۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۴
کد خبر ۵۸۴۸۸
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۰ - ۱۲-۰۹-۱۳۸۷
کد ۵۸۴۸۸
انتشار: ۱۱:۲۰ - ۱۲-۰۹-۱۳۸۷

نامه رئیس مرکز اسلامی هامبورگ به قاضی دادگاه فرانکفورت درباره کتک زدن زنان

مطلع شدم كه جنابعالي در صدور حكم براي يك زن مسلمانِ كه از سوي همسر خود مورد ستم قرار گرفته ، به آيه اي از قرآن استناد نموده ايد و نتيجهء حكم شما ، تأئيد ظلمي بود كه به اين زن مظلوم رفته است .

سایت مرکز اسلامی هامبورگ - در پی صدور حکم قاضی دادگاه فرانکفورت که در آن به استناد آیه ای از قرآن کتک زدن زن توسط همسر مسلمان جایز شمرده شده ، سید عباس حسینی قائم مقامی رئیس مرکز اسلامی هامبورگ طی نامهای سرگشاده به قاضی مذکور با مردود شمردن اين حکم و استناد آن به قرآن کریم توضیحاتی را در تفسیر آیه ء 34 سورهء نساء بیان نمود که متن کامل آن را ذیلاً ملاحظه می کنید.

« باسمه تعالي شأنه »
 
سركار خانم بسيار محترم   Christa D.
قاضي دادگاه فرانكفورت
 
احتراماً ، مطلع شدم كه جنابعالي در صدور حكم براي يك زن مسلمانِ كه از سوي همسر خود مورد ستم قرار گرفته ، به آيه اي از قرآن استناد نموده ايد و نتيجهء حكم شما ، تأئيد ظلمي بود كه به اين زن مظلوم رفته است .

از شنيدن اين خبر بسيار تعجب كردم . از اين رو لازم ديدم نكاتي را در اين مورد يادآور شوم .
      1.         قرآن خود به صراحت تأكيد مي كند كه بخشي از آيات آن مفاهيم و معاني متعددي مي پذيرد كه همهء آن مفاهيم مقصود اصلي نيست و براي دستيابي به مقصود اصلي بايد آنها را با در نظر گرفتن ساير ايات و با مكانيزمي خاصّ تفسير نمود . نكتهء قالب توجه آنكه قرآن براي آنكه راه هرگونه سوء استفاده را مسدود نمايد هشدار مي دهد كه برخي از گمراهان و بيماردلان كه در صدد توجيه رفتارهاي ناپسند خود هستند به ظاهرِ اين آيات استناد مي كنند حال آنكه استناد به ظاهر اين آيات موجب فساد و گمراهي خواهد شد . (1 )
  
متأسفانه اين هشدار آشكار هم از سوي برخي از مسلمانان و هم از سوي برخي از غير مسلمانان مورد بي توجهي قرار گرفته و گويا اساساً چنين تصريحي در قرآن وجود ندارد . بي ترديد اگر مسأله تفسيرپذيريِ متون مقدّس ناديده گرفته شود ظواهر همهء متون مقدس اديان مختلف مي توانند حتّي دستاويز خشونت و جنايت قرار گيرند . حال چگونه است كه شما قاضي محترم كه قاعدتاً بايد به عنوان مجري قانون حكم نمائيد ، با تأئيدِ استنادِ يك رفتار خشونت بار و غير انساني به كتاب مقدس مسلمانان ، ناخواسته راه را براي توجيه دينيِ رفتارهاي بعدي خشونت طلبان افراطي باز كرده ايد .
آيا اگر فردا جنايتكار ديگري . جنايت خود را با ظاهر يكي از آيات قرآن و يا كتاب مقّدس ، توجيه نمايد ، شما قاضي محترم رأي بر برائت او خواهيد داد ؟!

      2.        بر اساس آنچه كه گفته شد مبنی بر تصريح قرآن بر تفسيرپذيری آيات خود آيه اي كه در قرآن به آن براي توجيه كتك زدن زنان استناد مي شود از جمله اياتي است كه مورد اشاره خود قرآن قرار گرفته و عدم تفسير آن در نسبت با ساير ايات قرآن ، منشأ گمراهي و رفتار هاي نادرست خواهد شد .
      3.        در اين آيه هيچ تصريحي بر « كتك زدن » صورت نگرفته است بلكه فقط در اين آيه از واژه
« ضَرب » ( Sarb  ) استفاده شده است ، اين واژه ( ضَرْب ) در قرآن حدود 10 بار بكار رفته شده كه معاني آن در همه جا يكسان نيست بلكه دست كم در قرآن براي آن 5 معناي متفاوت وجود دارد . « قرار دادن » و « وضع كردن » ، « مقرر نمودن » ( Auferlegen ) (2) چشم پوشي و ناديده گرفتن (Ÿbergehen  ) (3 )
روي برگرداندن و دوري گزيدن (Abwenden ) (4 )

اندكي تأمل در مفهوم اين آيه ، ترديدي باقي نمي گذارد كه « ضَرْب » در اين آيه نمي تواند و نبايد به مفهوم « كتك زدن » باشد . بلكه تنها مفهوم مناسب براي آن « اعراض كردن و دوري گزيدن » ( Abwenden ) مي باشد . چرا كه موضوع اين آيات ، اختلافات زن و شوهر است و بطور خاصّ به مسأله ناديده گرفتن حقوق همسري ( زناشويي ) از سوي زن پرداخته و مي گويد :

 “ و هرگاه از تضييع حقوق خود از سوي زنان نگران مي باشيد ، [ با آنان گفتگو كنيد و. ] آنان را پند و اندرز دهيد و [ اگر اثر نبخشيد ] در بستر مشترك ، از آنها فاصله بگيريد [ بدون آنكه بستر خواب خود را جدا كنيد و چنانكه باز أثر نبخشيد ] از آنان دوري گزينيد . و اگر چنانكه باز اثر نبخشيد و حقّ شما را ادا نكردند ، شما حقّ هيچگونه ستم و ظلمي را بر آنها نداريد . ” ( 5 )
ملاحظه مي شود كه اگر به جاي Abwenden ( دوري گزيدن ) از“ Schlagen  ” ( كتك زدن ) استفاده شود ، هرگز با لحن آيه و ترتيب منطقي راه حلّ هاي ارايه شده هيچگونه تناسب و سازگاري ندارد . در حاليكه قران پس از عدم تأثير گفتگو و پند و اندرز دادن ، حتّي به مردان، اجازهء جدا كردن بستر خواب را هم نمي دهد (6 ) و فقط به مرد توصيه مي كند كه براي اظهار ناراحتي و نشان دادن نگراني خود ، در بستر از او فاصله بگيرد ، حال چگونه مي تون پذيرفت كه در مرحلهء بعد ، كتك زدن را توصيه نمايد ؟ آيا منطقي اين نيست كه حتّی اگر مي خواهد  كتك زدن را توصيه نمايد بايد در مراحل ديگر باشد ؟
بنابر اين ترديدی وجود ندارد که بايد در اينجا « ضرب » را به معناي « Abwenden » دانست ، يعني پس از آنكه فاصله گرفتن در بستر خواب نيز تأثير لازم را دراعلام هشدارو اعتراض به « زن » نداشت در اينصورت توصيه مي كند كه كاملاً از او كناره بگيرد و دوري بگزيند .و اين « دوري گزيدن » (  Abwenden) مي تواند با جدا كردن كامل بستر خواب باشد كه بسيار منطقي تر مي نمايد ، و نيز مي تواند با خروج از منزل همراه باشد .

 خصوصاً اينكه در ايه بعد ، صورتي را پيش بيني مي كند كه باز اين شيوه ( يعني كناره گيري و فاصله گرفتن از زن ) نيز مؤثر واقع نشده است در اينصورت باز توصيه مي كند كه راه جدايي و طلاق طي نشود بلكه از ميان دو خانوادهء زن و مرد ، افراد مورد قبول ، مسأله را مورد بررسي قرار داده و بر اساس داوري و قضاوت آنان مسأله پايان پذيرد و از آنجا كه از اين پس بدليل شدّت اختلاف زن ومرد ، آنان خودشان توانايي براي بازگرداندن دوستي و محبت به خانواده را ندارند ، از افراد مورد قبول خانوادهء هر كدام خواسته است كه براي بازگشت دوستي و محبت ميان آنان اقدام كنند . ( 7 )

آنچه كه گفته شد در برخي احاديث اسلامی مورد تأكيد و تأييد قرار گرفته است . چنانكه امام صادق به صراحت فرموده است :

« شگفت از مردي كه همسرش را كتك مي زند حال آنكه اگر بر فرض كسي قرار است كتك بخورد مرداستحقاق بيشتری داردتا نه زن ! پس هرگز زنانتان را نزنيد چرا كه در اينصورت بايد قصاص و مجازات شويد ولي [ اگر حقوق شما را رعايت نكردند ] از آنها فاصله بگيريد و ناراحتي خود را به شيوه هاي ديگر نشان دهيد . »

مهمتر از همه ، اصل مهم در تفسير اينگونه آيات اين است كه بر اساس تصريح قرآن ، اينگونه آيات بايد در پرتو آيات ديگري كه « آيات محكم » و صريح ناميده مي شوند تفسير شود . و در تمام قرآن ، برتري مرد بر زن ردّ شده و بر يكساني شخصيّت انساني آنان تأكيد شده است . و اصولاً قرآن ، هرگز نگاه جنسيّتي به زن و مرد نداشته و نگاه يكسان و مشترك انسانيِ به هر دو دارد . از نظر قرآن ، جوهر و ماهيتِ زن و مرد يكي است و هر دو انسان مي باشند و در ماهيت و جوهر انسانيِ انسان هيچ تفاوتي ميان افراد انسان نيست . نه جنسيّت ( زن و مرد بودن ) و نه ملّيت ، و نه نژاد و نه دين و اعتقادات ، هيچكدام در هويت و جوهر انساني ، تفاوتي و مزيّت و يا نقصاني و کمبودی ايجاد نمي كند .

پس بنابر اين هرگونه تفسير از آياتي از قرآن كه داري معانيِ چند گانه مي باشند بايد در تضادّ و ناسازگاري با اصول و ديدگاههاي كلّي قرآن نباشد و در غير اينصورت هرگز پذيرفته شده نيست و مصداق تفسيرهاي نادرستي است كه قرآن ، خود آنها را صريحاً ردّ كرده است .
حال چرا با اين همه دلايل روشن ، و با توجه به مفاهيم متعددي كه اين واژه در قرآن دارد ، از ميان اين همه معاني ، در اين ايه،  معناي « كتك زدن »   توسط مترجمان قرآن ترجيح و برتري بخشيده شده است ، پرسش مهمّي است كه بايد در جاي خود پاسخيابي كرد و شايد پاسخ آن را بايد در عواملي همچون پاره اي فرهنگها و سنتهاي قومي مسلمانان و تأثير نگاه مردانه ( مذكّر ) در تفسير متون مقدّس جستجو نمود . چنانچه اين مسأله در رابطه با متون مقدس سایراديان اگر بيشتر نباشد کمتر نيست.

اين واقعيت وجود دارد كه متأسفانه در طول تاريخ ، برخي از فرهنگ ها و ارزشهاي جوامع مسلمان با تفسير هاي اسلامي آميخته شده و ما بارها از ضرورت تفكيك و پالايش آنها از يكديگر سخن گفته ايم و يكي از اين ويژه گي هاي منفي و نادرست فرهنگي كه در ميان جوامع نخستين مسلمان وجود داشته و به عنوان فرهنگ غالب و مسلّط در عصر نزول قرآن و ظهور اسلام بوده و خود را به تفسير هاي اسلامي تحميل نموده « فرهنگ مردانه » مي باشد . فرهنگ مردانه ، حتّي از « فرهنگ مرد سالار » نيز وضعيّت بدتري دارد و زن را در تحت سلطهء مرد مي داند و اساساً يكي از مهمترين و اصلي ترين رسالتهاي اسلام و قرآن مبارزه با همين فرهنگ بود كه قرآن آنرا « فرهنگ جاهليت » يعني فرهنگ « عقلانيّت ستيز » مي نامد . و عجبا كه همين فرهنگ . بعد ها در مواردي از تفسير هاي اسلامي دخالت نموده است !
 و عجب تر اين است كه ما در اين زمان و در اروپا به آن فرهنگ مشروعيت بخشيده و آن را به « قرآن مقدس » نسبت دهيم !
 
                                                                          باتقديم احترام
                                                                   سيدعباس حسينی قائم مقامی
                                                                   مديرمرکزاسلامی هامبورگ
 
 
توضیحات
 
1.      آل عمران (3) /7
2.      آل عمران (3) / 112
3.      زخرف (43) /5
4.      کهف (18) / 11
5.      نساء (4) /34
6.      کلیه مفسران قرآن و لغت شناسان عرب در توضیح این قسمت آیه تصریح کرده اند که « واهجروهن فی المضاجع » به این معناست که در حالیکه در یک بستر خواب هستید از زنان فاصله بگیرید. یعنی حتی در این مرحله توصیه میکند بستر خواب را هم جدا نکنید.
7.      نساء (4) /35  

ارسال به دوستان
وبگردی