۱۰ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۹:۲۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۷۶۶۸۷
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۹ - ۰۶-۰۴-۱۳۹۵
کد ۴۷۶۶۸۷
انتشار: ۱۵:۱۹ - ۰۶-۰۴-۱۳۹۵
در دولت قبل آقازاده‌هاي ميلياردر ضرر كردند يا مردم كوچه و خيابان؟
محمدرضا خاتمی در گفت‌وگو با سایت ساعت ٢٤ درباره موضوعات مختلفی، از‌جمله رابطه با آمریکا، وضعیت فساد اقتصادی و بابک زنجانی صحبت کرده است که اهمّ آن را در ادامه می‌خوانید.
‌ اگر اصلاح‌طلبان یك وجه مشترك با اصولگرایان و افراطیون داشته باشند، آن وجه این است كه مطمئن هستند آمریكا دنبال منافع خود است و دلش برای ما نسوخته است. بدش هم نمی‌آید جمهوری اسلامی را ساقط كند؛ ولی باید در نظر داشت ما نه‌تنها به آمریكا، بلكه به روسیه و چین و فرانسه و غیره هم نباید اطمینان كنیم.

‌ما باید حتی با دشمنان خود نیز مذاكره داشته باشیم. نه ما می‌توانیم آمریكا را نابود كنیم، نه آمریكا قادر به نابودی ما است. دست از داستان‌سرایی هم ‌برداریم. یادم هست وقتی اتفاق وال‌استریت شكل گرفت، دم از سقوط قریب‌الوقوع آمریكا می‌زدیم. موقعی كه سیاهان در شهر فرگوسن به خیابان‌ها ریختند، گفتیم آمریكا در حال فروپاشی است؛ ولی هیچ‌كدام تحقق پیدا نكرد. اینها برداشت‌های سطحی است. ترامپ بیاید یا سندرز یا كلینتون، نظام آمریكا از هم نمی‌پاشد.
‌باید بر‌اساس واقعیات رفتار كنیم.

 آمریكا چه بخواهیم، چه نخواهیم حرف اول را در دنیا می‌زند؛ ولی ما می‌توانیم از طریق مذاكره با آن از وی امتیاز بگیریم. شما اگر بخواهید با اروپا هم معامله كنید، بدون آمریكا نمی‌توانید. نظام دنیا یكپارچه شده است. دیگر نمی‌توان گفت كارخانه فرانسوی داریم كه با آن معامله كنیم و آمریكا را دور بزنیم. قطعا آن كشور فروش جنس به آمریكا را به ما ترجیح می‌دهد. وقتی آقایان در دولت می‌گویند باید برویم كدخدا را ببینیم، یك واقعیت را گفته‌اند. رابطه و مذاكره ما با آمریكا باید بر‌اساس منافع ملی باشد و نمی‌تواند یك رابطه صفر یا صدی باشد. نه می‌توانیم به آمریكا اعتماد كرده و رفیق گرمابه و گلستان وی باشیم، نه می‌توانیم در یك جنگ خونین مدام با وی به سر ببریم.

‌دولت‌های نزدیك به اصلاح‌طلبان از سوی محافظه‌كاران همواره متهم به بی‌توجهی به طبقات محروم شده‌اند؛ اما آنها دولت احمدی‌نژاد را دولتی مدافع مستضعفان می‌نامند.

‌دولت اصلاحات كارش را با نفت ۹‌دلاری شروع و با نفت ۲۷‌دلاری تحویل داد. در آن سال‌ها رشد اقتصادی روند فزاینده‌ای داشت. نرخ بی‌كاری زیر ۱۰ درصد و نرخ تورم به ۱۰.۵ كاهش یافت. در دولت اصلاحات حساب ذخیره ارزی تشكیل شد كه پر بود و تحویل دولت بعد شد. اینها اگر خدمت به مردم، از‌جمله طبقات محروم نیست، خدمت به كیست؟

‌اما درباره دولت احمدی‌نژاد باید بگویم وقتی دولت قبل نرخ بی‌كاری جوانان را به بالاتر از۲۰ درصد رساند، آقازاده‌های میلیاردر ضرر كردند یا مردم كوچه و خیابان؟ هنگامی كه سالانه اجناس۴۰ درصد گران می‌شد و تنها ۱۵ درصد به حقوق كارمندان و كارگران اضافه می‌شد، از قدرت خرید چه كسانی كاسته و سفره‌های كدام قشر روزبه‌روز كوچك‌تر می‌شد؟ مگر تورم غارت از جیب فقرا به نفع ثروتمندان نیست؟

‌البته طبیعی است كه وقتی دولت روحانی تورم را از ۴۰ به نزدیك ۱۰ درصد رسانده، باز عده‌ای بگویند امسال جنس‌ها نسبت به پارسال ۱۰ درصد گران‌تر شد و نگویند در مقایسه با ۳ سال قبل ۳۰ درصد كمتر گران شد. حالا برخی می‌گویند رشد ما باید دو رقمی باشد. پس دولت باید اجازه مانور بیشتری پیدا كند. باید دست روحانی در سیاست خارجی بازتر شود تا كشور بتواند در تعامل با اقتصاد جهانی بهره‌برداری لازم را بكند.

 ‌البته نابسامانی هم وجود دارد؛ مثل همین حقوق‌های كذایی‌ای كه نشانه عمق آشفتگی در نظام اقتصادی كشور است. بارها گفته شده است راه‌حل مهم برای جلوگیری از سوءاستفاده و فساد شفافیت است. اگر این دولت مایل است رابطه صمیمی و اعتمادآور خود را با مردم حفظ كند و ارتقا دهد، باید شفافیت در همه عرصه‌ها و در همه سطوح را سرلوحه كار خود قرار دهد و در‌این‌باره از افشاشدن مشكلات درونی نظام اجرائی نهراسد و قاطعانه و صادقانه با مردم روبه‌رو شود، دیگران هم مجبور به اصلاح روندهای خود خواهند شد.

‌البته این نكته را هم باید بگویم واقعا اگر ارزش وجودی كسی برای مملكت زیاد باشد، باعث كارآفرینی شود و با مدیریت خود موجبات رشد و توسعه کشور را فراهم كند، نباید از دادن حقوق بالا به او پرهیز كرد؛ اما تا آنجا كه من می‌دانم، چنین كسانی در نظامات دولتی شاید به تعداد انگشتان دو دست هم نباشند. تازه در این موارد هم باز شفافیت نكته اصلی و كلیدی اعتماد‌سازی است. تحقیقات مختلف جامعه‌شناسی و جرم‌شناسی نشان داده كه اعدام مجرمان نقشی در اصلاح جامعه نخواهد داشت؛ بنابراین فارغ از اینكه زنجانی چه كرده است، با اعدام وی موافق نیستم.

‌شما به اوایل انقلاب مراجعه كنید. فرض كنید به سران نظام سابق این فرصت داده می‌شد تا سازوكارهای فساد در رژیم شاهنشاهی و روابط و وابستگی‌های خود را به رشته تحریر در می‌آوردند. آیا تجربه‌ای مهم برای نسل‌های بعد نمی‌شد؟ فردوست كه زنده ماند و اعدام نشد، بیشتر برای ما مفید واقع شد یا هویدایی كه تیرباران شد؟ البته اوایل انقلاب این‌طور استدلال می‌كردند كه اگر اینها اعدام نمی‌شدند، كودتا می‌شد. ما هم‌اكنون نمی‌توانیم صحت‌داشتن یا نداشتن این فرض را بسنجیم؛ ولی به طور كلی می‌گویم.

‌بابك زنجانی هم شخصی نبوده كه اسلحه برداشته و بیخ گوش فلان وزیر گذاشته باشد و بگوید به من نفت یا پول بده. یك جریان پشت سر او بوده است. آیا با اعدام مه‌آفرید خسروی همه ماجرای فساد بانكی تمام شد و رفت؟ حتی اگر پایان یافته باشد، باز جامعه ما آن را باور نمی‌كند؛ چرا‌كه درباره آن شفاف‌سازی لازم صورت نگرفت.

‌البته دولت در زمینه استفاده از رسانه‌ها ضعیف عمل می‌كند و از امكانات حداقلی هم كه در دست دارد، بهره لازم را نمی‌برد و واقعیات و پشت پرده مشكلات را به مردم نمی‌گوید. یكی از ضعف‌های عمده دولت در تبلیغات و پروپاگانداست. دردمندانه باید بگویم جز روحانی كسی را در تیمش نمی‌بینم كه وارد عرصه دفاع از دولت شده باشد.

ارسال به دوستان
وبگردی