حميدرضا عسگري در روزنامه آفرینش نوشت: اخيراً برخي اصلاح طلبان خبرهايي مبني بر اقبال بلند دكترمحمدرضا عارف براي تصدي صندلي رياست مجلس را مطرح ساختهاند، كه اقدام مناسبي از باب حمايت درون حزبي و يا تبليغ عمومي براي ايشان نيست. از سوي ديگر باتوجه به منشق شدن جريان اصولگرايي به دستههاي چندگانه برخي ازآنان قصد دارند به هرنحو ممكن دكتر علي لاريجاني را منتسب به اردوگاه خود بدانند.
ضمن احترام براي هردوشخصيت مطرح كشورمان در عرصه سياسي كشور، بايد به برخي مسائل و حواشي كه اطرافيان براي اين دو به وجود آورده اشاراتي داشت و نكاتي را مورد تامل قرار داد.
درحال حاضر هر دو طيف سياسي كشور به دنبال قدرت نمايي متقابل بوده تا به هر نحوي خود را پيروز رقابت انتخاباتي معرفي كنند. بهترين ابزار براي نيل به اين هدف كرسي رياست مجلس است كه هردو طيف به دنبال كسب آن ميباشند و چشم بر مصلحت ها و چيدمان شطرنج مجلس بستهاند.
نمي توان اين واقعيت را منكر شد كه مجلس يك دست و مجلس دوقطبي كارايي لازم براي پيگيري امور كشور را ندارند.درحال حاضر مهرههاي شطرنج مجلس از چيدمان يكدست خارج شده و به سبب برخي نگرشهاي غيرمعقولانه در كسب رياست خانه ملت به سمت دوقطبي شدن متمايل مي شود.
جريان اصلاح طلبان با محوريت فراكسيون اميد تاكيد دارند كه عارف قصد كناره گيري از رياست مجلس ندارد و اين موضوع را با اتكا به كسب آراي عمومي خود عنوان ميكنند. از سوي ديگر اصولگرايان با تاكيد بر جايگاه فعلي لاريجاني به عنوان رييس مجلس به گونهاي براي وي تبليغ ميكنند كه گويي لاريجاني عقد اخوت سياسي باهركدام بسته و وامدار آنهاست!!.
البته متذكر ميشويم كه انتخاب رييس مجلس حق قانوني نمايندگان بوده و از درون مجلس بايد اين تصميم اتخاذ شود، اما دريك بازي شطرنج بايد تمام حركات و احتمالات لازم براي نفع نهايي را مورد بررسي قرار داد. با توجه به آزادي ابراز سليقه، نگارنده براين باور است كه اصرار و تبليغات اين چنيني از سوي اصلاح طلبان و اصولگرايان براي كسب رياست مجلس ممكن است به زيان آنها و متعاقباً كشور، منجر گردد.
اصلاح طلبان بايد بپذيرند كه امروز نهال نوپايي كه آنها در مجلس غرس كردهاند، برپايه اعتمادي بوده كه بخشي از جامعه به آنها داشته، چرا كه مردم به معيار تعقل و تعادل راي دادهاند و هرگز خواستار كشمكشهاي سياسي و زدوخوردهاي حزبي نيستند.
لذا اگر به دنبال كار و خدمت براي ملت و كشور هستند بايد نگاه معقولانهاي به چينش مهرههاي شطرنج مجلس داشته باشند. دكتر عارف و دكتر لاريجاني هردو از معتمدين نظام هستند، اما بايد ديد رياست كداميك بر مجلس دهم بازدهي بيشتري را به صورت كلي به دنبال خواهد داشت.
خواه،ناخواه برخي جريانهاي افراطي در دل مجلس راه يافتهاند كه به دنبال بهانه براي خروج از مسيرتعقل و تدبر هستند. حتي برخي از افراد منتسب به اين جريان كه از راه يابي به مجلس بازماندهاند، بيكار نشسته و مدام درپي تخريب جريان اعتدال گرايي در مجلس ميباشند. لذا در اين هياهو بايد شخصي رياست مجلس را برعهده گيرد كه به عنوان يك شخصيت فراجناحي، توانايي مخالفت و يا حمايت از جريانهاي سياسي را در تحقق منافع ملي برخوردار باشد.
قصد القاي شخص خاصي را نداريم، اما بايد برخي واقعيات را جهت روشن سازي افكار عمومي بي پرده و بدور از جانبداريهاي سياسي عنوان داشت. شكي در مديريت و مقبوليت دكتر عارف به عنوان يك شخصيت سياسي و علمي وجود ندارد چرا كه موفقيت ايشان در انتخابات اخير عليرغم فشارها و از دست دادن شخصيتهاي به نام اصلاحات، نشان دارد كه مرد روزهاي سخت بوده و با تلاش بر محور صداقت و عقلانيت ميتوان به پيروزيهاي بزرگي دست يافت.
اماحضور ايشان براي كسب رياست مجلس از دوحيث براي جريان اميد كه تازه شاخوبرگ داده، مشكلاتي را به بارخواهد آورد كه ممكن است موجب از دست رفتن پتانسيلهاي اين نگرش فكري-سياسي گردد.
اول فرض را ميگذاريم بر موفقيت اصلاح طلبان و جمعآوري آراي نمايندگان در كسب رياست مجلس است. البته قطعا اين موفقيت همچون دستاورد انتخابات چشمگير نخواهد بود و در رقابتي نزديك ممكن است به اين امر نائل آيند. چراكه فراكسيون رهروان ولايت كه حتي برخي از چهرههاي شاخص آنها در ليست اميد بودند، و جمعي از حاميان دولت و مستقلها ، نظري به غير از نماينده اصلاحات خواهند داشت.
اما با تمام اين اوصاف رياست اصلاح طلبان در مجلس موجب اتحاد طيفهاي اصولگرايان، برعليه جريان اميد خواهد شد و اين مسئله جز دو قطبي شدن مجلس و دعواي سياسي نمايندگان حاصلي به همراه نخواهد داشت. ضمن اينكه باتوجه به انتخابات رياست جمهوري سال آينده و تيزشدن تيغ رقابت در اين زمان، احتمال آسيب ديدن نهال جريان اميد فراوان است.
دومين فرض در چينش شطرنج سياسي مجلس، شكست اصلاح طلبان در كسب رياست مجلس ميباشد. درحال حاضر جريانهاي مختلف اصولگرايي از بابت شكست انتخاباتي خود در پايتخت و ديگر استانها به هر بهانهاي پيروزي ليست اميد و آراي مردم را ناشي از حمايتهاي غير قانوني دولت جلوه ميدهند و راه يافتگان را به انواع اتهامات مينوازند. حال تصور كنيد كه جريان اميد با توجه به تبليغات فعلي برخي از يارانش، راه به جايي نيابد و شكست بخورد. آيا اين مسئله دادن سلاح به حريف براي ضربه زدن به خود نيست؟!
اما مسئله سوم، رفتارهاي حمايتي اصولگرايان از رييس فعلي مجلس ميباشد. حمايت از ايشان با تخريب چهرههاي موجه نظام و مجلس به منزله تبليغ منفي عليه ايشان ميباشد. اين درحالي است كه نگرش سياسيون و عامه مردم نسبت به رياست شخصي همچون علي لاريجاني برپايه اعتماد وفارغ از اين رفتارهاي معنادارسياسي ميباشدد. تجربه و عملكرد قابل قبول ايشان در سه دولت اخير، رضايت و مقبوليت موجهي را براي ايشان رقم زده است. همگان درمورد اعتدال و تعقل ايشان اطمينان داشته و در حوادث مختلف شاهد تصميمات و موضع گيريهاي مناسب در مقابل افراط گرايان و جريانهاي مختلف بودهاند. ضمن اينكه در دولت يازدهم نيز نميتوان از نگرش تعادل محور ايشان در همراهي قانوني با دولت گذشت و به عبارتي بيش از آنكه اصلاح طلبان توان كمك به روحاني را داشته باشند، شخص ايشان در مواقع حساس به همراهي دولت اقدام كردهاند.
لذا با توجه آنچه گفته شد، نمايندگان راه يافته به مجلس بايد نسبت به حكمت و مصلحت سياسي كشور و ملت و حفظ وحدت و آرامش به دست آمده پس از انتخابات توجه ويژه داشته باشند و تسري رقابتهاي انتخاباتي و حزبي به داخل مجلس جدا خودداري نمايند. چرا كه حاصل آن جز افزايش تنشها و هزينهها براي كشور نخواهد بود.
منبع: روزنامه آفرینش