شهرام مکری در شرق نوشت: کشفکردن سینمای کشورهای مختلف توسط کمپانیهای مختلف که در آمریکا هستند، یکی از راههای ادامه حیات سینمای آمریکا در تمام این سالها بوده است. به این وسیله سینمای آمریکا همیشه نیروهای جدیدی را وارد سینمایش میکند که در واقع برای مخاطبانش محصولات جدیدی را تولید کنند.
در این شیوه جدید، جمعیت مهاجر به آمریکا در سالهای اخیر از خاورمیانه به دلایل مختلف بیشتر شده است و این مخاطب پتانسیل زیادی دارد که برایش محصولاتی به نمایش درآید. البته در ٢٠ سال گذشته سینمای آمریکا توجهای به شرق دور میکرد اما در این ١٠ سال حالا توجهش به خاورمیانه است و نیاز دارد معرفی رسمیتری از این نوع سینما به وجود آید.
اصغر فرهادی که آثارش را با استانداردهای جهانی تطبیق میدهد و از سوی دیگر قشر متفاوتی را از نظر فرهنگی در خاورمیانه مطرح میکند، برای سینمای آمریکا جذابیت داشته و به دنبالش زمینه توجه به سینمای کشورهای دیگر صورت گرفته است.
وضعیت کنونی عراق و کشورهای عربی منطقه کمک میکنند که تولیداتی سینمایی برایشان داشته باشند و از این بازار نمیخواهند چشم بپوشند. از طرف دیگر، کشورهای اروپایی زودتر چنین توجهی را نشان داده بودند؛ برای مثال با کشور افغانستان و تولیدات مشترکی کشورهای عربی با کشورهای دیگر انجام داده بودند. آمریکا هم نمیخواهد از این بازار دور باشد.
فکر میکنم آقای فرهادی و فیلمهایش جواب تسهیلکنندهای بودند که سینمای خاورمیانه نیز در آمریکا مطرحتر شود. سینمای آمریکا با سیستم بازاریابی بخش هنریاش را حمایت میکند و درنهایت برایش یک بازار هست که در آنچه سینمای نوین آمریکا را به وجود آورده است، یک نگاه چندفرهنگی حاکم است. در حالی که در ایران به دنبال سینمای ملی ایران هستیم یا مؤلفههایي از سینمای ایران را دنبال میکنیم اما کسانی موفق به گسترش سینمایشان شدهاند که به دنبال تولیدات چندفرهنگی بودهاند چنانکه در ژاپن و هنگکنگ نیز موفقیتشان را در ارائه محصولاتشان در فرهنگهای دیگر جستوجو کردهاند.