۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۲۰۷۵۶
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۴ - ۱۲-۱۱-۱۳۹۵
کد ۵۲۰۷۵۶
انتشار: ۰۸:۴۴ - ۱۲-۱۱-۱۳۹۵

نماد یک دوران و رشد یک پدیده

فروریختن ساختمان پلاسکو و شکل گیری آن رویداد نشان داد که ما در بحث نرم افزاری به شدت عقب افتاده ایم. مراد از نرم افزار بخصوص در واکاوی پدیده حادثه هولناک پلاسکو مدیریت است.

 

در خصوص تبیین علل فروریختن پلاسکو به تحلیل های فنی، تکنیکی و حتی سیاسی زیادی دست یازیده شده است اما تبیین زمینه های فکری و فلسفی یکی از مشکلات ایرانیان در فرایند مدرنیزاسیون  به بهانه فروریختن ساختمان پلاسکو و تحلیل این حادثه از این منظر دلیل انشای مطلبی است که از منظرتان می گذرد.

به زعم بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی، در این دوره بود که ایران وارد دوران مدرن شد؛ اواخر دوران قاجار و آشنایی اش با غرب به مدد تسهیل روابط و مراودات فرهنگی و تمدنی به مدد تکنولوژی های ارتباطی، آن هم برای کشوری که نقش تمدنی آن در تاریخ جهان نقش قابل اعتنایی است و به رغم این اهمیت تاریخی اما ورود آن به دوران مدرن با تاخیر و با چالشهایی روبه رو بود.

این ورود در ظاهر شکوهمند با بیانه سیاسی همراه بود و نه اندیشه ورزی . این ورود به دوران مدرن  در اشکال مختلفی در جامعه ایران نمود یافت. در رویدادهای سیاسی با جنبش های مختلف در فرهنگ عمومی که خود را در سبک زندگی و حتی پوشش مردم متجلی کرد و البته در چهره و سیمای شهرها با سر برآوردن ساختمانهایی بلند و مرتفع که قبلا هرگز به خود ندیده بودند. مانند ساختمان پلاسکو.

این رویدادها باعث شکل گیری طبقه اجتماعی جدیدی به نام طبقه متوسط شد که حوزه عمومی را شکل و بر روند اتفاقات سیاسی و اجتماعی تاثیرات شگرفی ایجاد و حتی تحولات ساختاری  گسترده و پهن دامنه ای در نظام سیاسی و اجتماعی و در همه شئون آن  شاکله بندی کرد. البته تاریخ معاصر ایران نشان داده است که روند مدرنیزاسیون در ایران همواره با اوج و حضیض هایی همراه بوده است در بخشهای مختلفی شاهد رشد بوده ایم اما این رشد به دلیل عدم تناسب و فقدان رشد متوازن باعث عدم دسترسی به توسعه شد.  توسعه حلقه گمشده ای بوده که تحولات ایران معاصر را باید در پاسخ به چرایی عدم دسترسی به آن جستجو کرد.

یک بخش مهم از این بیماری ناشی از عاریتی بودن ناقص بسیاری از پدیده ها از دنیای غرب و پیشرفته ست. البته عاریتی نه به این معنی که اساسا به عاریت گرفتن اصولا چیز بدی باشد چون وقتی ضرورت هایی وجود دارد و پاسخ بومی به آن وجود ندارد عاریت گرفتن یک رویداد طبیعی و ضروری در روند تکامل اجتماعی و آمیخته شدن در فرایند اقتصاد و فرهنگ جهانی شده خاصه در دنیای امروز است. اما جنبه غیرطبیعی این پدیده که باعث بروز نتایج ناگوار به رغم وجود رشد و بالندگی در بخش هایی مانند بخش اقتصادی به مدد رشد درآمدهای بادآورده (خدا آورده یا هبه طبیعت) مانند نفت بود در گزینشی عمل کردن آن بخشهایی است که به دست آوردنش سهل و کم هزینه بود سهل الوصولی و زود بازده بودن، محور وام گیری از اندیشه ها و کلا مدرنیته و مدرنیسم در ایران بوده است.

به باور بسیاری از اندیشمندان ما آن چیزی را که وارد کرده ایم پوسته پدیده هاست نه هسته آن ، نرم افزار را نگرفته و به اخذ سخت افزار آن اکتفا کرده و خرسند از اینکه ظاهر مدرن پیدا کرده ایم به عمق اندیشه های بوجود آورنده این تغییرات و به این نیاز مبرم بی التفات بوده ایم.  بی التفاتی به اندیشه ها و عمق پدیده ها و پشتوانه فکری و فلسفی و علمی آنها جامعه ای کلنگی از ایران امروز ساخته است. جامعه ای که در آن هرچیزی هر سیاست گذاری ای، کوتاه مدت، بدون در نظر گرفتن سرنوشت اقدام  و بدون توجه به کیفیت زاده شدن یک پدیده و شرایط بلوغ و کهولت آن دیکته شده است.

ساختمانهایی مانند پلاسکو که زمانی نماد یک دوران بود امروز فروریختنش نشانه یک بیماری است و مدیریت بحران پس از وقوع حادثه پلاسکو نیز ناشی از عمق عمیق این ناخوشی است. فروریختن ساختمان پلاسکو و شکل گیری آن رویداد غم بار و تلخ کامی آور نشان داد که ما در بحث نرم افزاری به شدت عقب افتاده ایم. مراد از نرم افزار به خصوص در واکاوی پدیده حادثه هولناک و دل به درد آورنده پلاسکو مدیریت است، مدیریتی که می توانست به مدد بهره گیری از اصول آن و به مدد پشتوانه علمی و بهره گیری از تجارب جهانی از بوجود آمدن حادثه جلوگیری می کرد و حتی در صورت رویدادن آن از عمیقتر شدن رنج ناشی از آن ممانعت.

به داوری نویسنده این سطور، این حادثه در زهدان بی توجهی به بحث فکری و علمی و اندیشه ای زاده شده است. این اتفاق ناشی از این است که ما ساختمان وارد می کنیم، معماری را اخذ و زیباسازی شهری و هر گونه ظواهر تمدنی را وام می گیریم اما بی مهری زیادی به مدیریت و نحوه به کارگیری آن برای ایجاد تناسب و قوام و اثرات مثبت این تسهیلات تمدنی و فرهنگی روا می داریم و از این امکان نه تنها برای زاینده گی و توسعه بهره نمی بریم بلکه آن را به بذر ناگوار سوگواری ها  در مزرع  ناگواری ها تبدیل می کنیم.

این مقال کوتاه در این مجال مختصر هدفی برای واکاوی دلایل فنی و تکنیکی بوجود آمدن این رویداد در سر ندارد بلکه سر آن دارد به بهانه ای، پنجره ای کوچک به موضوعی بزرگ گشوده و تابشی بر تاریکخانه بی مدیریتی های ناشی از بی التفاتی کلی به مباحث فکری و علمی و مدیریتی بی اندازد و اذهان جریحه دار و شوکه شده از این حادثه را به مبلغی تامل وادارد.

بی توجهی به مبانی و اصول مدیریتی و عدم بهره گیری از شیوه های نوین مدیریت و علم روز جهانی و همچنین پاسداشت مصلحت سنجی های سیاسی نقش عمده ای در شکل یابی این شاکله درد آور داشت. با اینکه کارشناسان از وقوع این حادثه خبر می دادند و خود شهردار تهران سه سال پیش از نگرانی در خصوص خطرات بالقوه موجود این ساختمان و احتمال کشته شدن سه چهار نفر در حادثه احتمالی می گفت، باز هیچ اقدامی نشد.

مصالح یا بازدارنده های سیاسی و قوانین نانوشته اما بسیار پرقدرت لابی گری ها باعث شد از این اتفاق جلوگیری نشود. یعنی در پس پشت این ساختمان نگون بخت که زمانی نمادی از مدرنیته به شمار می رفت هیچ رفتار مدرن و امروزینی دیده نمی شود که مبتنی بر قانون و اصول ساده علم مدیریت باشد. به عبارتی هیچ اصول مدیریتی را به عاریت نگرفته ایم هیچ رفتار مدرن و شیوه های مدرن مدیریتی  و علم مدیریت را مورد توجه قرار ندادیم و هر اندیشه و علم و تجربه ای از این دست را در مسلخ بدبینی در خیمه مصالح سیاسی کاری به شمشیر سوء ظن کشتیم و بر بالای قتلگاهش پرچم پیروزی بر افراشتیم.

غافل از اینکه این ظواهر بدون پشتوانه فکری و فلسفی و علمی آن، ما را نه تنها پیروز نمی گرداند که ما را در توهم پیروزی غرق و خود شیفتگی را در خاطره جمعی ما نهادینه می کند و ما را به مصرف کننده غیرفعال و منفعل کالاهای دست چندم فکری و فرهنگی و تمدنی ... تبدیل می کند که اصول صحیح  بهره برداری از ظواهر را نیز از کفمان بیرون می کند.

موج دیگر نشانه های بیماری ما ایرانیان بعد از فروریختن ساختمان شروع به خودنمایی کرد. بعد از این اتفاق بحث ها سر این موضوع سر گرفت که کدام نهاد بعد از این رویداد به دلیل حوزه کاری اش مسئول است ومی توانست پیشگیری کند که نکرد و از ادامه فعالیت ساختمان پلاسکو تا شروع  نوسازی  و مجهز کردن آن به سیستم ایمنی و امنیتی جلوگیری می کرد که نکرد؟ که این خود یک نشان دیگری از عمق بیماری ما در مدیریت است و آن اینکه هنوز در بسیاری مسایل و پدیده ها متولی و مسئول آن مشخص نیست و در زمان رویدادهاست که مسئولان ظهور و یا غروب می کنند.

اگر رویدادی خوشایند باشد متولیان زیادی ظهور می کنند تا این افتخار نصیب خود سازند اما در زمان مشکلات غیبتی زجرآور را بر خاطر مکدر و خاطره پر درد مان تحمیل می کنند. در بحث حادثه پلاسکو هم این چنین شده است. از آنجائیکه حادثه ناگواری است هر کسی و نهادی مسئولیت خود در خصوص جلوگیری از رویدادن این اتفاق را به دیگری تفویض و علل بروز آن را به دیگری می چسباند و به عبارتی فرا فکنی می کنند.  در یک اقدام عجیب و بهت آور ابتدا کسبه را مقصر دانستند یعنی متهم کردن قربانی ای که اساسا مالک آنجا نبود و مالکیت آن به بنیاد مستضعفان تعلق داشت.

شهرداری و آتش نشانی مقصر را بنیاد مستضفان می دانند و این بیناد این اتفاق را ناشی از کم کاری و ضعف مدیریت شهری قلمداد می کند، بنیاد شهید حاضر نیست که اینها را به عنوان شهدا بپذیرد و خانواده های آنها را تحت خدمات حمایتی قرار دهد و بیمه ها هم دلایلی برای گریز از این فاجعه ارائه می کنند تا هزینه های این اتفاقی که خسارات مالی و روانی شدیدی بر خانواده های آنان وارد آمده است را از دوش خود پایین بیندازد و در این همهمه کشمکشی که بین نهادها در جریان است ما هنوز زیر آوار جا می مانیم و جان می سپاریم.

از دیگر سو بعد از روی دادن حادثه امروز، طریق مدیریت بحران نیز خود به بحرانی بزرگ تبدیل شده است. بحرانی که باعث شده تا فاجعه عمق پیدا کند و جراحت ها خدای ناکرده به فوت منجر شود و با توجه به چنین توان بالای مهار بحران و تسلطی که مسئولان به نمایش گذاشتند  از تصور احتمال بروز حادثه ای بزرگتر از این، نگرانی عمیقی بر ما مستولی می شود که حتی از خطور آن به خاطرمان بر خود می لرزیم و وحشت زیر پوست مان خزیده و اندوه و هراس، تنها نشخوار ذهنی مان می شود.

زیرساخت ها و ابزارآلات وتکنولوژی های لازم امداد رسانی که آن نیز نشان از بی التفاتی به بحث مدیریت است که ضروت این امکانات ساده و اولیه را درک نکرده بر عمق بخشی به فاجعه افزوده و با وجود قابل پیشگیری بودن این رویداد، اقدامات پیشگیرانه و اقدامات اصلاحی و امدادی مغفول مانده تا نتیجه این باشد که امداد رسانان به جسد کشان تبدیل شوند و به جای دستگیری به تشییع بپردازند.

این ها همه و همه ناشی از وجود بحرانی عمیق در بحث مدیریت است که به آن بی التفاتی نشان داده ایم. به علم و روشهای نوین روز به تکنولوژی های روز دنیا روی خوشی نشان ندادیم چرا که اساسا به آن بدبین بوده ا یم و بیشتر به اقدامات کوتاه مدت و تبلیغاتی و سیاسی کاری اهتمام ورزیده ایم. تو گویی (به فرض ساختن) هواپیما می سازیم اما برای چتر نجاتش فکری نمی کنیم و بلند پروزای می کنیم  اما برای کاهش صدمات احتمالی و پیشگیری از بلندی افتادن نیم نگاهی هم نکرده ایم. یعنی اصولا ظاهر پدیدهای تکنولوژیک و فنی و حتی اجتماعی و اقتصادی را نقدا خریده ایم و به اصول و تفکر و باطن آنها حتی خود را مقروض نکرده و به نسیه نیز خریدارش نبودیم چون اساسا به درک آن فهمی ، یاری مان نمی کرده است.

ساختمان پلاسکو نماد یک دوران فرو ریخت تا از ویرانی های آن نشانی از زخم های کهنه ما دوباره سر برآورده و خود را به ما نشان دهند. نمادی که روزی مایه افتخار بود امروز نشان یک فاجعه و دلیلی بر امتناع از پرداختن به مبانی است.

کارشناس اقتصادی*
برچسب ها: اقتصاد ، پلاسکو
ارسال به دوستان
وبگردی