مشخص نیست چرا دوست داریم آدمهای موفق را به جان هم بیندازیم و یا آنها را با هم مقایسه کنیم. امروز بعد از سالها دو برنامه موفق غیر سریالهای طنز مردم را شاد میکنند و لبخند به لب آنها میآورند. مدیری با یک سبک و رامبد جوان یا یک شیوه. مردم هم به هر دو میخندند اما نمیدانم چرا برخی در این میان تلاش میکنند برای بالا بردن یک برنامه، برنامه دیگر را تخریب کنند.
واقعا چه ایرادی دارد که هم مدیری و هم جوان
مردم را بخندانند. اصلا چقدر خوب دو کمدین بعد از سالها پیدا شدهاند و خنده را
به لب مردم آوردهاند. با این مقایسهها، با این نقدها چه هدفی را دنبال میکنیم؟
تعطیلی یکی از این دو برنامه؟ تصور کنید خندوانه یا دورهمی صحنه را به رقیب واگذار
کرد و برنامه تعطیل شد. چه اتفاقی میافتد؟ آن یک ساعتی که مردم میخندیدند، دیگر
نمیخندند.
این رفتارها باعث میشود مدیری یا جوان و یا هر فرد دیگری که قصد برنامه ساختن و شاد کردن مردم را داشته باشد خود به خود کنار بکشد و از ترس حذف شدن دست به برنامه سازی نزد.
سالهاست برنامه سازان ورزشی تلاش کردند برنامهای بسازند تا نود را از صحنه خارج کند. آنها موفق نبودند چون هدفی جز تخریب نود نداشتند. این برنامه سازان اگر تلاش میکردند برنامه موفقی در کنار نود باشند قطعا موفق میشدند.
گاهی تمام تقصیرها برگردن حاکمیت نیست و این خود جامعه است که راههای خوب بودن را میبندد و اجازه نمیدهد جامعه به سمت پویایی حرکت کند.
واقعا اگر جوان یا مدیری را دوست نداریم برنامه آنها را نبینیم. چرا میخواهیم تلاش کنیم این برنامهها تمام شود. شاید در شهری در روستایی کودکی تنها لذت زندگیاش دیدن جناب خان باشد. شاید مرد و زن افسردهای با مهران مدیری حالشان بهتر میشود.
باید تنگ نظریها را کنار گذاشت و اجازه داد سلایق مختلف در کشور در صداوسیما، در سینما، در موسیقی، در دانشگاه، در ورزش، در سیاست حضور داشته باشند و رقابت میان آنها شکل بگیرد.
یک بار آتش بیاران جنگ میان خندوانه و دورهمی به
این فکر کنند که اگر این دو برنامه نباشند مردم چه نگاه کنند.به قول پاپلو نرودا: «هوا را از من بگیر،خنده ات را نه!»
شاید اگه دو روز با دورهمی بخندی و سه روز با خندوانه بخندیم لذت بیشتری از خندیدن ببریم
هر دو کنار هم باید باشن مکمل هم نه مخرب همدیگه
متاسفانه صداوسيما به جاي اينكه از ستاره هاي محبوب استقبال كند ، انها را رقيب خود مي بيند و هركس بيش از حد اوج گرفت ، سريع به زير مي كشند ف انگار مهم بودن خود در سازمان را در كوتاه كردن قد برنامه سازان مي بينند ،
مهران مديري ، شهيدي فر ، عموهاي فيتيله اي ، در آخر هم نفهميديم كه مهراب قاسم خاني چه بدي در حق اينها كرده بود ،
يادش بخير ، سالها پيش برنامه نيم رخ مي خواست كار بزرگي در تلوزيون انجام دهد ،
در همان سالها برنامه اكسيژن ، شهاب حسيني را به مردم معرفي كرد ،
همه مردم با سريالهاي دهه 70 خاطره دارند ،
برنامه مردم ايران سلام ، آمد تا بساط برنامه هاي ماهواره اي را برهم بريزد ،
اما امروز چه ؟