عصر ایران - اوضاع
تیم فوتبال الف به شدت نابسامان است، مدام می بازد، آن هم با گل های زیاد؛
فصل قبل، رده آخر جدول شده و به لیگ پایین تر سقوط کرده است.
فدراسیون
فوتبال، مدام تیم را جریمه می کند: هم از میزبانی ها محروم شده، هم تعدادی
از بازیکنانش از بازی های بعدی منع شده اند، هم جریمه نقدی شده است، نقل و
انتقال بازیکن به این تیم منع شده است، تعدادی از بازیکنان مصدوم شده اند،
اختلاف بین بازیکنان و کادر فنی روز به روز زیاد می شود.
همه این
مشکلات به مدیر باشگاه بر می گردد.او مربیانی را برگزیده و بازیکنانی را
وارد تیم کرده است که کمترین تجربه فوتبالی را دارند. مدیر برای حل مشکلات
تیم، با فدراسیون گفت و گو می کند ولی چون خود او هم زبان اهالی فوتبال را
خوب نمی داند، بعد از هر بار مذاکره، کار بدتر و کار تیم خراب تر می شود و
بیم آن می رود که کل تیم از بین برود... .
سرانجام هواداران وارد
گود می شوند و بزرگان فوتبال، تدبیر می کنند: مدیر باشگاه عوض می شود،
مربیان، کادر فنی و بازیکنان ناوارد، بیرون گذاشته می شوند و افراد مجرب
وارد تیم می شوند، مدیر تیم، با فدراسیون وارد مذاکره می شود، بخشودگی
بازیکنان محروم را می گیرد، مقدمات نقل و انتقال بازیکنان را فراهم می کند و
... تیم جان تازه ای می گیرد.
با این حال، تیم هنوز در لیگ پایین
تر است. گاهی می برد و گاه می بازد ولی با گل های کمتر. تمرینات و تغییرات
تازه آغاز شده است و اعضای تیم امیدوارند بتوانند در فصل بعد، به لیگ برتر
بروند.
در چنین حال و هوایی، مدیر قبلی باشگاه و اعضای اخراج شده تیم، شروع به جوسازی می کنند.
دیروز
که مسابقه تیم با نتیجه مساوی به اتمام رسید، جنجال راه انداخته اند که
"پس چه شد آن همه وعده و وعید؟ چرا تیم را نبردید؟" و البته نمی گویند که
در بازی رفت در برابر همان، پنج بر صفر باخته بودند!
تازه بازی قبل که تیم جدید یک بر صفر برده را نیز زیر سؤال می برند و می گویند "چرا گل
های بیشتری نزده اید و چند موقعیت گل را از دست داده اید؟" و باز نمی
گویند که در بازی قبلی با همین تیم، چند چند باخته اند؟!
هر چقدر هم
که مدیر، مربی و بازیکنان جدید تیم می گویند که شما از عملکرد خودتان دفاع
کنید و توضیح می دهند که تیم آرام آرام در مسیر رشد است و از تیمی که تا
دیروز، مدام می باخت و سقوط می کرد، نباید انتظار داشت ناگهان صدر نشین
جدول، آن هم در لیگ بالاتر شود و باید گام به گام پیش رفت و تیم را بازسازی
کرد ، به گوششان نمی رود که نمی رود.
اعضای قبلی، سودای بازگشت به
تیم را دارند؛ آنها دلشان برای زمین سبز و سفرهای خارجی و درآمدهای کلان،
تنگ شده است. یکی از روزنامه های ورزشی طرفدار تیم قبلی، بعد از تساوی
مسابقه اخیر تیتر زده: "نتیجه تغییرات در تیم؛ هیچ گلی نزدیم!"
آنچه
خواندید، حکایت تیم جدیدی است که مذاکرات هسته ای را با عنوان "برجام" به
سرانجام رساند و اینک تحت حملات شبانه روزی کسانی است که سال ها مذاکره می
کردند و تنها رهاورد مذاکرات شان تعیین محل بعدی مذاکرات و قطعنامه های
تحریمی جدید بود.
مثلاً می گویند چرا هند هنوز پول های ما را بعد از سه
ماه که از برجام گذشته پس نداده است و نمی گویند که چه خودشان سال های
بدون این که حتی یک دلار بگیرند، به هند نفت داده اند و حالا که برجام به
فرجام رسیده، اعضای تیم دارند مقدمات بانکی انتقال پول های ایران را فراهم
می کنند و خم رزنگرزی نیست.
طنز تلخ تاریخ است: آنان که تا دیروز
رهاورد مدیریت و مربیگریشان برای تیم ایران را تنها باخت و محرومیت و
سقوط بود، اینک معترض شده اند که چرا فلان تاکتیک را به کار بردید یا
نبردید؟ چرا جنس پیراهن تیم این گونه است؟ چرا فلان بازیکن را تعویض کردید
یا نکردید؟ چرا بعد از این که داور برای تیم رقیب پنالتی گرفت، مربی ما به
او فحش نداد؟ چرا دو بر یک بردید و 7 بر صفر نبردید؟ و ... .
محصول
تیم جدید، تخم دو زرده هم نباشد، خرابکاری هم نیست. آنها از هر دوره مذاکره
با یک قطعنامه تحریمی بازنگشته اند و انصاف باید داشت که آرام و آهسته،
کشور را به مسیر درست می برند. هر چند که حجم خرابی ها بسیار گسترده تر از
حد تصور است و صد البته تیم جدید نیز ضعف های فراوان دارد که مزید بر علت
است اما هر چه باشد، تیمی که آهسته و حتی پرخطا و لنگان پیش برود بسیار
بهتر از تیمی است که مدام سقوط می کند و ملتی را به سقوط می کشاند و ادعایش
هم زمین و زمان را پر کرده است.
انصاف، فضیلتی است که خداوند آن را به هر کسی هدیه نکرده است.
همش هم بحثتون شده مذاکره کنندگان قبلی. شما همش تو بوق کردید که اگر توافق بشود چنین میشود و چنان، حالا که سرتان تا قوزک پا کلاه رفته، مدعی هستید که قبلی ها بدتر بودند. این دیگر چه شیوه است؟ برجام هم روزی تمام میشود و فقط شرف و عزت باقی میماند برای یک ملت. باقی بقایتان
نمی دونم شما تو اون 8 سال کجا بودین؟ وقتی دکل ها گم می شد؟ وقتی پول نفتمون رو نمی دادن؟ وقتی بابک زنجانی ها می بردن و می خوردن؟ وقتی عزت کشور لگدمال می شد و رئیس جمهورمون رو هو می کردند؟ وقتی هر روز تحریم می شدیم؟ وقتی ناخدای فیلیپینی باج 100 هزار دلاری از دولت ایران می گرفت برای خالی کردن بار در بندر؟ وقتی هر روز ایران تهدید به حمله می شد؟ وقتی کشور بزرگ ایران به ریزکشورها پول می داد که بر کشتی های ایران پرچم آنها زده شود؟ و ... کجا بودید؟
انصاف، فضیلتی است که خداوند آن را به هر کسی هدیه نکرده است.
اگر دین ندارید لااقل ازاده باشید.
شما بابت این نوشته های مغرضانه مدیون این مردم میشید.
اگر نمی توانید یا نمی خواهید یا نمیگزارند برجام را نقد کنید لااقل موضع بی طرف بگیرد.نه اینکه شب را روز جلوه دهید.
رهبری فرمودند برجام تا حالا خسارت محض بوده.
رئیس بانک مرکزی میگه برجام تا حالا تقریبا هیچ دستاوردی نداشته
سخن گوی کاخ سفید میگه برجام بطور کامل اجرا شده و دولت امریکا دیگه هیچ تعهدی نداره.
عملا بعد برجام با قبل اون هیچ فرقی نداشته ومردم در معاششون با مشکل مواجه اند.
صنعت هسته عملا خوابیده وحدود 85 درصد بودجه اش رو دریافت نکرده و به هیچ وجه هم با تعهدات بین المللی ای هم که دادیم قابل برگشت نیست.
اون وقت شما سعی در گمراه کردن مردم داریدوبا دولت در این کار همراهی میکنید.
البته این بخاطر کوتاه بودن حافظه تاریخی مردم ایرانه که شما ازش سو استفاده میکنید.
برجام تازه 3 ماه است که امضا شده و انصاف باید داشت که خرابی های 8 ساله را در سه ماه نمی توان درست کرد. همان طور که در نوشته فوق هم آمده (خم رزنگرزی که نیست)
با بهترین آرزوها برای شما دوست عزیز
مشخصه کاسبان تحریم از حرف حق بد ناراحت شده اند
راستی سهم شما از دکل نفتی و پول های نفت و گاز چقدر هست که اینگونه به دولت تدبیر حمله میکنید؟
- فعال شدن پارس جنوبی و حرکت به سمت برداشت مساوی و سپس بیشتر از قطر از میدان گازی مشترک
- آزاد شدن تدریجی پول های بلوکه شده ایران که قبل از این در دولت محمود، به جایشان برنج هندی آلوده به ایران می دادند
- افزایش تولید و صادرات نفت ایران بعد از 8 سال
- پایان تهدیدات مداوم ایران به تحمیل یک جنگ دیگر
- لغو قطعنامه های تحریم ایران که در پرونده هسته ای علیه کشورمان وضع شده بود
- انعقاد قرارداد برای نوسازی ناوگان هوایی
- صادرات داروهای خاص به ایران
- مذاکرات خودروسازان معتبر اروپایی برای ورود به ایران که جای چینی های بی کیفیت را تنگ خواهند کرد
- ورود دهها هیات تجاری از کشورهای مختلف جهان برای سرمایه گذاری در ایران
- افزایش تدریجی درصد اشتغال
- کاهش نرخ رشد تورم به یک چهارم دوران محمود و کند شدن سرعت گرانی
- آزادی صادرات سموم کشاورزی اروپایی و جایگزینی آنها با سموم مرگبار هندی و چینی
- آزادی بیمه کشتی های ایرانی و کشتی هایی که به مقصد ایران حرکت می کنند
- باز شدن سوئیفت و اتصال ایران به سیستم مالی جهان
- ارائه مجدد بنزین به هواپیماهای ایرانی در فرودگاه هایی که هواپیماهای ایرانی را تحریم کرده بودند
- تحویل سامانه ضدهوایی اس 300 و آغاز مذاکرات خرید تسلیحات هوایی و جنگنده و تانک از روسیه
- و دهها دستاورد دیگر که اندک اندک و در گذر زمان محقق می شود و به قول نویسنده مطلب فوق، "خم رزنگرزی که نیست"
حال باید انصاف داد که با انصاف کیست و بی انصاف کدام است؟!
وقتی کسی لحظه به لحظه درون باتلاقی عمیق فرو می رود و دیگران هم بر سرش می کوبند که بیشتر فرو برود، آیا دستاویزی پیدا کردن و جلوگیری از بیشتر فرو نرفتن خود یک موفقیت نیست؟
انصاف بدهید که ادامه مسیر قبلی غیر ممکن و خسارت محض بود.