عصر ایران؛ مصطفی داننده- فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا را دوست دارم. آژانس شیشهای او را بارها و بارها دیدهام. به زبان ساده آژانس را خوردهام. فیلمی نیست که او ساخته باشد و من آن را ندیده باشم . این را نوشتم تا بدانید مشکلی با ابراهیم حاتمی کیا ندارم اصلا از «فن»های آقا ابراهیم سینمای ایران هستم اما شخصیت این روزهای او چنگی به دل نمی زند.
نمیدانم چرا او که به خوبی در فیلمش حرفهایش را میزند اینگونه تبدیل به یک سینماگر غر زن شده است. این همه گلایه را نمی فهمم.
برخی سینمای او را دوست ندارند. فکرش را دوست ندارند. راهش را نمیپسندند. اصلا از ابراهیم حاتمی کیا خوششان نمیآید. این ها نظرات خود را میگویند و مینویسند.
ابراهیم حاتمی کیا واقعا اگر نقد را دوست ندارد بهتر است فیلم نسازد. وقتی ذهنت را در قاب تصویر به نمایش در آوردهای تا دیگران بدانند تا چه میگویی پس حرفها را هم باید بشنوی. همچنان که من نویسنده هم باید نقدها را هم بخوانم و بشنوم.
صحبتهای او در نشست خبری و اختتامیه جشنواره فجر را به خودمان مرور کنیم. او طلبکار شده است.
این روزهای حاتمیکیا مرا به یاد دیالوگ معروفی از آژانس شیشهای می اندازد. رضا کیانیان (سلحشور) خطاب به پرویز پرستویی (حاج کاظم) : «یه دهه حرف زدی ساکت بودیم، کر کری خوندی ساکت بودیم، گرفتی ساکت بودیم، پس دادی ساکت بودیم،حالا اجازه بده ما حرف بزنیم»
حاتمیکیا حرفهایش را زده است شاید بیش از همه کارگردانهای سینمای ایران. «ناگفته نماند یک فیلم او هم همچنان توقیف است» خوب حالا دیگران در مورد او و فیلمهایش نظر میدهند.
حاتمیکیا اجازه بدهد دیگران حرف بزنند. اگر نقدشان وارد بود که سلمنا و اگر نبود بدون عصبانیت آن هم در مراسمی مانند اختتامیه جشنواره فیلم فجر به آنها پاسخ دهد.
حاتمی کیا فیلم میسازد و همه از آن حمایت میکنند و حتی تلویزیون بسیاری از فیلمهای او را پخش میکند. بهتر است حاتمیکیا خود را بگذارد جای بسیاری از کارگردانهایی که فیلمهایشان توقیف میشود. رنگ سیاه به آن میپاشند یا تلویزیون تیزرهای تبلیغات آنها را پخش نمیکند.
به نظر میرسد حاتمیکیا تصور میکند رزمندهای است در خط مقدم که انتظار ندارد در وقتی که در حال جنگ با دشمن است از زمین خودی به او انتقاد شود.
این نگاه شاید باعث شده است حاتمی کیای دهه 90 تبدیل به حاتمی کیایی شود که غر زیاد میزند و از زمین و زمان شکایت میکند.
علی معلم فقید در مورد حاتمی کیا گفته بود او «بچه لوس سینمای ایران است.» این جمله را زیاده روی می دانستم اما چه می توان کرد وقتی هرچه جلو میرویم این جمله به ذهن می آید. سینماگری که همه امکانات را داشته و فیلم ساخته و جایزه گرفته است برای چند نقد شاید نقد تند، صدایش را بلند میکند و به خدا شکایت میبرد.
شاید وقت آن است که به ابراهیم سینمای ایران بگوییم: « مربی! اصل، حاشیه نُچ!»
شاید شائبه طرفداری از یه جریان فکری خاصی باشه یا ...
یعنی اگه مثلا علی مطهری ام یه جایی نقدی میکنه بازم عصر ایران اینجوری از در و دیوار ریسمان میبافه به هم که چرا نقد کردی یا به به چه چه میکنه
الان مثلا نقد حاتمی کیا بود
حالا شما چون با تفکرش مخالفین کاملا زیر سوال میبرین
نقد خوب است به اصل نظام نه دولت
نقد خوب است به مخالف من نه موافق من
مسخرص فیلم برای مدافعان حرم بسازی و طرف بیاد بگه کمدی
نفرمودید اگر حس رزمنده ای را داشته باشی که در خط مقدم می جنگه ولی از طرف نیروهای خودی بهش حمله میشه!چکار باید بکنه؟
نمیگرفت احتمالا کل سالن رو آتیش میزد بعد یه فیلم ازش میساخت به اسم دفاع و وطن
این همه از حاج قاسم خرج نکن
خدا هم که مال ماها نیست که بهش شکایت ببریم که بیت المالمون دست یه عده پر مدعا افتاده که همیشه هم طلبکارن. خدا رو هم مصادره کردن، انقلابی گری رو هم مصادره کردن، رزمندگی رو هم مصادره کردن. فقط باید بهش گفت، باشه بابا تو خوبی.
فقط نظر مخالفین حاتمی کیا تایید میشه
میگه سیمرغ مهم نیست بعد میگه چرا او را نقد می کنند
1_ رفتار تبعیض آمیز و توهین آمیز رشید پور و امثالهم مبنی بر کار کردن او با موسسه اوج
2- توهین به مدافع حرم توسط برخی جریانات
پس این نقد به نوشته ی شما وارده که منظور حاتمی کیا رو متوجه شدید