عصر ایران - در دل محله ای که نامش هول و هراس به تنت می اندازد خانهای را یافتیم که بویی از ناملایمات محله نبرده است. چهارراه "لب خط"، راسته اوراقیها و محدودهای که به«کوه گچی» معروف است. اعتیاد تا مغز استخوان محله رخنه کرده و از سرو کول اهالی محل بالا رفته است و حالا بچه ها باید بار مالی خانواده را به دوش بکشند، از همان کودکی.
سن و سالشان بیشتر از 13 و 14 نیست. چشم که تیز کنی شاید چهرههای بچهها برایت آشنا باشد. همانهایی که بارها و بارها در خیابانهای مرکز شهر و چهارراههای شمال شهر دیدیمشان. سهمشان از زندگی شاغل شدن زودتر از موعد است و بیسوادی و مجموعهای از آسیبها که دورتادور خانه و زندگیشان چنبره زدهاست و گویی دست بردار هم نیست.
حدود دوسال پیش جمعیت دانشجویی مردمی امام علی(ع) خانه علم شوش- لب خط را راه انداخت و جوانهای داوطلب جمعیت گرداننده آن شدند تا کودکان کار به دور ازمحدودیتهای آموزش و پروش، در همسایگی خود مدرسهای داشته باشند.
هر چند که این خانه برای بچههای این محل فراتر از یک مدرسه است اما حداقل فایدهاش برای آنان آموختن سواد خواندن و نوشتن است. حالا دیگر بچههایی که هر روز سرکار میروند میتوانند تابلوهای خیابانها و کوچه ها و اتوبوسها را بخوانند.
پنجشنبه و جمعه که میرسد در این مدرسه یا بهتر است بگوییم در این خانه، هر دقیقه روی پاشنه میچرخد تا میزبان روح زخم خورده بچه های بازمانده از تحصیل لب خط باشد. ساعت شروع کلاسها هم با دیگر مدارس متفاوت است. همکلاسها هم...
گاهی کودکی 7 ساله با 13 ساله هم محلیاش سرکلاس اول مینشیند و با هم«بابا نان داد!» را میآموزد.
عصر ایران به سراغ یکی از خانههای ایرانی لب خط شوش رفته تا فیلمگزارشی از فعالیتهای این مدرسه که برای کودکان کار در نظر گرفته شده تهیه کند.
فکر کنم دارید شوخی می کنید در کشوری که پراز ذخایر زیرزمینی و نفت و گاز هست مگه داریم؟؟ مگه می شود؟؟؟