دکتر مریم همتی، پژوهشگر پژوهشکده پولی و بانکی طی تحقیقی با عنوان «شناسایی منحنی فیلیپس سازگار با اقتصاد ایران» به این نتیجه رسیده که اثر شوک پولی بر تورم به سرعت (و صرفاً بعد از 2 فصل) خاتمه مییابد و لذا این نتیجه، سیاستگذار پولی را دچار خطا در سیاستگذاری خواهد کرد زیرا ماندگاری تورم که دلالتهای مهمی برای سیاستگذاری پولی دارد در این تحلیل نادیده گرفته میشود.
بنابراین در نظر گرفتن یک مدل قیمتگذاری سازگار با شرایط اقتصاد ایران و در نتیجه شناسایی تصریح مناسب منحنی فیلیپس برای تحلیل دقیق اثرات سیاست پولی در اقتصاد اهمیتی کلیدی دارد.
این پژوهشگر می نویسد: به همین دلیل در یادداشت حاضر، به منظور پر کردن این شکاف، طیفی از مدلهای قیمتگذاری مورد بررسی تجربی قرار گرفت تا تصریحی از منحنی فیلیپس که بیشترین انطباق را با دنیای واقع دارد انتخاب شود.
نویسنده این مقاله تاکید کرده است: با توجه به این که وجود چسبندگی اطلاعات در کنار چسبندگی قیمت به عنوان منبعی دیگر برای اصطکاکهای اسمی در اقتصاد ایران مورد تایید قرار گرفته، ضروری است در تصریح منحنی فیلیپس و پویاییهای تورم، جزء انتظارت گذشته تورم نیز به عنوان یک جزء مهم و تاثیرگذار در نظر گرفته شود.
او ادامه می دهد: بر این اساس و در شرایط وجود چسبندگی اطلاعات و شکلگیری انتظارت تورمی مبتنی بر اطلاعات گذشته، تورم ماندگاری و لختی ذاتی خواهد داشت.
همتی می گوید: در چنین شرایطی، کاهش انتظارات تورمی و نرخ تورم از طریق اعمال سیاستهای پولی معتبر زمانبر خواهد بود زیرا کارگزاران اقتصادی بر اساس عملکرد گذشته بانک مرکزی انتظارات خود را شکل میدهند و در نتیجه تصمیمات مربوط به قیمتگذاری کالاها و خدمات و همچنین تصمیمات مصرفی مبتنی بر اطلاعات گذشته اتخاذ میشود.
او نتیجه می گیرد: به همین دلیل تداوم سیاستهای پولی قاعدهمند و پایبندی به سیاستهای اعلامی است که میتواند مسیر انتظارات را تغییر داده و سیاست هدفگذاری نرخ تورم را با موفقیت همراه سازد.
گفتنی است منحنی فیلیپس در علماقتصاد نشاندهنده ارتباط میان نرخ تورم و نرخ بیکاری است.
این منحنی بیان میکند که نرخ بالای اشتغال با نرخ بالای تورم رابطه معکوس دارد. به این معنا که در کوتاه مدت برای کاهش نرخ بیکاری باید نرخ بالاتر تورم را بپذیریم؛ در حالی که در سال ۱۹۶۸ میلتون فریدمن نشان داد که این رابطه برای بلند مدت صحیح نیست.