۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۸۰۰۲
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۰ - ۰۷-۰۹-۱۳۸۷
کد ۵۸۰۰۲
انتشار: ۱۴:۵۰ - ۰۷-۰۹-۱۳۸۷

آمنه: قصاص می خواهم؛ چشم در برابر چشم!

به او گفتم ازدواج كرده ام تا ديگر مزاحمم نشود. اما «مجيد» با اصرار از من خواست تا هرچه زودتر طلاق بگيرم. حتى موضوع مزاحمت هايش را به كلانترى هم گزارش دادم اما آنها گفتند به دليل اين كه هنوز جرمى اتفاق نيفتاده نمى توانند كار خاصى انجام دهند.

ايران: خواستگار شكست خورده كه در پى دريافت جواب منفى در جنايتى هولناك دختر موردعلاقه اش را هدف اسيد پاشى قرار داده بود، با حكم قضات دادگاه كيفرى استان تهران به كور شدن هر دو چشم و پرداخت ديه محكوم شد.

انتقام كور

ساعت چهار بعد از ظهر ۱۳ آبان ۸۳ اهالى محله اى در حوالى پل سيدخندان، با شنيدن صداى فريادهاى دلخراش دخترى ۲۶ ساله سراسيمه به خيابان دويدند. آنها همزمان با مشاهده دختر جوان كه بى هدف در خيابان مى دويد پسر جوانى را نيز در حال فرار ديدند.
دقايقى بعد پيكر نيمه جان دختر جوان كه هدف اسيد پاشى قرار گرفته بود به بيمارستان منتقل شد.اما به دليل شدت فاجعه، پزشكان اعلام كردند چشم چپ «آمنه» به طور كامل نابينا شده و اجزاى صورت و دستهايش نيز به طور كامل سوخته است.

«آمنه» در نخستين تحقيقات پسرى به نام مجيد را به عنوان عامل اسيدپاشى معرفى كرد و به مأموران كلانترى ۱۲۰ سيد خندان گفت: وقتى از محل كارم خارج شدم، حس كردم كسى تعقيبم مى كند بنا بر اين سعى كردم مسيرم را تغيير دهم. اما همان موقع «مجيد»- همكلاسى و خواستگارم- خودش را به من رساند و در كمال ناباورى به طرفم اسيد پاشيد.

وى همچنين به مأموران گفت: «مجيد» خواستگارم بود اما به درخواستش براى ازدواج پاسخ منفى داده بودم. به همين خاطر هم سرانجام انتقام گرفت. بدين ترتيب پس از تشكيل پرونده با دستور بازپرس شعبه ششم دادسراى جنايى تهران، گروهى از كارآگاهان، تجسس براى شناسايى و دستگيرى «مجيد» را آغاز كردند. سرانجام متهم پس از دستگيرى و انتقال به اداره آگاهى با صراحت به اسيد پاشى اعتراف كرد و گفت: وقتى با پاسخ منفى «آمنه» روبه رو شدم، تصميم به انتقام گرفته و با تهيه اسيد در مسيرش قرار گرفتم، پس از چند ساعت انتظار وقتى او از شركت خارج شد، به طرفش حمله كردم.

متهم در حالى با صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان شد كه شرايط روحى و جسمى آمنه همچنان رو به وخامت بود. پزشكان در عمل هاى جراحى مختلف چشم چپ وى را دوخته سپس وى را براى نجات از نابينايى مطلق و درمان چشم راست، به پزشكان اسپانيايى معرفى كردند. وى با گذشت چهار سال از اين جنايت تكان دهنده و غم انگيز، در حالى كه از هر دو چشم نابينا شده، براى شركت در جلسه محاكمه، به ايران بازگشت.

همه زندگى ام را باختم

در جلسه ديروز كه با حضور ده ها خبرنگار و عكاس در شعبه ۷۱ دادگاه كيفرى استان تهران برگزار شد، ابتدا على شادابى- نماينده دادستان- به قرائت كيفرخواست پرداخت و ضمن تشريح جزئيات حادثه خواستار مجازات متهم شد.

در ادامه جلسه وقتى «آمنه» در جايگاه قرار گرفت، گفت: تا كنون ۱۹ بار در دادگاه خواسته ام را تكرار كرده ام و امروز براى بيستمين بار تقاضاى قصاص متهم را دارم. مى خواهم دست و پايش را بسته و ۲۰ قطره اسيد در چشمانش بريزيد.او عاطفه انسانى ندارد. به همين خاطر مرتكب چنين جنايت وحشيانه و غير انسانى اى شد. وقتى مادرش از من خواستگارى كرد، گفتم به دليل اين كه هيچ شناختى از پسرش ندارم، نمى توانم جواب مثبت بدهم. تا اين كه «مجيد» به محل كارم تلفن زد و گفت: من در ذهنم زندگى با تو را ساخته ام بنابراين بار ديگر مرا تهديد كرد در صورت مخالفت، خودكشى خواهد كرد. تا اين كه يك روز در خيابان متوجه شدم پشت ستون پنهان شده و تعقيبم مى كند. به او گفتم ازدواج كرده ام تا ديگر مزاحمم نشود. اما «مجيد» با اصرار از من خواست تا هرچه زودتر طلاق بگيرم. حتى موضوع مزاحمت هايش را به كلانترى هم گزارش دادم اما آنها گفتند به دليل اين كه هنوز جرمى اتفاق نيفتاده نمى توانند كار خاصى انجام دهند.

«آمنه» با صداى بغض آلود ادامه داد: روز حادثه وقتى از محل كارم خارج شدم، يك لحظه با ديدن خورشيد احساس كردم اين آخرين بار است كه چشم به روى زيبايى هاى جهان باز مى كنم. قرار بود آن شب همراه مادرم براى شركت در مراسم شب قدر به امامزاده برويم اما تصوير «مجيد» با ظرف اسيد آخرين تصويرى است كه در صفحه ذهنم ثبت شده است. حالا هم به خاطر امنيت جامعه و دختران ديگر، تقاضاى دريافت ديه ديگر اعضاى آسيب ديده بدنم و «چشم در برابر چشم» را دارم. مى خواهم او هم كور شود. من همه زندگى ام را در دوران دانشجويى از دست دادم. حالا هم فقط تاريكى مى بينم و بس!

اظهارات متهم

در ادامه جلسه وقتى «مجيد» براى دفاع از خود در جايگاه ايستاد گفت: هر وقت كه در دانشگاه با «آمنه» روبه رو مى شدم، مى ديدم كه او تپش قلب گرفته و مرا دوست دارد. از چشم هايش فهميدم عاشقم شده و قصد ازدواج با مرا دارد اما وقتى با پاسخ منفى اش روبه رو شدم، خشم تمام وجودم را فرا گرفت.بنابراين يك ظرف اسيد خالص خريدارى كرده و نقشه ام را اجرا كردم. اما حالا هم حاضرم با او ازدواج كنم.

قاضى عزيزمحمدى در ادامه با نشان دادن عكس هاى آمنه قبل از اسيد پاشى به متهم گفت: «به صورت آمنه نگاه كن. تو سلامتى، زيبايى و جوانى اش را تباه كردى. چه توجيهى براى وجدانت دارى»

ـ من قصد انتقام نداشتم، فقط مى خواستم ازدواج كنم. نيتم خير بود و او حق نداشت دست رد به سينه ام بزند.

در ادامه جلسه «آمنه» در پاسخ به دفاعيات متهم گفت: ازدواج با متهم، حماقت محض است. من هميشه از او مى ترسيدم. من درخواست تخليه چشمهايش را نكردم. فقط مى خواهم قطره هاى اسيد را داخل چشمش بريزند. اما او به اين مقدار از جنايتش نيز راضى نيست. چرا كه هنوز به تخليه و درآوردن چشمهايم فكر مى كند و به فكر نابودى كامل من است. او امروز تقاضاى بيرون آوردن چشمانم را دارد در حالى كه نمى داند ۴ سال قبل چشمهايم را براى هميشه از من گرفته است. حال آن كه خانواده اش به فكر رهايى او از زندان و مجازات هستند و فكر مى كنند حق من بود كه اين چنين گرفتار شوم.

وقتى پزشكان و پرستاران در بيمارستان چشم چپم را مى دوختند، همگى گريه مى كردند. شب ها خواب مى بينم كه بار ديگر چشمهايم به روشنى باز شده اند. در حالى كه با انجام ۱۷ عمل جراحى و از دست دادن كامل بينايى ام، پزشكان فقط توانستند برايم پلك بگذارند. چهار سال تمام در اسپانيا، به اميد يافتن ذره اى از بينايى ام بودم .در حالى كه چندين روز در اردوگاه آوارگان بودم و خانواده ام قادر به تأمين بقيه هزينه هاى جراحى نبودند يك زن خيرخواه ۲۷ هزار يورو براى درمانم كمك كرد. اما خيرين هم خسته شده اند.

در پايان جلسه محاكمه قاضى نور الله عزيز محمدى رئيس دادگاه و دو قاضى مستشار - على رحيمى و غلامرضا بومى - با برگزارى شور به اتفاق آرا به قصاص دو چشم متهم - طبق خواسته شاكى - و پرداخت ديه رأى دادند.

به گزارش خبرنگار ما، پس از ابلاغ حضورى حكم به متهم، ختم جلسه محاكمه اعلام شد.
 
ارسال به دوستان
وبگردی