۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۰۰۸۸۲
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۱ - ۰۸-۰۱-۱۳۹۷
کد ۶۰۰۸۸۲
انتشار: ۱۴:۰۱ - ۰۸-۰۱-۱۳۹۷

روسیه و غرب؛ از موشکهای راهبردی تا نبرد دیپلماتیک

جهانگیر کرمی

جهانگیر کرمی*

اخراج گسترده دیپلماتهای روسیه از سوی امریکا و اروپا در واکنش به مسمومیت و مرگ سرگی اسکریپال جاسوس پیشین روسیه ساکن انگلیس، روابط غرب با مسکو را تیره تر از گذشته ساخته و می تواند حتا به تشدید تحریم های این کشور منجر شود.

کرملین در سال‌های گذشته امیدوار بود بتواند از طریق گفتگو تحریم ها را کاهش دهد و بویژه پس از روی کار آمدن ترامپ و خروج انگلستان از اتحادیه اروپا یعنی برگزیت امیدواری بیشتری پیدا کرده بود. اما با انتخاب پوتین برای شش سال دیگر و رو نمایی او از سلاح های راهبردی عبور از سپر موشکی غرب، ماجرای قتل اسکریپال با پاتک غربی ها روبرو شد و شرایط را تغییر داده و چشم انداز روابط روسیه و غرب را بار دیگر پس از بحران اوکراین تیره تر ساخته است.

طبعا مسکو اخراج دیپلمات‌های خود را  با عمل متقابل و البته آرام تر  پاسخ می دهد چون روس‌ها در عین حال نگران تشدید رقابت‌ها هستند و پوتین بیش از هر کسی می داند که روسیه ضمن دفاع از منافع ملی و مناطق راهبردی قلمرو نفوذ کشورش، نباید بار دیگر تجربه شوروی را تکرار کند.

در حقیقت، روابط با غرب موضوع‌ است که برای مسکو همواره همراه با تناقض بوده است. از یک سو، آنها به فناوری های غیر نظامی، سرمایه گذاری غرب و مناسبات تجاری و اقتصادی عادی نیاز دارند و نمی خواهند یک بار دیگر وارد یک رقابت و تنش پر هزینه و در عینحال آزموده بشوند و از دیگر سو، ناگزیرند که تحقیر و فشار و تهدید را هم تحمل نکرده و تعاملات اقتصادی را به قیمت تحقیر ملی انجام ندهند.

برخی تحلیلگران باور دارند که شرایط پیش آمده، با اوضاع دوازده سال پیش مرگ لیتویننکو شباهت دارد و می تواند روابط دو طرف را دچار مشکل سازد، اما این بار ممکن است امکان حل این موضوع نسبت به گذشته سخت تر باشد. یک نکته هم در مورد ابعاد فنی قضیه مطرح است که آیا ماده شیمیایی مورد استفاده در قتل مذکور را فقط روسها دارند یا نه.

این موضوع از سوی برخی کارشناسان مورد تردید واقع شده و برخی شواهد نشان می دهد که سازندگان این مواد خارج از روسیه نیز حضور داشته و حتا برخی شواهد نشان می دهند  آمریکا دهه 90 به انبار مواد شیمیایی ازبکستان که زمان شوروی برای استفاده نظامی تولید شده بود دست پیدا کرد.

ازبکستان از امریکا خواسته بود تا این مواد را نابود و مرکز تحقیقات مواد شیمیایی را در سرزمینش   پاکسازی کند. آن زمان پنتا گون به سنا گزارش داده بود که شش میلیون دلار برای پاکسازی این مرکز اختصاص داده است. اتحادیه اروپا هم با ازبکستان در این زمینه همکاری داشته است. از این رو، احتمالات دیگری در مورد دستیابی به این مواد مطرح می کنند.

به هر حال، شرایط پیش آمده موضوعی ست که ضربه مهمی بر تعاملات روسیه و غرب وارد ساخته و امید های کرملین را برای بازسازی روابط پس از بحران اوکراین سخت تر نموده است. در عین حال، باید منتظر دیدار پوتین و ترامپ باشیم.

چون تجربیات گذشته نشان می دهند که گاهی تشدید تنش ها شرایط گشایش روابط را در روابط ایجاد می کند. در سال ۲۰۰۸ که بحران گرجستان روی داد، بسیاری از تحلیل گران می پنداشتند که با مانور ناتو در دریای سیاه روسیه و غرب تا سرحد یک جنگ پیش خواهند رفت، اما با طرح « ریست» یا از سرگیری روابط  از سوی خانم کلینتون وزیر خارجه وقت امریکا، روابط برای سه سال بهبود یافت و امریکا گسترش ناتو و سپر موشکی را تعلیق کرد. از این رو همواره باید احتمال توافق را نیز در نظر داشت و اگر چه اینک این امکان ضعیف تر از گذشته می باشد.

در سه دهه گذشته و بویژه از زمان روی کار آمدن پوتین، عملکرد سیاست خارجی این کشور نشان داده که آنها معمولا عملگرا هستند و در نبود ایدئولوژی و داعیه های جهانی ، تاکید بر موقعیت قدرت بزرگ و بازی بزرگ به سبک سده نوزدهمی، وجود نگرانی از هزینه های تحریم و تشدید آن و برای جلوگیری از ورود پرهزینه در یک رقابت بزرگ، باب مذاکره، گفتگو و تعامل را همواره باز گذاشته و لذا ممکن است با موضوعی مانند سوریه و یا اوکراین آغاز کنند.

البته اینها همه احتمالاتی ست که مطرح می شود و باید دید که ترامپ در موضوعات ایران،  کره شمالی، روسیه و چین چگونه برخورد خواهد کرد و آیا طرف های مقابل به او تا چه میزان اعتماد خواهند کرد. آنچه که روشن است اینکه، ویژگی امریکای امروز، بی اعتمادی جهانی ولی قاطعیت در عمل است که ممکن است بسیاری از دولتها را از رویارویی تا مرز جنگ نگران کند.

  در مجموع، شرایطی که میان روسیه و غرب پیش آمده برای دیگر رقبای غرب به عنوان یک فرصت تلقی خواهد شد و با توجه به تمرکز سیاست بین المللب امروز بر چهار کشور روسیه، چین، ایران و کره شمالی، به نظر می رسد که روند حوادث به گونه ایست که تعدد بازیها، موضوعات رقابت و تنش و بازیگران موثر بر بحرانها، امکان تمرکز بر یک‌موضوع را از امریکا سلب نموده و نقش این دولت نیز در تعیین دستور کارها محدود تر از گذشته شده است.

در عین حال نباید از نظر دور داشت که در ماه آینده دیدار روسای جمهور آمریکا، روسیه، چین و کره شمالی اهمیت بسیاری دارد، و نوع توافقات احتمالی و روند گفتگوهای پس از آن در سطوح متفاوت، بسیار تعیین کننده بحران آینده خواهد بود.

یک نکته مهم در این روندهای مذاکراتی آنست که دولت امریکا در کشاکش فشارهای مختلف برای اولویت دادن به یکی از روندها از سوی لابی های داخلی و متحدان خارجی ست و باید دید که آیا دولتهای اروپایی، آسیایی و عربی کدامیک توان تاثیر بیشتری داشته و دستور کار اصلی را بر سیاست خارجی امریکا تحمیل خواهند نمود و یا اینکه ترامپ و تیم سیاست خارجی و امنیتی او با استقلال عمل چنین کاری را خواهند کرد. در واقع هیات حاکمه واشنگتن در برابر قدرت تجاری اروپا و آسیا یا امتیازات مالی عربستان و لابی های اسراییلی تصمیم دشواری را بگیرد.

*تحليلگر ارشد و استاد مطالعات روسيه

برچسب ها: روسیه ، اروپا
ارسال به دوستان
وبگردی