۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۴
کد خبر ۶۰۸۷۳۰
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۷ - ۲۲-۰۲-۱۳۹۷
کد ۶۰۸۷۳۰
انتشار: ۱۲:۲۷ - ۲۲-۰۲-۱۳۹۷
10 نکته دربارۀ متن و حاشیه نمایشگاه کتاب

10 روز با کلمات در جامعۀ پول‌زده

مهرداد خدیر

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- سی و یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران نیز به روز پایانی خود رسید و دفتر آن امروز بسته می‌‌شود.

2274 ناشر و 300 نمایندگی انتشاراتی در 1817 غرفه 230 هزار عنوان کتاب عرضه و کثیری از مردم در مصلای تهران از این نمایشگاه دیدن کردند.

نمایشگاهی که بر پایی آن انگیزۀ سفر شماری از هم‌میهنان از اقصا نقاط ایران به تهران است و در یکی از این 10 روز ساعت‌های متمادی در محوطۀ نمایشگاه کتاب، گشت می‌زنند و کتاب می‌بینند و کتاب می‌‎خرند و از دنیای پول‌زده فاصله می‌‌گیرند هر چند که برای خرید کتاب نیز به جیب پُر‌پول نیاز است و کتاب هم یک کالاست.

10 روز با کلمات در جامعۀ پول‌زده

مهم‌ترین پرسش که همه ساله در ذهن بسیاری شکل می‌گیرد این است که اگر مردم این همه کتاب دوست دارند پس چرا این قدر کم کتاب می خرند و کم کتاب می خوانند تا جایی که شعار نمایشگاه امسال « نه به کتاب نخواندن» انتخاب شده بود و شمارگان بسیاری از کتاب ها به زیر 500 نسخه رسیده و ناشران معتبری صحنه را ترک کرده‌اند و این تناقض را چگونه می توان توجیه کرد؟

هر چند این گزاره به ظاهر معما و پیچیده به نظر می رسد اما از این دست تناقض ها کم نیست. مگر تهران، پر از خانه نیست در حالی که عدۀ زیادی خانه ندارند؟ یا از 100 هزار نفری که برای تماشای مسابقۀ فوتبال به ورزشگاه می روند چند نفر واقعا اهل ورزش هستند؟

پس می توان توضیح داد: بخشی از جمعیت به تماشای کتاب می روند و اشکالی هم ندارد و خیلی هم خوب است. کما این که به نمایشگاه گل و گیاه هم می روند و الزاما گل نمی خرند.

دوم این که پزشک متخصصی که اهل خواندن کتاب های ادبی و تاریخی نیست به نمایشگاه می آید و کتاب مورد نظر خود را خریداری می کند حال آن که نام او در زمرۀ کتاب خوانان منظور نمی شود و از این دست افراد کم نیستند.

بخش قابل توجهی از مشتریان نیز خواستاران کتاب های کمک آموزشی هستند که بازار پر رونقی دارند. یا ممکن است فردی کل نمایشگاه را بگردد و تنها یک کتاب بخرد حال آن که 230 هزار عنوان عرضه شده بود.

10 روز با کلمات در جامعۀ پول‌زده

جدای این موضوع که هر ساله دربارۀ آن بحث می شود به 10 نکتۀ گفته شده یا نشده یا کمتر گفته شدۀ دیگر دربارۀ نمایشگاه کتاب اشاره می شود:

1-«نمایش گاه» از دو واژۀ «نمایش و گاه» تشکیل شده است. «گاه» هم مفهوم زمانی دارد و هم مکانی ولی در ترکیباتی از این دست ناظر به مکان است. نمایشگاه کتاب ابتدا و سال ها در محل دایمی نمایشگاه ها برگزار می شد و وقتی احمدی نژاد شهردار تهران شد به بهانۀ ترافیک بزرگراه سئول نمایشگاه را به مصلا منتقل کرد و طبعا پس از ریاست جمهوری ادامه یافت.

مصلای تهران ( و نه آن گونه که می نویسند: مصلی تهران) نیز ترافیک خیابان های اطراف را که به مراتب مهم تر و مرکزی تر از سئول هستند مختل کرد و به شهر آفتاب منتقل شد در حالی که هنوز کاملا آمادۀ بهره برداری نبود و نیست و بخش هایی از اقشار متوسط نیز مرکز و شمال تهران را ترجیح می دادند و نرفتند. صحبت از باغ کتاب هم بود اما جمعیت بازدید کننده از ظرفیت باغ کتاب و اهداف تعریف شده برای آن فراتر است. حالا دوباره نمایشگاه به مصلا بازگشته تا «گاه» آن پس از سی و یک دوره همچنان محل بحث و مناقشه باشد.

ضمن این که عملا به فروشگاه بازار کتاب تبدیل شده و نه نمایش عنوان های تازه و نه تنها «گاه» جای بحث دارد که «نمایش» نیز.

2- بیشترین عنوان همچنان متعلق به ادبیات است و بیشترین کتابی که مردم می خرند به حوزه ادبیات تعلق دارد. همه جای دنیا همین است. کتاب در وهلۀ نخست با ادبیات پیوند دارد و واژه نویسنده ما را قبل از هر ژانر دیگر به یاد ادبیات می اندازد. برخی اما به ادبیات و شاعر و رُمان نویس بد گمان اند و خیال می کنند در روزگاری که انواع فیلم ها در کف خیابان و در اینترنت در دست رس است و به لطف فیلترینگ تلگرام و شیوع استفاده از فیلتر شکن مانعی وجود ندارد فلان کلمه در یک رمان ارکان عرش را به لزره در می آورد.

رشد کتاب خوانی در گرو بها دادن به ادبیات است و این ذهنیت را باید اصلاح کرد که ادبیات رقیب مذهب و ایدیولوژی است. فرهنگ همان ایدیولوژی نیست اما ادبیات عرصۀ مستقلی است و نباید انتظار داشت بار عرصه های دیگر را حمل کند.

3- هر کتابی نویسنده ای دارد و نمی توان در صدا و سیما از کتاب و کتاب خوانی گفت اما نام نویسنده را سانسور کرد. رسانۀ رسمی به قدری در این زمینه تنگ نظر است که در غالب اوقات حاضر نیست حتی وقتی شعری از سهراب سپهری را می خواند نام شاعر را هم ذکر کند.

امثال شاملو و فروغ که جای خود دارند. یکی از اقدامات خوب امسال شهرداری تهران استفاده از چهرۀ نویسندگان در تبلیغات شهری بود هر چند قریب به اتفاق آنان در قید حیات نیستند. همان گونه که به بهانۀ جشنوارۀ فیلم فجر کارگردان و بازیگر را به تلویزیون دعوت می کنند احترام به نمایشگاه کتاب و تبلیغ آن نیز مستلزم دعوت از نویسندگان است. همه و نه تنها نویسندگان همفکر مدیران صدا و سیما.

4- مصلای تهران در یکی از بهترین نقاط تهران واقع شده است. نزدیک به چهل سال است که این پروژه ادامه دارد و هنوز ساخت و ساز آن تمام نشده است. پیش از انقلاب این مکان قرار بود در پروژه ای با عنوان شهستان پهلوی مرکزیت اداری تهران باشد و از سراسر شهر با مترو به این محل بیایند.

آن پروژه منتفی شد و همین که زمین های آن خُرد و ساخته نشده جای شکر دارد. اما هر بار که به بهانۀ نمایشگاهی درهای مصلا باز می شود این پرسش درمی گیرد که چرا این فضا در مواقع دیگر بسته است؟ حداقل از فضای عمومی آن می توان در مقاطع بیشتری استفاده کرد.

5- یک ناشر اهل ترکیه می گفت: بسیاری از بازدید‌کنندگان به جای این که دربارۀ کتاب از ما بپرسند نحوۀ سفر و قیمت ها و موضوع اقامت در ترکیه را از ما جویا می شوند و هر چه ما می گوییم به ما ارتباطی ندارد به خرج شان نمی رود. نکته ای که جای شگفتی بسیار برای آنها داشت.

6- استقبال بیشتر از برخی کتاب ها نشان می دهد اگر نویسنده یا مترجم حرفه ای و عرضه با رعایت اقتضائات بازار باشد اتفاقا مردم کتاب می خرند.

10 روز با کلمات در جامعۀ پول‌زده

نمونۀ آن کتاب بسیار خواندنی « حرم‌سرای قذافی» با ترجمه بیژن اشتری است که در همین نمایشگاه به چاپ دوم رسید. با این که ظاهر و عنوان در نگاه اول این تلقی را ایجاد می کند که بازاری پسند است اما اتفاقا یکی از مهم ترین کتاب هایی است که درباره معمر قذافی نوشته و ترجمه و منتشر شده و پرده از فساد جنسی و یکی از رازهای سر به مُهر زندگی دیکتاتور سابق لیبی برمی دارد. وقتی بدانی چه را ترجمه کنی و خوب عرضه کنی و مخاطب را بشناسی استقبال می شود. ارتباط خوب مترجم با رسانه ها و معرفی کتاب هم البته مؤثر بوده است.

7- پس از سی و یک دوره آیا وقت آن نرسیده که نمایشگاه را اتحادیۀ ناشران برگزار کند؟ اگر مشکل به خاطر سراسری نبودن است چرا این مانع را برطرف نمی کنند؟ شهرداری و وزارت ارشاد باید حمایت کنند نه این که خودشان هم برگزار کنندۀ نمایشگاه باشند. حق ناشران است که نمایشگاه را خودشان برگزار کنند و این البته به معنی آن نیست که ارشاد و شهرداری حمایت خود را بردارند.

8- عنوان نمایشگاه، بین المللی است اما حضور خارجی‌ها چندان به چشم نمی‌آمد یا پر‌رنگ و کاربردی نبود. ماجرای دعوت اورهان پاموک و حساسیت بر سر این برندۀ جایزۀ نوبل نشان داد که فضای حضور نویسندگان خارجی همچنان کاملا فراهم نیست. حال آن که بین‌المللی‌بودن نمایشگاه الزامات و اقتضائاتی دارد و نمی‌توان بدون رعایت آنها به صرف حضور چند ناشر خارجی عنوان بین‌المللی داد. خصوصا وقتی با نمایشگاه‌های بین‌المللی همچون فرانکفورت مقایسه شود.

9- نمایشگاه کتاب چنان که گفته شد صحنه های زیبا کم نداشت و حضور و اشتیاق و فروش 95 میلیارد تومانی و استقبال فراوان مردم همه از نکات خوب بود اما یک صحنه آزار می داد و آن تبعید ناشران افغان به طبقه فوقانی و در جایی متروک و مهجور بود. اما چرا از لفظ «تبعید» استفاده می کنم؟ چون این کتاب ها پارسی هستند و به صرف کشور نمی توان جدا کرد. این جمله ازدکتر احسان یار شاطر مشهور است که «وطن من زبان پارسی است» و به این اعتبار هر غیر ایرانی پارسی‌گو به لحاظ فرهنگی هم‌وطن است و البته این سخن به این معنی نیست که همۀ ایرانیان پارسی‌زبان هستند که شماری از هم‌میهنان ما که تعلق آنان به ایران قابل انکار نیست به زبانی غیر از پارسی تکلم می‌کنند.

10- استقبال از نمایشگاه کتاب نشان داد که مردم کتاب می‌خوانند و این ادعا که فضای مجازی مانع کتاب‌خوانی است درست نیست. مانع اصلی سانسور است و وضعیت اقتصادی و معیشتی اهل مطالعه. نه این که کتاب گران باشد کالاهای دیگر گران است. اگر یخچال خانه خالی باشد خرید کتاب توجیه کمتری دارد و اندک اندک از اولویت خارج می شود.

در یک جمله نمایشگاه بین المللی کتاب یکی از فرخنده‌‌ترین رخدادها به حساب می‌آید و تا باد چنین بادا. با کتاب های بیشتر و نویسندگانی که به لطف فروش بتوانند به چشم حرفه به آن بنگرند تا وقت بیشتری صرف کنند...

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
United States of America
۱۲:۵۳ - ۱۳۹۷/۰۲/۲۲
0
9
سالها قبل میشد هم با کتاب و کاغذ و قلم دمخور شد و هم از لحاظ مالی اوضاع روبراهی داشت اما امروزه جوری شده که هرچه از دانش فاصله داشته باشی زندگی مرفه تری خواهی داشت
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۷/۰۲/۲۲
1
9
تیراژ کتاب و روزنانه ها از سال 74 تا 80 که تا حدودی تیغ سانسور برداشته شده بود چند برابر شد ؟
مگه نبود کتابهایی که به چپ 25 میرسید ؟
مگه نبودن مردمی که برای رسیدن کتاب و رزونامه تو صف می موندن ؟
مشکل کتاب نخواندن نیست مشکل سانسور افکار و اندیشه است .
وقتی حتی کلمات در رمان قلعه حیوانات سانسور میشه اوضاع کتابهای فلسفی و اجتماعی و سیاسی مشخصه .
وبگردی