زهرا کيان بخت در روزنامه آفرینش نوشت:
بيست و سومين نمايشگاه مطبوعات کشور بعد از برپايي افتتاحيه آن، از امروز به طور رسمي کار خود را آغاز ميکند. نمايشگاهي که شايد بسياري از ما، چندسالي است نسبت به برگزاري آن، توجه چنداني نشان نميدهيم و برگزار شدن يا نشدن آن، ممکن است برايمان چندان تفاوتي نداشته باشد. تا همين يک دهه پيش، مطبوعات، بدون اغراق، بخشي از زندگي روزمره مردم به شمار ميرفتند و اين که هر کسي با توجه به سليقه سياسي و اجتماعي و علاقهمندي خود، اغلب يا همه شمارههاي يک نشريه را خريداري کرده و دنبال کند، امري کاملا متداول بود. در آن فضا، ارتباط قلبي مردم با دنياي مطبوعات به شکلي بود که وقتي موجي از توقيف مطبوعات به راه ميافتاد، افراد، بهجد دچار اين نگراني و دغدغهخاطر ميشدند که مبادا، مُهر توقيف و ممنوعيت انتشار، بر پيشاني نشريه محبوب و موردعلاقه آنها هم خورده باشد. همين نگراني، نشانگر عمق دلسپردگي مردم به مطبوعات و گرهخوردگي زندگي آنها با روزنامهها و مجلات بود.
شايد ما خود نيز در زمره کساني بوده باشيم که حدود يک دهه پيش از اين، از توقيف نشريه دلخواهمان، دچار اندوه و از رفع توقيف آن، مسرور شده باشيم. همين اهميتي که مردم در آن زمان، به دلايل مختلف، براي مطبوعات قائل بودند، به خودي خود موجب ميشد افراد فعال در اين عرصه، يعني روزنامهنگاران و خبرنگاران، سردبيران و عکاسهاي خبري، جزء شاغلاني در جامعه به حساب بيايند که بسياري از آنها، از يک نوع محبوبيت و شناختهشدگي عمومي در بين مردم، برخوردار باشند. تا جايي که خبر احضار يک روزنامهنگار، سردبير و فعال رسانهاي به دادگاه، ميتوانست بسياري از ما را بر آن دارد تا با کنجکاوي و نوعي تشويش خاطر، اخبار مربوط به آن فعال رسانهاي را دنبال کنيم.
در آن زمان، قطعا يکي از بارزترين وجوه توفيق و اهميت مطبوعات، در همين تعامل و توجه عمومي جامعه به کار و فعاليت آنها نهفته بود. چرا که مورد توجه عموم بودن، شاخصهاي است که هر رسانهاي، فارغ از حيطه فعاليتش، براي ادامه و استمرار حيات، به آن، سخت نيازمند است. لذا همين مسأله ايجاب ميکرد مطبوعات ما با نوعي دورانديشي، پيوسته درصدد اين باشند که مانع از ريزش و کاهش آمار علاقهمندان و مخاطبانشان گردند.
اما آيا مطبوعات توانستهاند همچنان جايگاه خود را در شبانهروزهاي ما، به همان قوّت، حفظ کنند؟ در سالهاي اخير، با فراگير شدن استفاده از اينترنت و استفاده گسترده و بهيکباره عموم مردم از گوشيهاي تلفن همراه و ديگر فناوريهاي دنياي جديد نظير تبلتها، آيپدها و...، مطبوعات ما که همچنان به همان شيوه سنتي به راه خود ادامه ميدادند، هر روز بيشتر از پيش، از سوي همين ابزارهاي دنياي مدرن، غافلگير شدند. تا جايي که اين روزها، بسياري از مردم ما، به جاي پرداخت پول در ازاي نشريههاي کاغذي و دنبال کردن مطالب آنها که به هر حال، با نوعي تأخير به انتشار ميرسد، ترجيح ميدهند با دنبال کردن چند کانال خبري و اطلاعرساني تلگرامي، در همان ساعت و زمان وقوع اتفاقات، آن هم بدون پرداخت هزينه، در جريان اخبار قرار گيرند. اين تحول و دگرگوني اجتماعي، در عمل موجب ميشود خيلي زود، بسياري از نشريات از گردونه خارج شوند، مگر اينکه در نوع عملکرد خود و نحوه فعاليتشان تغييراتي ايجاد کنند که متناسب با شرايط زمان حاضر باشد نه مطابق با وضعيت کشور در يک دهه پيش!
بنابراين، به نظر ميرسد نشريات و بهخصوص نشريات کاغذي در کشور ما براي برقرار ماندن، راه دشواري را پيش رو دارند. چرا که نشانه بزرگ برقراري و زنده بودن يک نشريه، بيش از اينکه انتشار هر روزه آن باشد، در قدرت آن براي جذب مخاطبان هر چه بيشتر، نهفته است.
مطبوعات و اهالي مطبوعات هم اگر ميخواهند در ميدان تاخت و تاز شبکههاي اجتماعي و کانالهاي تلگرامي، به سرنوشت مشاغلي گرفتار نشوند که روزي روزگاري، رونق داشتند اما امروز، به دليل شرايط زماني، از دور فعاليت خارج شدهاند، لازم است بهروزسازيهايي را در نوع نگاه و رويکرد، جذابيتهاي محتوايي و خلاصه، مشتريمداري، در حرفه و عملکرد خود مدنظر قرار دهند.