۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۴:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۶۷۷۲
تاریخ انتشار: ۰۱:۵۶ - ۱۶-۰۴-۱۳۸۷
کد ۴۶۷۷۲
انتشار: ۰۱:۵۶ - ۱۶-۰۴-۱۳۸۷

خبر موثق کیهان از یک سفارتخانه اروپایی در تهران

بعد از جنجال تبليغاتي اخير حريف درباره موافقت ضمني ايران با تعليق غني سازي اورانيوم، آقاي دكتر جليلي در تماس تلفني خود با سولانا كه براي توضيح درباره پاسخ ايران به نامه وزراي خارجه 1+5 صورت گرفته بود، خطاب به سولانا-نقل به مضمون- گفته بود «ظاهراً در پي آن هستيد كه هرگام ايران را به عنوان عقب نشيني از مواضع اصولي كشورمان قلمداد كرده و درباره آن دست به تبليغات بزنيد»؟ و سولانا كه به مفهوم اشاره هوشمندانه دكتر جليلي پي برده بود، سراسيمه در پي توجيه ماجرا برآمده بود.

 حسين شريعتمداري طی یادداشتی تحت عنوان"تحليل نشانه ها در چالش هسته اي" در کیهان نوشت:  
1- در يك «چالش سياسي»- نظير مذاكره- هنگامي كه حريف با تكيه بر شايعات و خبرهاي خاكستري تلاش مي كند اهداف مورد نظر خود را تحقق يافته معرفي كند، اين احتمال «سه بعدي» قوت مي گيرد كه، اولاً؛ حريف از تحميل نظر خود به طرف مقابل نااميد شده است. ثانياً؛ راه كار مؤثر و كارآمد ديگري غير از چالش سياسي پيش روي خود نمي بيند و ثالثاً؛ حيثيت سياسي خود را در خطر ديده و براي خروج محترمانه- و ظاهراً پيروزمندانه- از چالش به تكاپو افتاده است.


در اولين نگاه به موقعيت كنوني كشورمان در چالش هسته اي با 1+5، شايد اين برداشت غيرواقعي تلقي شود كه برخلاف تبليغات گسترده و پرحجم حريف و ادعاي به بن بست رسيدن جمهوري اسلامي ايران طرفي كه در اين چالش به بن بست رسيده و براي خروج محترمانه از آن تلاش مي كند، مجموعه- البته ناهماهنگ- 1+5 است، نه جمهوري اسلامي ايران.

2- «تحليل نشانه ها» يكي از روش هاي متداول براي ارزيابي موقعيت حريف در چالش هاي سياسي است. در اين روش پذيرفته شده، عكس العمل هاي حريف به عنوان «نشانه» مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرند و با استناد به نتيجه اين تجزيه و تحليل ها، خط حركت بعدي طراحي و عملياتي مي شود.

«شايعه» و «دروغ پراكني» اگرچه يكي از اهرم هاي مورد استفاده در عمليات رواني و جنگ تبليغاتي است اما، شايعات در «تحليل نشانه ها» از زاويه ديگري ارزيابي مي شوند. با اين توضيح كه اگر چالش سياسي از نوع «مذاكره» باشد و حريف در افكار عمومي براي نشان دادن جايگاه و موقعيت خود در مذاكره به شايعات استناد كند، مي توان اين حركت را نشانه ضعف حريف تلقي كرد، زيرا در جريان يك مذاكره رسمي، آنچه روي ميز مذاكره گذاشته مي شود، «سند» و شواهد و قرائن قابل استناد است نه شايعات و دروغ پراكني ها، چرا كه طرفين بايد براي ادعاي خود و يا قبولاندن خواسته خويش به طرف مقابل اسناد قابل اثبات و- يا حداقل- شواهد و قرائن قابل بررسي ارائه كنند نه شايعه و دروغ هاي خودساخته! كه به آساني نفي شدني هستند.

3- يك خبر موثق حكايت از آن دارد كه سفارتخانه يك كشور اروپايي در تهران- و عضو گروه 1+5- در نشست هاي مكرر و پنهان با برخي از سرمايه داران و شماري از اهل رسانه كه بعضاً سابقه مخالفت با نظام دارند، از آنها خواسته است، در تبليغات شفاهي و يا از طريق نفوذ در رسانه ها، تصميم سازي ها و سياست پردازي هاي هسته اي دولت نهم را فاقد پشتوانه كارشناسي و صرفاً احساسي! معرفي كنند. گفتني است يكي از پيشنهادهاي اين سفارتخانه اروپايي كه مستقيماً از سوي «سفير» ارائه شده است، تبليغ ناكارآمدي رئيس جمهور و القاي اين توهم بود كه قرار است آقاي احمدي نژاد از حلقه مسئولان هسته اي حذف شود!
 
جالب است بدانيد كه توهم پراكني درباره غيركارشناسي بودن تصميم هاي جديد تيم مذاكره كننده! و حذف احمدي نژاد از حلقه مسئولان هسته اي!، دو محور اصلي تبليغات رسانه اي غرب- مخصوصاً رسانه هاي آمريكايي و انگليسي- طي دو هفته اخير بوده است كه متاسفانه ردپاي اينگونه توهم پراكني ها در برخي از رسانه هاي داخلي نيز ديده مي شود! كه از نفوذ افراد غافل و فريب خورده و يا مأمور و خودباخته حكايت مي كند.

4- آقاي سولانا، فرستاده 1+5 در سفر اخير خود به كشورمان حامل سه نامه بود. اول؛ بسته پيشنهادي 1+5 به ايران. دوم؛ نامه اي با امضاي وزراي خارجه 6 كشور آمريكا، انگليس، فرانسه، چين، روسيه و آلمان خطاب به وزير امور خارجه كشورمان و سوم؛ يك نوشته غيررسمي -NONE PAPER - كه در آن سه مرحله مقدماتي براي ادامه مذاكرات پيشنهاد شده و از ايران خواسته شده بود طرفين بعد از طي اين سه مرحله وارد مذاكرات اصلي شوند. كشورهاي 1+5 از ايران خواسته بودند در آغاز مذاكرات اصلي براي مدت 6 هفته غني-سازي اورانيوم را به حالت تعليق درآورد و در مقابل 1+5 نيز قطعنامه هاي قبلي را منتفي شده اعلام كند.

مسئولان كشورمان در اقدامي هوشمندانه، بسته پيشنهادي را تحويل گرفتند بدون آن كه درباره چگونگي برخورد جمهوري اسلامي ايران با اين بسته پيشنهادي اظهارنظري-كنند. چرا كه در اين بسته تعليق غني سازي اورانيوم با استناد به قطعنامه 1803 شوراي امنيت سازمان ملل درخواست شده بود و ايران بارها بر اين نظر خود تاكيد داشته و دارد كه غني سازي اورانيوم خط قرمز فعاليت هسته اي كشورمان بوده و غيرقابل مذاكره است.

نامه غيررسمي نيز اگرچه مفاد آن از سوي برخي رسانه هاي غربي فاش شده بود ولي يك نامه «محرمانه» تلقي مي شد و به طور طبيعي پاسخي نداشت.

اما، نامه وزراي خارجه كشورهاي 1+5 كه خطاب به وزيرخارجه كشورمان نوشته شده بود نياز به پاسخ داشت و آقاي متكي با ارسال نامه اي خطاب به آنان كه روزجمعه در بروكسل به آقاي سولانا تحويل شد، بر آمادگي ايران براي مذاكره روي نقاط مشترك دو بسته پيشنهادي ايران و 1+5 تاكيد كرد و از آنجا كه تعليق غني سازي اورانيوم در دو بسته ياد شده مشترك نبود به طورطبيعي نمي توانست يكي از محورهاي مذاكره تلقي شود.

5-بلافاصله بعد از پاسخ ايران به نامه وزراي خارجه 1+5، رسانه هاي غربي و برخي از رسانه هاي داخلي اين نامه را پاسخ ايران به بسته پيشنهادي 1+5 معرفي كردند و در تفسيرها و تحليل هاي خود از تجديدنظر جمهوري اسلامي ايران! در چالش هسته اي با غرب خبر دادند!
پيش از آن نيز، يكي از سايت هاي داخلي در گزارشي حيرت آور از موافقت ايران با تعليق 6 هفته اي غني سازي اورانيوم خبر داده و اين خبر بلافاصله روي تلكس خبرگزاري هاي آمريكايي و اروپايي رفته بود.

در همين حال، خبرگزاري ها و برخي مقامات آمريكايي و اروپايي با تحريف اظهارات آقاي دكتر ولايتي كه از تندروي برخي مسئولان گله كرده بود، بر دامنه تبليغات خود افزوده گلايه ايشان از برخي از تندروي ها را، اشاره به احمدي نژاد قلمداد مي كردند، اظهارات وي را نگاهي متفاوت با سياست هسته اي جاري تلقي كرده و با اشاره به جايگاه آقاي دكترولايتي به عنوان مشاور عالي رهبرمعظم انقلاب، بر اين طبل توهم مي كوبيدند كه قرار است آقاي احمدي نژاد از حلقه مسئولان هسته اي ايران حذف شود!
 
اين توهم پراكني در حالي بود كه آقاي دكتر ولايتي در مقاله ارسالي و همزمان براي سه روزنامه غربي و نيز در مصاحبه خود با روزنامه جمهوري اسلامي به صراحت تاكيد كرده بود كه تعليق غني سازي اورانيوم از سوي ايران غيرممكن و غيرقابل مذاكره است و البته رسانه هاي غربي توضيح بعدي دكتر ولايتي درباره مقاله و مصاحبه خويش را همانگونه كه انتظار مي رفت چندان تحويل نگرفتند!
 
6-و اما، اينهمه سروصدا و استناد مقامات سياسي و رسانه هاي غربي به شايعات و توهماتي كه خود ساخته و پرداخته بودند براي چه بود؟ مگر نه اين كه در فاصله اي حداقل چندساعت و حداكثر يك روز، محتواي نامه وزيرخارجه كشورمان به وزراي خارجه 1+5 آشكار مي شد و تاكيد مسئولان جمهوري اسلامي ايران بر غيرقابل مذاكره بودن غني سازي اورانيوم به صراحت اعلام مي گرديد؟ و در نتيجه تمامي توهم پراكني هاي آمريكا و متحدانش نقش برآب مي شد؟ بنابراين چرا به اين توهمات در آن سطح گسترده دامن زدند؟!

7-گفته مي شود-و خبر موثقي است- كه بعد از جنجال تبليغاتي اخير حريف درباره موافقت ضمني ايران با تعليق غني سازي اورانيوم، آقاي دكتر جليلي در تماس تلفني خود با سولانا كه براي توضيح درباره پاسخ ايران به نامه وزراي خارجه 1+5 صورت گرفته بود، خطاب به سولانا-نقل به مضمون- گفته بود «ظاهراً در پي آن هستيد كه هرگام ايران را به عنوان عقب نشيني از مواضع اصولي كشورمان قلمداد كرده و درباره آن دست به تبليغات بزنيد»؟ و سولانا كه به مفهوم اشاره هوشمندانه دكتر جليلي پي برده بود، سراسيمه در پي توجيه ماجرا برآمده بود.

طرف ايراني دراين گفت وگو به گونه اي تلويحي-اما نزديك به تصريح- از نياز غرب به حفظ آبرو و حيثيت خود سخن گفته بود. نيازي كه بارها برخي از نمايندگان 1+5 در مذاكرات خود با مسئولان هسته اي كشورمان به آن اشاره هاي صريح و يا تلويحي داشته اند.

8-اگرچه درباره موضوع اين يادداشت گفتني هاي فراوان ديگري نيز هست كه به فرصت بعدي موكول مي كنيم ولي به نظر مي رسد اكنون مي توانيم به آنچه در بند اول اين نوشته آمده بود بازگرديم و آن، اين كه، استناد 1+5 به شايعات، آنهم شايعاتي كه نادرستي آنها در فاصله اي كوتاه برملا مي شود، اولا؛ نشانه بن بست حريف در چالش سياسي است چرا كه اگر واقعيات از موفقيت حريف حكايت مي كرد نيازي به تاكيد بر شايعات نداشت. ثانياً؛ حريف به خوبي مي داند كه گزينه ديگري غير از مذاكره - از جمله گزينه حمله نظامي- در اختيار ندارد. دراين باره گفتني است كه رجزخواني هاي گاه و بيگاه آمريكا و متحدانش پيرامون حمله نظامي كه همواره به گونه اي غيرمستقيم و از زبان عوامل دست چندم صورت مي پذيرد، نشانه ديگري از استيصال آنهاست، چرا كه تجربه نشان داده است اگر كمترين احتمال موفقيتي در حمله نظامي وجود داشت در انجام آن درنگ نمي كردند كه اين خود، فصل جداگانه اي است و ثالثاً؛ حكايت از آن دارد كه آمريكا و متحدانش از تحميل خواسته غيرقانوني خود به ايران اسلامي قطع اميد كرده اند و از آنجا كه گزينه ديگري براي وادار كردن ايران به پذيرش خواسته خود ندارند و از سوي ديگر، بعد از آنهمه رجزخواني، اگر دست خالي از اين چالش خارج شوند، حيثيت ابرقدرتي خود را برباد رفته مي بينند، آخرين چاره را در خروج محترمانه با ظاهري پيروزمندانه از اين چالش جستجو مي كنند.


   
 

ارسال به دوستان
وبگردی