۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۹:۲۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۷۸۰۰۷
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۲ - ۱۹-۰۹-۱۳۹۶
کد ۵۷۸۰۰۷
انتشار: ۱۱:۳۲ - ۱۹-۰۹-۱۳۹۶

فيلم‌سوزی؛ آری يا نه ؟

سينماي ايران همواره در شرايطي پاي به فصل پاييز مي‌گذارد كه نهايتا فرصتي 4-3 ماهه تا برگزاري جشنواره فجر باقي است. اين يعني يك ماراتن تنگاتنگ براي سازندگان آثار تا تلاش كنند فيلم‌هاي‌شان را اكران كنند.

سحر عصرآزاد در روزنامه اعتماد نوشت: چند سالي است كه پديده‌اي به نام (فيلم‌سوزي) وارد ادبيات نقد و بررسي و تحليل ساختار اكران سينماي ايران شده است؛ ‌پديده‌اي كه فيلمسازان و تهيه‌كنندگان مغبون، از آن به عنوان يك آسيب جدي در روند اكران آثارشان نام مي‌برند كه باعث به وجود آمدن شرايط نابرابر و نامناسب و لطمه خوردن به رابطه سالم مخاطب با فيلم مي‌شود.

امسال يعني در سال 96 همزمان با آغاز فصل پاييز، سينماي ايران به شكل جدي با اين آسيب همه‌جانبه مواجه شد و بسياري از سازندگان آثار با كشيدن پاي (فيلم‌سوزي) به ميان، نقد و اعتراض خود را به روند معيوب اكران، متوجه مسوولان و برنامه‌ريزان و طبعا شوراي صنفي نمايش كردند كه مسووليت اصلي چينش فيلم‌ها در طول يك سال را بر عهده دارند.

جالب است كه با توجه به فيلم‌هاي به نمايش درآمده در جشنواره سي و پنجم فجر و آثاري كه به نوعي گيشه مناسبي براي آنها پيش‌بيني مي‌شد، اين امكان وجود داشت كه با چينش مناسب آثار پرفروش احتمالي، بتوان تا جاي ممكن مانع از اوج و فرودهاي ناگهاني در منحني فروش فيلم‌هاي امسال طراحي كرد. درواقع سنجيدگي در چينش فيلم‌ها تا بهمن‌ماه كه جشنواره فجر برگزار مي‌شود، مي‌توانست منجر به طراحي تركيبي هوشمندانه از فيلم‌هايي در ژانرهاي مختلف در هر مقطع شود تا به نوعي مكمل هم شده و حتي به فروش يكديگر كمك كنند؛ به گفته بهتر رونق بازار سينما و فيلم ديدن مخاطبان را حفظ كنند.

اما طبق معمول و بدون اينكه برنامه‌اي مدون و از پيش تعيين‌شده براي روند اكران فيلم‌ها در نظر گرفته شود، در نيمه اول سال با فشردگي اكران فيلم‌هاي كمدي و پرفروش و آثاري مواجه شديم كه گيشه مناسبي براي آنها پيش‌بيني مي‌شد.

«خوب، بد، جلف» و «گشت 2» بنا بر بازخورد در جشنواره فجر سي و پنجم، «نهنگ عنبر 2» با تكيه بر سابقه فيلم اول، «پنج عصر» با توجه به محبوبيت فيلمساز- بازيگر و پخش برنامه همزمان در تلويزيون ملي و نهايتا «اكسيدان» با تكيه بر سوژه جنجالي و اخباري كه از مميزي‌هاي آن در رسانه‌ها منعكس مي‌شد، آثاري بودند كه گيشه پررونق آنها از همان ابتدا قابل پيش‌بيني بود؛ اما جالب است كه بدون توجه به تاثيري كه هر يك از اين آثار مي‌توانستند بر رونق مقطعي سينماها داشته و گيشه را براي خود و بقيه فيلم‌هايي كه همزمان با آنها در حال اكران بودند، گرم نگه دارند، همگي در نيمه اول سال به نمايش درآمدند.

در كنار اين آثار، ديگر فيلم‌هاي به نمايش درآمده هرچند لزوما همگي كمدي نبودند، اما هر يك به دلايلي احتمال استقبال مخاطبان از آنها مي‌رفت. «ماجراي نيمروز» با توجه به مقبول واقع‌شدن در جشنواره و سوژه سياسي و خوش‌ساختي اثر، «رگ خواب» با تكيه ‌بر محبوبيت فيلمساز و بازيگر و سوژه عاشقانه، «نگار» با تكيه‌ بر موردتوجه بودن فيلمساز و پخش برنامه همزمان از رسانه ملي، «زير سقف دودي» و «سارا و آيدا» به‌واسطه سوژه‌هاي روز به رغم ساختار نه‌چندان قوي، «برادرم خسرو» با توجه به سوژه و رويكرد تازه و محبوبيت بازيگر و حتي «سه بيگانه» به رغم سطحي بودن جنس كمدي با توجه به جنجال‌هاي پيرامون فيلمساز در شبكه‌هاي ماهواره‌اي فارسي‌زبان، از جمله اين آثار بودند كه در كنار فيلم‌هايي كه به شكل محدود در گروه آزاد به نمايش درآمدند، همگي به فشردگي اكران نيمه اول سال افزون شدند.

حال مي‌رسيم به روند اكران در نيمه دوم سال 96 كه واجد يكسري ويژگي‌هاي عمومي متاثر از وضعيت اكران در سال‌هاي گذشته بود و به شكلي اجتناب‌ناپذير پديده (فيلم‌سوزي) را بيشتر از هر مقطع زماني ديگري موردتوجه همگان قرارداد.

لازم به ذكر است سينماي ايران همواره در شرايطي پاي به فصل پاييز مي‌گذارد كه نهايتا فرصتي 4-3 ماهه تا برگزاري جشنواره فجر باقي است. اين يعني يك ماراتن تنگاتنگ براي سازندگان آثار تا تلاش كنند فيلم‌هاي‌شان را قبل از كهنه و اضافه شدن يك جشنواره فجر به عمر آثار، اكران كنند تا از تازگي و انرژي تهي نشود.

هرسال هم اين ماراتن تكراري و قابل پيش‌بيني همراه مي‌شود با تعدد برگزاري چند جشنواره در مقطع پاييز كه جشنواره بين‌المللي فيلم كوتاه و سينما حقيقت ازجمله آنها هستند. پس به نوعي در نيمه دوم سال با فشردگي مناسبت‌ها و بهانه‌هاي سينمايي مواجه هستيم كه روند اكران را دچار سكته‌هايي مي‌كنند و به همين واسطه احتمال ديده نشدن و همپوشاني فيلم‌هاي در حال نمايش افزايش مي‌يابد.

در چنين شرايطي وقتي به اكران فصل پاييز 96 در گروه‌هاي سينمايي رجوع مي‌كنيم، با تعداد زيادي فيلم مواجه هستيم كه در ماراتن تلاش براي به نمايش درآمدن تا قبل از جشنواره فجر، به نوعي به آب و آتش مي‌زنند تا روانه اكران شوند اما اين به آن مفهوم نيست كه قصد دارند به مال‌شان آتش بزنند!

اين حركت تلاشي است براي مغبون نشدن در يك ‌روند معيوب و تابع شرايط عمومي كه مديران و مسوولان و شوراي صنفي نمايش به خوبي با آن آشنا هستند؛ چراكه خود نيز دچار اين وضعيت بوده يا هستند يا خواهند بود؛ اما چگونه است كه اين فيلم‌ها با شرايطي مواجه مي‌شوند كه همه متفق‌القول خود را مجبور و مغبون آن مي‌دانند؟

همان‌طور كه اشاره شد در پاييز 96 ديگر خبري از كمدي‌هاي پرفروش و رونق‌دهنده گيشه نبود؛ در عين حالي كه با مجموعه‌اي از فيلم‌هاي متفاوت، خاص و تجربه‌هاي جديد روبه‌رو شديم كه عوض اينكه شرايطي فراهم شود تا تجربه‌گرايي، دغدغه‌مندي و تلاش آنها ديده شود، به‌نوعي شرايطي فراهم شد كه يكديگر را همپوشاني كرده و از چشم همگان به مفهوم مخاطبان گسترده، دور بمانند!

«ملي و راه‌هاي نرفته‌اش»، «خفگي»، «انزوا»، «ايتاليا ايتاليا»، «مالاريا»، «خانه دختر»، «رقص پا»، «شنل»، «آزاد به قيد شرط»، «قهرمانان كوچك»، «من و شارمين»، «غيرمجاز»، «خالتور»، «حقه‌باز دم‌دراز»، «ماه در جنگل»، «زرد» و «درياچه ماهي» تعدادي از فيلم‌هاي به نمايش درآمده در فصل پاييز هستند كه بسياري از آنها مصداق پديده (فيلم سوزي) شدند.

فيلم‌هايي كه اغلب سازندگان آنها با گفت‌وگوهاي رسانه‌اي به شرايطي كه به ‌نوعي به آنها اجبار شده، اشاره‌كرده و به آنچه بر سر آثارشان؛ به بهانه حضور و قرار گرفتن در ماراتن اكران آمده، معترض شده‌اند؛ اما به نظر مي‌آيد قرار نيست اين اعتراض نتيجه‌اي در پي داشته باشد؛ چه براي امسال چه سال‌هاي آينده.

نكته مهم اين است كه بسياري از اين فيلم‌ها ويژگي‌هاي بالقوه‌اي داشتند كه با اكران در شرايط مناسب و عادلانه، امكان ديده شدن و مورد توجه قرار گرفتن گسترده‌تري را داشته باشد. پرداختن به معضلي عمومي و جاري در جامعه؛ «ملي و راه‌هاي نرفته‌اش»، فرم نامتعارف روايت قصه‌اي عاشقانه؛ «خفگي»، روايتي متفاوت از قصه‌اي اخلاقي؛ «انزوا»، تجربه فرمي متفاوت و طناز در يك عاشقانه؛ «ايتاليا ايتاليا»، حضور موفق جهاني؛ «مالاريا»، پرداختن به مضموني ملتهب و توقيف چندساله؛ «خانه دختر»، روايتي گرم و تجربي از قصه‌اي شخصي؛ «رقص‌پا» و تلاش براي داستان‌گويي بر محوري تازه و زنانه؛ «شنل»، از امتيازات بالقوه تعدادي از اين آثار هستند كه متاسفانه در اين كوران، ناديده و مهجور واقع شدند.

حالا وقتي فروش 12 فيلم اشاره شده در نيمه اول سال 96 را با رقم 100 ميليارد تومان، با فروش 17 فيلم (تا نيمه پاييز) در نيمه دوم سال با رقم 20 ميليارد تومان مقايسه مي‌كنيم، به تفاوت فاحش 80 ميليارد توماني مي‌رسيم كه وجود پديده (فيلم‌سوزي) را ملموس و واقعي‌تر مي‌كند.

در چنين شرايطي است كه مي‌توان به صاحبان فيلم‌هاي مغبون حق داد كه هرچند فريادشان به نتيجه‌اي منجر نشود، در مقابل اين آسيب سكوت نكنند تا بلكه اين ثبت در تاريخ، چراغي باشد براي آيندگان و آنان كه منكر چنين آسيبي هستند.

(فيلم سوزي) بنابراين تحليل‌ها و آمار و ارقام مستند، در سينماي ايران وجود دارد و به نظر مي‌آيد راه ساده‌تر از انكار، تلاش براي حذف اين جريان انحرافي در اكران و فراهم كردن شرايطي باشد كه همگان بتوانند از حقوق اوليه و برابر برخوردار شوند و شكل اكرانِ يك سري فيلم‌ها به‌منزله تنبيهي براي تلاش‌هاي سازندگان آنها نباشد.

ارسال به دوستان
وبگردی