عصرایران ؛ مازیار آقازاده - با وقوع بحران قفقاز و رویارویی غرب و روسیه بر سر حوزه های نفوذ در این منطقه استراتژیك،بار دیگر ذهنیت جنگ سردی برخی از تحلیلگران (هم در روسیه و جهان سوم و هم در غرب) تقویت شده است و سخن از جنگ سرد جدید دارند.
هر چند كه مقامات همه كشورهای در گیر یا ذی مدخل در بحران قفقاز احتمال شكل گیری یك جنگ سرد جدید را رد می كنند و یا لااقل اظهار می كنند كه به هیچ وجه حاضر یا مایل به شكل گیری یك جنگ سرد جدید بین روسیه و غرب نیستند ،اما در یك ماه گذشته برخی از تحلیل گران بین المللی امكان شكل گیری یك قطب بندی جدید بین المللی را منتفی نمی دانند.
یكی از همین تحلیل گران "رجب صفراوف" مدیر مركز تحقیقات ایران در روسیه است.
وی اخیراً و در پی اوج گیری تنش روسیه و غرب در قفقاز و قوی شدن احتمال عضویت گرجستان و اوكراین در ناتو با چاپ مقاله ای امكان شكل گیری یك اتحاد استراتژیك بین ایران و روسیه در منطقه را محتمل دانسته و در این زمینه پیشنهادهایی را نیز به كرملین ارایه می دهد.
در چارچوب پیشنهاد وی مسكو باید با كشورهای مخالف واشنگتن در منطقه از جمله ایران و سوریه وارد اتحاد استراتژیك شود و ضمن انعقاد یك پیمان نظامی و امنیتی از امكان در اختیار گرفتن پایگاه هایی نظامی در این كشورها برای به كنترل گرفتن تحركات غرب و ناتو در منطقه بهره مند شود.
پیشنهاد این متخصص امور ایران در روسیه این است كه روسیه دو امتیاز به ایران بدهد و در عوض چند امتیاز از ایران دریافت كند.
از نظر وی امتیازات روسیه به ایران می تواند تضمین حمایت نظامی از ایران در صورت حمله نظامی ایالات متحده یا اسراییل به ایران و نیز كمك در جهت تجهیز ایران به تكنولوژی هسته ای است.
در مقابل روسیه امكان احداث دو پایگاه نظامی در ایران را می یابد كه یكی در آذربایجان (برای كنترل تحركات نظامی احتمالی غرب و ناتو در گرجستان ،آذربایجان و تركیه)و دیگری در جزیره قشم(برای كنترل ناوگان دریایی ایالات متحده در خلیج فارس )خواهد بود ؛ یعنی تحقق یافتن همان آرزوی تاریخی حضور نظامی در آب های گرم خلیج فارس.
جدای از اینكه مسئولان سیاسی و امنیتی ایران چه پاسخی برای چنین پیشنهادهای احتمالی روسیه خواهند داشت ، نگاه به این نكته ضروری است كه اساساً سخن گفتن از اتحاد استراتژیك بین ایران و روسیه تا چه حد با واقعیت های تاریخی و ژئوپلتیكی منطقه و جهان همخوانی خواهد داشت و چرا روس ها در این برهه زمانی به فكر ارایه چنین تحلیل هایی می افتند.
نا گفته پیداست كه اساساً امكان شكل گیری یك جنگ سرد جدید بین روسیه و غرب صرفاً به همان اندازه محتمل است كه امكان درگیری اتمی دو بلوك غرب و شرق در دوران 45 ساله جنگ سرد قابل تحقق بود.
جهان در دو دهه گذشته و از اواخر دهه 1980 میلادی ،رو به تغییر گذاشته است و ما امروز در عصری هستیم كه نام آن عصر شتاب برق آسای روند جهانی شدن و فشرده شدن مرزهای ملی و بین المللی به هم است كه این پدیده اساسا با جنگ سرد هم خوانی ندارد چرا كه در جنگ سرد ، این دولتهای ملی بودند كه بنا بر تقسیم و مرزبندی ایدئولوژیك بین شرق و غرب جهان را از وسط با یك دیوار(دیوار برلین)تقسیم كرده بودند .
اما در عصر جهانی شدن عیار اقتدار دولتها در مقایسه با دوره جنگ سرد افول قابل ملاحظه ای كرده است .چرا كه قدرت ، بین مجموعه ای از كنشگران متنوع بین المللی همچون سازمانهای بین المللی،ان جی او ها و شركت ها و موسسات مالی و اقتصادی بزرگ تقسیم شده است و از سوی دیگر دوگانه ایدئولوژیك "كمونیسم در برابر لیبرالیسم "از بین رفته است و به نظر می رسد اكثریت كشورهای جهان (از جمله خود روسیه)الگوی لیبرالیسم و اقتصاد آزاد را لااقل به عنوان یك الزام اقتصادی پذیرفته اند.
چین كه یكی از پنج قدرت دارای حق وتو در شورای امنیت است خود نمونه گویای این امر است.چرا كه باوجود ساختار سیاسی و اجتماعی سوسیالیستی ،در عرصه اقتصادی تسلیم الگوی لیبرال و آزاد سازی اقتصادی شده است.بنابراین سخن گفتن از مرزبندی های ایدئولوژیك با توجه به حساسیت و وابستگی متقابل به شدت تعمیق شده بین المللی در دو دهه گذشته(لا اقل در عرصه اقتصادی) اساسا سخنی به گزاف است.
بنابراین حساسیت و آسیب پذیری متقابل در جهان امروز به گونه ای است كه زیان اقتصادی و امنیتی یك كشور ، بر بیشتر كشور ها سر شكن شده و همه به نسبت سهم و حجم اقتصادی شان از آن متضرر خواهند شد.
به عنوان مثال برای ارزیابی احتمال حركت روسیه بر محور سیاست های تقابل با جهان غرب ، باید نظر سرمایه داران جدید شكل گرفته در روسیه را نیز جویا شد كه آیا آنها نیز با تقابل با جهان غرب و ایجاد یك جنگ سرد جدید موافقند؟یا اینكه با توجه به اینكه با شركای اروپایی و آمریكایی خود تجارت سود آوری دارند،اساساً فكر تعمیق یك شكاف استراتژیك با غرب را به ذهن خودهم راه نمی دهند؟
بی گمان سرمایه داران و صاحبان صنایع روسیه در سیاست گذاری های استراتژیك كرملین به طور قابل ملاحظه ای تاثیر خواهند داشت و مسكو را از بر هم زدن قواعد یك بازی برد –برد موجود بین روسیه و غرب باز خواهند داشت.
بنابراین با توجه به اینكه امكان یك جنگ سرد جدید با توجه به مولفه های قدرت روسیه و نیز الزامات عصر جهانی شدن تقریباً بعید است ، اگر سیاستمداران و تصمیم گیران عرصه سیاسی كشور با مفروضاتی كه تحلیل گر روسی به آن اشاره كرده است به فكر انعقاد چنین قرار دادی بیفتند باید اذعان كرد كه مرتكب یك خطای استرتژیك فاحش شده اند چرا كه انعقاد یك پیمان امنیتی كه اجازه حضور پایگاه نظامی خارجی را در كشور _برای هر طرف خارجی_فراهم كند ودر مقابل یك تضمین امنیتی و نظامی در برابر حمله احتمالی آمریكا یا اسراییل یا هر طرف دیگر در درون خود داشته باشد (تحت الحمایگی)با توجه به موارد زیر از اساس منتفی است:
1- عدم امكان احیای جنگ سرد:همان طور كه اشاره شد جنگ سرد به گونه ای كه در قرن قبل بود به هیچ وجه امكان احیا ندارد.
از این رو در صورت انعقاد چنین پیمان احتمالی با روسیه بیش از روسیه ما ضرر كرده ایم .چرا كه با این كار روسها به هوس های كوتاه مدت و میان مدت تاكتیكی و اهداف بلند مدت و تاریخی استراتژیك شان كه همانا حضور بی واسطه در آبهای گرم خلیج فارس است ،خواهند رسید.
در حالی كه ایران هم خود را از تكنولوژی و سرمایه و بازار كشورهای غربی محروم می كند و هم استقلال و حاكمیت خود را به معرض حراج قرار می دهد.
2- واقعیت های تاریخی مبین این حقیقت است كه روسیه از چند قرن پیش تاكنون به شكل بالقوه و بالفعل به فكر تجزیه (لا اقل)مناطقی از ایران بوده است.در صورت حضور پایگاه روسیه(آن هم در آذربایجان ایران)این خطر به مراتب افزایش خواهد یافت.
3- تضمین چتر امنیتی اتمی روسیه به ایران همچون شمشیری دو لبه است .چرا كه در كنار تضمین نظامی نیم بند خطر حمله اتمی به كشورمان رانیز هم افزایش خواهد داد.
4- در صورت تعمیق اتحاد استراتژیك ایران و روسیه ایران به نوعی جزء از اقمار روسیه به حساب خواهد آمد بنابراین با همسایگانی كه متحد نزدیك واشنگتن،ناتو یا غرب هستند نمی تواند روابط متوازنی داشته باشد و لا جرم در سیاستهای منطقه ای خود باید دنباله روی مسكو شود.
5- و در نهایت و مهم تر از همه انعقاد چنین پیمان اتحادی با قانون اساسی ایران در منافات است.
طبق قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ايجاد پايگاه نظامي كشورهاي ديگر در خاك جمهوري اسلامي ايران ممنوع ميباشد و امكان اين كار مقدور نيست...
هر چيزي قيمتي دارد.
ایجاد پایگاههای نظامی روس در ایران ممکنه موقتا به نفع ایران باشه ولی همونطور که تاریخ نشون میده و همچنین شواهد چند سال اخیر، روسیه هیچوقت به ایران وفادار نبوده...
چه تضمینی وجود داره که در آینده پایگاه نظامی روس در تنگه هرمز تبدیل به یک ابزار فشار نظامی برای خود ایران نشه!
اين كار ممنوع است. از آن گذشته اعتماد به روسها در هر حالتي خطاست. ما خودمان ميدانيم چه بايد بكنيم. هر چقدر روسيه در گذشته به ما لطف داشته باز هم خواهد داشت. ضمنا ضمانتي وجود ندارد كه كسي كه آمده بخواهد برگردد.
اوج خفت روسها در زمان جنگ كوزوو مشخص شد كه همخونهاي خود ( صربها) را تنها گذاشتند.
اگر اين كشورها اين مسير را رفتند سرزنش ندارد چون اولا" كه پشيمان شده وبرگشته اند البته بعد از 60يا 70 سال و دوم اينكه اينها زماني به دام روسها افتاده اند كه واقعا" ايدئولژي ماركسيستي و كمونيستي حرفهايي براي كفتن داشت در مقابل سرمايه داري غرب ولي گذشت زمان همه چيز را نشان داد و اگر ما با ديدن اين واقعيتها و تجارب كشورها به چنين ننگي رضايت دهيم ،واي برما
شوروي سابق و روس فعلي در كشورهاي بلوك شرق چه خاك ذلتي برسر مردم لهستان روماني چك اسلواكي بلغارستان و....... ريخت وقتي كه در دهه 90ميلادي از هم پاشيد كشورهاي مستعمره غير از فلاكت بدبختي و فساد وفحشا چيز ديگري نداشتند مرگ بر امريكا ولي خواهش مي كنم اصلا فكر همچين كاري در ذهن خطورنكند.
روسیه روابط مخفیانه ای هم با اسراییل بر ضد ایران دارد.
بعلت حماقت بوش آمریکا و ایران ضررهای فراوان دیده و روسیه با همکاری اسراییل اهداف خود را در منطقه اجرا کرده و با کارت ایران امتیازات قابل توجهی از آمریکا که بوسیله لابی یهودیان هدایت می شود بدست آورده است. اسراییل با نفوذ خود در گرجستان و تسلط بر سیاست خارجی آمریکا، برای روسیه فرصت طلایی حمله به گرجستان را فراهم کرد که با این حیله دست همه را در حنا گذارد و موقعیت خود برای ارسال نفت به اروپا را بهبود بخشد.
درضمن روسیه با زرنگی تمام می خواهد این کشورگشائی و تجاوز خود را ازیکطرف به رنگ "بشردوستانه" مزین کرده و"چپ غرب" را بعنوان اسیر گرفته که تجاوز خود را بعنوان "خدمات بشردوستانه" و "مقاومت در مقابل امپریالیسم" رابه "چپ " احمق بفروشد و حمایت آنها را در رسانه ها برای خود بدست آورد. از طرف دیگر ایران را با زرنگی و غرور نژادپرستانه مورد خطاب قرار دهد که "ما نقشه آمریکا و اسراییل برای حمله به ایران را نقش بر آب کردیم" که دروغی بیش نیست و با این دروغ مبالغ هنگفتی مانند سالهای گذشته از ایران تلکه کند.
همه می دانند که دست آمریکا توسط الیت نظامی و غیره برای حمله به ایران بسته شده بود و بهمین جهت اسراییل با همکاریهای پنهانی خود با روسیه این آشوب رادرست کرد که بتواند برای روسیه امتیازات بیشتری از آمریکا اخذ کرده و در مقابل به روسیه به اسراییل ضمانت داده که در پیشبرد مقاصدش یعنی تضعیف هر چه بیشتر ایران در هر زمینه ای با اسراییل همقدم باشد.
ایران موظف است بطور غیرمستقم به روسیه و آمریکا پیام دهد که از تجاوز روسیه حمایت نکرده و با برنامه آمریکا برضد این تجاوز همراهی و همکاری دارد. ما از خسارات روسیه نژادپرست بیزار و خسته ایم و تمام دسیسه های روسیه وهمکاری اش با اسراییل را میدانیم و هیچوقت نه می بخشیم و نه فراموش خواهیم کرد. ما منتظریم که بوش احمق و خائن جای خود را به افرادی که منافع آمریکا نه اسراییل را دنبال میکنند بدهند که فرصتی برای ایران بوجود آید. روسیه بهیچوجه نباید پایش در ایران محکم شود. ایرانیان باید بدانند که روسیه دشمن ایران و منافع ایران است.
آمريکاي جنايت کار حتي يک وجب از خاک ايران را نگرفته ولي روسيه قسمت بزرگي از مملکت مارا به تاراج برد و از ايران عزيز جدا کرد.
هنوز داغ بخشهای مهمی از وطن را که جدا شدند در سینه داریم.
کجایید ای شهیدان خدایی. بلا جویان دشت کربلایی.
جای شهید باکری خالیه
از روسیه نا مرد تر خودش است و بس .
اگر اين كار بشه، جمهوري اسلامي ديگه نمي تونه كشورهاي حوزه خليج فارس رو با خودش متحد كنه و همچنين با ادعاي ايران كه مخالف حضور خارجي در خليج فارس هست، مغايرت داره.
خواستم بگو در تاريخ ايران هيچ استعمارگري به اندازه روسيه به ايران لطمه نزده و اگر به تاريخ زمان قاجاريه و جنگهاي ايران و روس برگرديم يكي از دلايل شروع جنگ و سپس جدايي گرجستان از ايران ،حمايت روسيه از حاكم وقت گرجي يعني گرگين خان بود كه ادعاي استقلال و خودمختاري از ايران را كرده بود.
گويا تاريخ دوباره تكرار شده و اينبار جنگ ميان اوستياي جنوبي و همين گرجستان تحت الحمايت روس .
به هيچ وجه نبايد به روسها اعتماد كرد، آنها به مردم خود رحم نمي كنند چه برسد به غريبه ها وآن هم ايراني كه كارت بازي يا كارت برنده اي براي روسها با آمريكاست تا هرچه بيشتر از آمريكاييها امتياز بگيرند، آنها سياستمداران و استعمارگران قديمي هستند كه فنون بازي در عرصه بين الملل را خوب مي دانند، اگر صحبتهاي نماينده روسه در شوراي امنيت را مي ديديد مي فهميديد كه چطور رندانه و با تسلط كامل كه نشان دهنده يك ديپلمات كاملا حرفه اي است در مقابل آمريكا و انگليس و فرانسه از منافع روسيه در قبال اوستيا جنوبي و استقلال آن دفاع مي نمود، آيا ما مي توانيم در روزهاي تاريك كه با روسيه خواهيم بود اينچنين از منافع ايران دفاع كنيم(بسم ا...)؟ آيا اصلا چنين ديپلملتهايي در ايران هست كه با توجه به محكوم شدن ايران در سه دوره از قطعنامه هاي شوراي امنيت بتواند از حقوق ايران دفاع كند، بايد تاريخ را مطالعه نمود و از از درس گرفت و كشور هاي قابل اعتماد – كم اعتماد و خيلي خطرناك را شناخت، روسها دوستان خيلي خطرناك هستند كه در لحظه هاي بحراني به ثانيه اي ايران را خواهند بخاطر منافع كشورشان خواهند فروخت، نبايد از ترس آمريكا توي دهن روسها افتاد، لنگه كفش آمريكا به روسها مي ارزد. به اميد ايراني قوي در تصميم گيري در صحنه ديپلماسي جهاني و سياست. درود بر تمام ايرانيان
قبول این پیشنهاد احتمال تجزیه بخشهایی از کشور را در آینده قوت می دهد.
دولت ايران يك مقداري برمدار عقل وبراساس واقعيتها حركت كند تا هم در دنيا را به روي خود باز ببيند و هم استقلالش حفظ شود وهم اينكه نيازي به قدرتهاي به قول اقاي احمدي نزادسلطه گر نداشته باشد.
ا