روزنامه آفرینش نوشت:
طي دو روز گذشته عليرغم
منتهي بودن به آخر هفته و تعطيلي جمعه، شاهد آلودگي شديد هوا و مه آلود شدن
پايتخت بوديم. اين آلودگي كه با وارونگي هوا تشديد شد به قدري كه افق ديد
را تا فاصله كمتر از 300 متر كاهش داد. قصه تكراري آلودگي هوا همواره به
اينجا ختم ميشود كه مقصر كيست؟!
رسانهها نيز دراين بحران بعضاً به
سمت و سوي سياسي خود ميپردازند و عدهاي بر شهرداري خورده ميگيرند كه
درامر مديريت شهري كوتاهي ميكند، برخي دولت را به سبب عدم پرداخت سهم حمل
و نقل عمومي مقصر جلوه ميدهند، و خلاصه هركه به نحوي سازخود را كوك مي
كند، اما تهران همچنان مه آلود است و مردم نفسشان تنگ، و آلودگي هوا هم نان
سياست ميخورد!.
بايد جور ديگري به آلودگي پايتخت نگريست، چون
نگرشها و برداشتهايي كه تاكنون از مسئولين و نهادهاي مرتبط مشاهده شده،
هيچيك پاسخگوي جامعه نبوده و راه حلي براي آن نيافتهاند. ترافيک در تمام
دنيا يک مهندسي تخصصي است با صورت مسئله و راه حل هاي تخصصي مشخص . وقتي
علت ترافيك روشن باشد راه حل آن نيز مشخص است .پر واضح است كه علت اصلي
بروز آلودگي هوا خودروها هستند. اين شهر از خودروهاي بي كيفيت اشباع شده
است و معابر پايتخت هم بيش از اين توان رقابت با تيراژ توليد خودروهاي
داخلي و خارجي را ندارد.
اين موضوع تكراري بارها و بارها از سوي
مسئولان، فعالان محيط زيست، شهرداري، مقامات دولتي، و... مطرح شده است كه
خودروهاي توليدي استانداردهاي روز جهت سلامت محيط زيست را ندارند، اما از
آنجا كه خودروسازان داخلي از حاشيه امنيت دست نيافتني برخوردارند، حتي اين
صحبتها را پاسخ هم نميدهند چه رسد به اينكه ترتيب اثر دهند.
نگاه
ديگري كه بايد از اين پس برآن تاكيد كرد و در قالب فرهنگ سازي به آن
بپردازيم موضوعي است تحت عنوان «ما چه كردهايم؟». مراد از طرح اين عنوان
توجه و گوشزد كردن رعايت برخي عوامل كاهش دهنده آلودگي هوا از سوي افراد
جامعه است. همه ما به نوبه خود هر روزي كه آلودگي هوا را با چشم مشاهده
ميكنيم، بلندگوي نقادي به دست ميگيريم و از بالاترين مسئولان و نهادهاي
كشوري را مورد اتهام و بي تفاوتي و بي كفايتي قرار ميدهيم.
اما
بايد از خودمان و تمام كساني كه اين موضوع را به نقد مينشينند، بپرسيم كه
ما براي كاهش آلودگي هوا چه كردهايم؟. آيا شده يك ساعت زودتر از مبدا خود
خارج شويم و با وسيله حمل و نقل عمومي به مقصد برسيم؟ قطعا سيستم حمل و نقل
هم معيوب است و شكي در آن نيست، ولي فشار و تراكم جمعيت مترو بهتر است يا
مبتلا شدن به سرطان در سطح شهر؟!
وقتي عدم هماهنگي، بي تفاوتي و عدم
مديريت كارشناسي در كنترل آلودگي هوا تهران ديده ميشود، چه بايد كرد.
قطعا جامعه نبايد تكميل كننده اين چرخه معيوب و مخرب باشد. حال كه نه
خودروساز تغيير رويه ميدهد و نه نهادهاي مربوطه توان و قصد تحولي در اين
بحران را دارند، نهادهاي فرهنگي و رسانهها بايد پا پيش بگذارند و اين خرده
فرهنگ كه «ما چه كردهايم؟» را در جامعه ترويج دهند.
هر شهروند
تهراني و ديگر افراد در كلان شهرهاي آلوده كشور بايد به اين سطح از آموزش
فرهنگي برسد كه خود را مسئول كاهش آلودگي، حتي به اندازه يك سفر درون شهري
بداند.
با دركنار هم قرار گرفتن اين يك سفرها شاهد كاهش حجم ترافيك، كاهش مصرف سوخت، كاهش اتلاف وقت و نهايتاً كاهش آلودگي هوا خواهيم بود.
امروز
وقت آن است كه دوستداران محيط زيست و انجيوهاي حامي سلامت و ديگر نهادها و
كانونهاي فرهنگي به ميدان بيايند و مردم را ناجي هواي پاك قرار دهند.
مسلماً حركت به اين سمت موجب جذب مردم خواهد شد چرا كه امروز ميزان تاثير
پذيري مردم به لحاظ فرهنگي بسيار بالا رفته و آنچه را كه به نفع خود و
جامعه تشخيص بدهند رعايت خواهند كرد.
قطعاً اين رويه بازخورد آني
نخواهد داشت، اما اميدواري به آن بسياري بيشتر از انتظار براي همفكري و
همكاري نهادهاي مختلف رسمي براي كاهش آلودگي هواي پايتخت ميباشد.