرده و اگر بخواهد بهره بگیرد به لحاظ شرعی مشکل دارد و احساس بدی به او دست می دهد بنابراین اساسا قرض نمی‌دهد و این سخاوت را از میان می‌برد.

  به این خاطر می توان گفت هر چه احساس تامین اجتماعی افزایش یابد، تورم مهار شود و مردم خود را تصمیم‌گیر‌تر بدانند چه در حوزه روابط شخصی و چه اجتماعی احساس خوش‌بختی نیز فزونی می‌گیرد و می‌توان امید داشت که پرنده کوچک خوش‌بختی نزدیک‌تر شود.

  به جای این که معیارهای اختصاصی و انحصاری برای خوش بختی ارایه کنیم تا این آمار و شاخص ها را زیر سوال ببریم می توانیم و باید به 6 شاخص توجه کنیم.

   ولو تعریف دیگری از خوش بختی داشته باشیم دولت و مجلس و همه دستگاه ها می توانند این 6 شاخص را به عنوان اهداف 6 گانه در سال 95 تعیین کنند و در پایان سال اندازه بگیرند: افزایش جی.دی.پی، طول عمر سالم، گسترش چتر تامین اجتماعی، آزادی‌های بیشتر در تصمیم گیری های شخصی و اجتماعی، کاهش فساد مالی و اداری و البته سخاوت. از آموزش و پرورش نیز انتظار می رود این مفاهیم را در کتاب های درسی نهادینه کند. کاش می توانستیم از صدا و سیما هم بخواهیم چنین کنید.

   سالی سرشار از خوش بختی برای همه ایرانیان آرزو می کنیم...
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۲۲
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۴۶ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۷
32
7
الان مثلا نفت بفروشیم، شاد میشیم :|
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۰ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۷
2
61
ای بابا عصر ایران دلت خوشه ها

ما سالهاست آینده رو فقط تا سر برج میبینیم...

آینده دورتر از سر برج.رو سپردیم دست خدا ...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۰ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۷
3
34
100 در صد موافقم
آرش
United States of America
۱۳:۱۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۷
3
38
"کاش می توانستیم از صدا و سیما هم بخواهیم چنین کنید."
خیلی خوب بود ☺
خبازي مقدم
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۱۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۷
1
34
تا جايي كه اختيار هدف گذاري دست ما باشد عيبي ندارد
وبگردی